سروده‌هایی در شکوه سیرت امام حسن عسکری(ع): «عطر مهدی دمد از نفس‌های تو»

جمعی از شاعران آیینی کشور سروده‌های خود را به مقام والای امام حسن عسکری(ع) تقدیم کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، هنر متعالی همواره در طول تاریخ رسانه‌ای برای انتقال مفاهیم و اندیشه‌های ناب معرفتی است و در میان تمام هنرها، شعر در جامعه ایرانی همواره بزگترین رسالت را در این زمینه بر دوش داشته است. گواه آن هم می‌تواند ابیاتی باشد که واقعه‌ای را در دل تاریخ زنده نگاه می‌دارند و با ترسیم حقیقت، جبهه‌ حق و باطل را مشخص می‌کنند. شاعرانی که اینگونه شعر را باور کرده‌اند، همواره می‌کوشند از قریحه‌ خود در حساس‌ترین مواقع به بهترین نحو بهره ببرند و آثاری خلق کنند که بجا و تأثیرگذار باشد. نمونه‌ای از این دست از شاعران در خیل کاروان شعر و ادب این سرزمین کم نبوده و نیستند؛ شاعرانی که صداقت و حقیقت را به ثمن بخس معاوضه نکردند. 

پس از انقلاب اسلامی نیز کم نبودند شاعرانی که با چنین هدفی در میدان حاضر شدند و با هنرشان از دین و میهن خود دفاع کردند. در خیل شاعران انقلاب اسلامی، بخش قابل توجهی از روشنگری بر عهده شاعران آیینی بوده که با الهام از مکتب حسینی، در راه احیای دین گام برداشته‌اند. شعر آیینی پس از انقلاب هم از نظر کمی و هم از نظر محتوایی و کیفی رشد قابل توجهی داشته است؛ موضوعاتی که در چهار دهه گذشته در این حوزه به آن پرداخته شده، در تاریخ ادب منظوم آیینی، کم‌سابقه است. از جمله این موضوعات، پرداختن به سیره امام حسن عسکری(ع) و پیوند دادن این موضوع با «مهدویت» و «انتظار» است. سروده‌های ذیل،‌ نمونه‌ای از این اشعار است که به مناسبت میلاد مبارک امام حسن عسکری(ع) منتشر می‌شود:

محمدجواد غفورزاده:

بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ ابن الرضا، به نام است او

که هاشمی نسب و فاطمی مرام است او
که یادگار برومند ده امام است او

به شهر سامره مصداق فیض عام است او
به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات

جمال گلشن توحید را تبسم اوست
مسیح عترت اطهار را تجسم اوست

کلیم با شجر طور در تکلم، اوست
که دومین حسن، ابن الرضای سوم اوست

ز حادثات جهان، جان‌پناه مردم اوست
به هرکه راه برد در پناه او، صلوات

خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسنش
ستارۀ سحری، خوشه‌چین انجمنش

شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش
که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟

شمیم وحی خدا می‌تراود از سخنش
به عطر و رایحۀ دل‌بخواه او، صلوات

ستارگان همه شب شمع محفلش هستند
فرشتگان به ادب در مقابلش هستند

موالیان خداجوی سائلش هستند
معاشران همه محو فضائلش هستند

به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند
شده‌ است سورۀ قرآن گواه او، صلوات

نگاه او، به گل تازه چیده می‌ماند
شمیم او، به گلاب چکیده می‌ماند

لبش، به غنچۀ شبنم ندیده می‌ماند
قدش، به سرو ز نور آفریده می‌ماند

دلش به پاکی صبح و سپیده می‌ماند
به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات

امام گفت که یک‌رنگ باش و یک‌رو باش
برای سنجش اعمال خود ترازو باش

برای خدمت و ایثار دست و بازو باش
مباش در پی شهرت ولی خداجو باش

همیشه یاد خدا و عنایت او باش
به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات

کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست
کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست

کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست
کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست

سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست
به جذبه‌های بدیع نگاه او، صلوات

***

عباس خوش‌عمل کاشانی:

ز برج عصمت حق آفتاب بی‌بدیل آمد
امام عسکری فرخنده مولود جلیل آمد

مدینه سر به سر نوراست و شور و خنده و شادی
که هادی را یکی فرزانه فرزند نبیل آمد

گلی خوش‌رنگ و بو درگلشن طاها شکوفا شد
بهاری دلپذیر از دامن پاک سلیل آمد

محمد را به تبریک چنین مولود در جنت
کنار یوسف و یعقوب عیسی با خلیل آمد

نه تنها انس و جان تبریک می‌گویند این میلاد
به شاباش نقی از عرش اعلی جبرییل آمد

نوامیس الهی جمله در تهلیل و در تکبیر
که یک بار دگر نومید شیطان سفیل آمد

امامی...پیشوایی ذوب در اسلام و پیغمبر
دلیلی، حجتی در ذات باری مستحیل آمد

به یک دستش کتاب از بهر احیای کلام الله
به دست دیگرش سرکوب دشمن را سلیل آمد

بهار معنویت را که قرآن است برهانی
وجود مهدویت را یکی روشن دلیل آمد

زکیّ العسکری روشنگر دل‌های زهرایی
بهشت دوستاران ولایت را کفیل آمد

خلایق در شگفت از طرفه مولودی بهشتی بو
که مانند پدر در سیرت و صورت جمیل آمد

یکی مولود حکمت‌دان که در دانشگه امکان
به پیش نطق او صد منطق گویا علیل آمد

عدالت را کند تا در بلاد مسلمین جاری
امام عادلی در دادیاری بی‌عدیل آمد

اصول دین احمد تا شود تحکیم در دنیا
چو حیدر طرفه پشتیبان اسلام اصیل آمد

کند تا عقده‌های مشکل دانش‌پژوهان حل
به دانشگاه دین فرزانه استادی عقیل آمد

محمد را نظیری باعث پویایی مکتب
خدای قادر بی مثل را ظلّ ظلیل آمد

سیه پوش است اردوگاه شرک و کفر و استبداد
که عزتمند مردی تا کند دشمن ذلیل آمد

به هادی صف به صف خیل ملایک تهنیت گویان
که با حکم ولایت هادی قوم ضلیل آمد

بگو با تشنگان وادی حیرت که از جنت
کنون تسنیم آمد، کوثر آمد، سلسبیل آمد

به مدح زاده طه و یاسین«خوش عمل»طبعم
قصیر و الکن آمد...نارسا آمد... کلیل آمد

***

غلامرضا سازگار:

ای ز حسنت عیان جلوه داوری
طلعت احمدی صولتت حیدری

بر تنت نارسا خلعت سروری
دیو و حور و ملک جنّ و انس و پری

جمله در محضرت گرم فرمان‌بری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

ای ز رخ داده نور بر مه و آفتاب
نجل ختم رسل زاده بوتراب

پیش‌تر از سؤال داده ما را جواب
دُرّ ده بحری و بحر یک دُرّ ناب

که بر آن دَه کند دُرّ تو گوهری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

سینه‌ات مخزن سرّ سَروِ علن
والد حضرت حجّة بن الحسن

من کجا مدح تو تو کجا مدح من
مهر هر آسمان ماه هر انجمن

در تمام وجود کرده روشنگری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

خال و خطّت حسن خُلق و خویت حسن
خُلق و خویت حسن ماه رویت حسن

ماه رویت حسن عطر و بویت حسن
عطر و بویت حسن گفتگویت حسن

داده از هر حَسن خالقت برتری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

چارده آینه روی زیبای تو
عطر مهدی دمد از نفس‌های تو

در دل ما بود چون خدا جای تو
سوره قدر و نور نقش سیمای تو

نور حسن تو را مشتری مشتری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

خلق، در سایه  و حقّ ثنا گسترت
هم ملک عسکرت هم بشر لشکرت

بر گرفته چو جان سامره در برت
صورت و سیرت احمد و حیدرت

 ای دُرِ احمدی ای گل حیدری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

فیضت از سامره شامل عالم است
گفته هایت مدام آیت محکم است

سایه‌ات بر سر عالم و آدم است
گوهر مدح خلق در ثنایت کم است

 وصف تو باید از منطق داوری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

قدسیان خادم آستان تواند
عرشیان طایر بوستان تواند

عارفان بنده دوستان تواند
زاهدان لاله گلستان تواند

مهر و مه را بود بر درت اختری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

ماه رویت برد جلوه از ده امام
بر تو و مادر و جد و بابت سلام

بی تو طاعت هدر بی تو جنت حرام
با تو قرآن درست بی تو دین ناتمام

مکتبت مکتب معرفت‌پروری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

مهدی فاطمه از تو یک یاسمن
هادی اهل بیت بر لبت بوسه زن

نورت از سامره هادی مرد و زن
در جهان و جنان در زمین و زمن

کثرت خیر تو می‌کند کوثری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

گر چه عمرت همه حبس و تبعید بود
کار تو دم به دم نشر توحید بود

نور علمت مدام با اساتید بود
منطقت علم را مُهر تأیید بود

 لشکر دانشت در جهان گستری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

ای تولاّی تو دین و آیین من
مهر تو خوشتر از جان شیرین من

روح پاک دعا ذکر آمین من
کلّ ایمان من همه ی دین من

 "میثم" از وصف تو می‌کند دلبری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط