مصاحبه| تحلیلگر ایتالیایی: اروپا برای استقلال از آمریکا باید برجام را حفظ کند
تحلیلگر ایتالیایی و عضو ارشد یک اندیشکده ایتالیایی در مصاحبهای اختصاصی از کشورهای اروپایی خواست با راهاندازی کانال ویژه مالی با ایران، استقلال خودشان از آمریکا را نشان دهند.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم - تحلیلگر ایتالیایی و عضو ارشد اندیشکده ایتالیایی «برنامه فراآتلانتیک موسسه امور بینالمللی» در یک مصاحبه اختصاصی گفت اروپا بایستی با راهاندازی کانال ویژه مالی با ایران استقلال خودش را نشان دهد.
«ریکاردو آلکارو» در مصاحبهای با بخش انگلیسی خبرگزاری تسنیم دفاع از «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) را برای اروپا «حیاتی» خواند و گفت اینکه اروپا بتواند این توافق را حفظ کند، اهمیت زیادی برای استقلال آن از آمریکا دارد.
متن کامل این مصاحبه در زیر آمده است:
- همان طور که مستحضرید آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا، اخیراً موجی از تحریم های جدید را علیه تهران برگرداند آن هم علی رغم مخالفتهایی که هم در کشورهای اروپایی و هم داخل آمریکا وجود داشت. میخواستم نظر شما را در مورد بازگردانی تحریم ها جویا شوم.
خب این یک حرکت مهم از سمت رئیس جمهور آمریکا است که برای آن ابعاد مختلفی را میتوان در نظر گرفت. یکی از این ابعاد مطمئناً به رابطه ایران و آمریکا برمی گردد. [احیای تحریمها] عمل خصمانهای است که آن را پاسخی به «رفتار غیرمسئولانه ایران» جلوه میدهند-دولت آمریکا علاقه دارد که از «فعالیتهای مخرب» در منطقه برای اشاره به این رفتارها استفاده کند.
دولت [آمریکا] نتوانسته ادعا کند که ایران به تعهداتش در مورد توافقات هستهای پایبند نبوده، چون بر اساس گزارشهای آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران پای تعهداتش ایستاده؛ دولت ترامپ در مقابل به مقدمه سند توافق هستهای استناد کرده- در آنجا اینطور عنوان شده که این توافق بایستی زیربنایی برای تعامل گستردهتر و روابط سازنده قرار گیرد- و بر اساس آن این استدلال را مطرح میکند که ایران روح توافق را نقض کرده آن هم نه از لحاظ رفتارهای هستهای، بلکه از لحاظ رفتارهایش در منطقه.
و علاوه بر آن، دولت ترامپ اعلام کرده که قرارداد هسته ای برای روشن کردن وضعیت جایگاه هسته ای ایران است و در آن بندی مبنی بر اینکه ایران حتی موقتا به دنبال گزینه تسلیحات هستهای نمیرود، وجود ندارد زیرا دولت ترامپ این ایده غیر دقیق را جا انداخته که ایران بین سال های 2023 تا 2025 آزاد خواهد بود به تسلیحات هسته ای پیدا کند. در این زمان، محدودیتهای اصلی بر تواناییهای ایران برای غنی سازی اورانیوم به پایان می رسد.
در واقع، دولت ترامپ از همان ابتدا موضع بسیار تقابلجویانهای مقابل ایران گرفته و سیاستهای این دولت در خاورمیانه و به خصوص در قبال ایران توسط گروهی از افراد اجرا میشود که معقتدند منافع آمریکا در منطقه بر مهار ایران استوار است. آنها برای اینکه تحریمها را بردارند چند درخواست از ایران مطرح کردهاند. آنها در واقع وعده دادهاند که ایران حتی نسبت به توافق هستهای هم منافع بیشتری به دست خواهد آورد، اما برای دستیابی به آن منافع، باید به محدودیتهای بسیار سختگیرانهتری در زمینه توسعه هستهای هم پایبند باشند و اقداماتی انجام دهد که اگر رویهم رفته آنها را در نظر بگیریم در نهایت به تسلیم کامل ایران و عقبنشینی اساسی این کشور از ستونهای بنیادیاش در زمینه سیاستگذاریهای امنیتی، شامل برنامه موشکهای بالیستیک و حمایت از گروههای نائبش در سوریه، لبنان، عراق و یمن منجر میشود. این اولین بُعد است.
بُعد دوم بُعد فراآتلانتیکی است و خیلی خیلی مهم است. توافق هستهای تا حد زیادی نتیجه تلاشی چندجانبه بود که در آن بعد فراآتلانتیک اهمیت حیاتی داشت. با از سرگیری تحریمها علیه ایران که اقدامی بر خلاف خواسته اروپاییها به عنوان یکی از طرفهای توافق بود، ترامپ هیچ اهمیتی برای حساسیتها، منافع و درخواستهای اروپاییها قائل نشده. علاوه بر این، ترامپ تهدید کرده تحریمهایی که بازگردانده میشوند، یعنی اصطلاحاً تحریمهای ثانویه را علیه شرکتها و بانکهای اتحادیه اروپا که مایل به تجارت با ایران و سرمایهگذاری در این کشور هستند به کار بگیرد.
پس اساساً ترامپ روی برتری و سلطه مالی آمریکا بر بازارهای مالی حساب کرده تا کشورهای دیگر از جمله متحدانش را متقاعد به به همراهی با تحریمهایی کند که نه مشترکاً بر سر آن توافق حاصل شده و نه از نظر شورای امنیت سازمان ملل مشروعیت دارد، بلکه تصمیم آن تماماً در واشنگتن و در انزوا گرفته شده.
- سوال دوم من در مورد «کانال ویژه مالی» (SPV) است که اتحادیه اروپا آن را به منظور تسهیل مبادلات تجاری بین ایران و اتحادیه اروپا پیشنهاد داده است. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا فکر می کنید ایران همچنان منتظر این است که این موضوع عملیاتی شود؟ می دانید، کشورهای زیادی بودند که قرار بود میزبان این سیستم باشند اما کشورهای اروپایی زیادی این را نپذیرفتند و ما هنوز نمی دانیم کدام کشور در اروپا قرار است میزبان این سیستم پرداختی باشد.
ما هم نمی دانیم. خب این «کانال ویژه مالی» از جهات زیادی مهم است. یکی از دلایل اهمیت آن این است که اگر قرار است به کار بیفتد باید دستکم قادر باشد حداقلی از داد و ستد و سرمایه گذاری را بین شرکت های اروپایی و ایران ایجاد کند. اما در واقع این تنها برای شرکت های اروپایی نیست چرا که ایده «ابزار ویژه مالی» این است که شرکت هایی فراتر از اتحادیه اروپا، از جمله چین و روسیه هم بتوانند از آن استفاده کنند. البته اگر عملیاتی هم شود این ابزار اصلا قادر به جبران عدم حضور آمریکا نخواهد بود. اما حداقل مقدار مشخصی از تجارت را تضمین می کند مخصوصا نفت و تجارت کالاهای انسان دوستانه مانند دارو و موارد مشابه آن. اما به لحاظ سیاسی اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت، چون نشان خواهد داد که اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن قصد دارند برای دفاع از حرفی که میزنند پول خرج کنند و از این توافق، در مقام عمل نه فقط در مقام حرف دفاع کنند تا کانال ارتباط و تعامل با ایران را باز نگاه دارند. اتحادیه اروپا مخصوصا فرانسه، آلمان و بریتانیا به همراه نماینده عالی سیاست خارجی «فدریکا موگرینی» مکررا اعلام کردهاند این توافق همسو با منافع امنیتی اروپا، منافع منع اشاعه و منافع اقتصادی آن است.
بنابراین دفاع از «برجام» یا «برنامه جامع اقدام مشترک» که اسم رسمی توافق هستهای است برای اروپا بسیار حیاتی است. اینکه آیا اروپا بتواند کاری در این مورد انجام دهد یا خیر برای [اثبات] تواناییاش در زمینه حفظ حدود قابلتوجهی استقلال از سایر کشورها- که در اینجا ایالات متحده است- ضروری است. اگر اروپاییها در راهاندازی کانال ویژه مالی شکست بخورند- به هر دلیلی اعم از اینکه هیچ کشوری نمیخواهد میزبان آن باشد- حرف ترامپ مبنی بر اینکه زور تنها مسئله با اهمیت در روابط بینالملل است و کشورهای همپیمان تا حدی دولتهای زیردست هستند تأیید خواهد شد.
- دولت ترامپ درست پیش از بازگرداندن تحریم ها اعلام کرده بود که می تواند صادارت نفت ایران را به صفر برساند. اما همان طور که میدانید ترامپ هشت کشور را معاف کرد و آن ها شامل تحریم ها نشدند. درست است؟ می خواستم نظر شما را در این مورد بدانم که آیا چنین کاری ممکن است؟ این که صادارت نفت ایران کاملا قطع شود؟ و این که با توجه به شرایط کنونی به نظر شما در دنیا این ایران است که تنها و منزوی مانده یا آمریکاست که تنها مانده؟
اجازه دهید با مسئله معافیت شروع کنم، این معافیت نیست! این هشت کشور که چین، هند، کره جنوبی و همچنین ایتالیا را شامل میشوند، جزو وارد کنندههای اصلی نفت از ایران هستند. این ها معاف نشدند بلکه به آن ها زمان داده شده، آن ها می توانند تا شش ماه همچنان از ایران نفت وارد کنند، و از این ها انتظار می رود در این بازه شش ماهه با تحریم های آمریکا همسو شوند وگرنه مجازات می شوند، البته کشورها نه! بلکه شرکت ها. این تحریم های ثانویه آمریکا کشورهای دیگر را هدف قرار نمیدهد، فقط ایران را هدف میگیرد، اما برای تحریم ایران، آنها در واقع شرکتهای کشورهای دیگر را تهدید میکنند در صورت تجارت با ایران با جریمه و سایر محدودیتها مواجه خواهند شد. البته شایان ذکر است که این شرکت ها بایستی تا اندازهای در اقتصاد آمریکا حضور داشته باشند. با آنکه همه شرکتها در اقتصاد آمریکا حضور ندارند، همه شرکتها به خصوص شرکتهای فعال در صادرات برای اینکه قادر به صادرات باشند نیازمند بانکهایی هستند که آنها را تأمین مالی کنند و به آنها اعتبار بدهند. اساساً 99 درصد یا 95 درصد –رقم دقیق را نمیدانم ولی میدانم که درصد بسیار بالایی- از بانکها متأثر از بازارهای مالی آمریکا و بالتبع تنظیمکنندگان آنها هستند.
بنابراین در حال حاضر ایالات متحده کماکان مصمم است ظرفیت صادرات نفت ایران را به صفر برساند. این فرصت اضافه ی شش ماهه که به این هشت کشور داده شده تنها یک منطق و توجیه دارد و آن این است که آمریکا نمی خواهد کل بازار انرژی را مختل کند و بیم دارد که با خارج کردن ناگهانی گزینه نفت ایران در یک حرکت، شرایط را مهیای افزایش قیمت انرژی کند. از این کشورها انتظار می رود طی این شش ماه بر روی گزینههای جایگزین[ نفت ایران] کار کنند دقیقا همان کاری که کشورهای اروپایی از ماه ژانویه 2012 تا ماه ژوئیه 2012 انجام دادند. در آن زمان، اتحادیه اروپا قبل از حصول توافق هستهای علیه ایران تحریم نفتی اعمال کرد اما به دولتهای عضو 6 ماه فرصت داد تا خودشان را با شرایط وفق دهند.
حالا آیا این استراتژی موثر واقع خواهد شد؟ پاسخ به آن بسیار سخت است. آمریکا ثابت کرده که تحریم های ثانویه به شدت موثر هستند.
شرکتهای اروپایی بعد از اقدام ترامپ در بازگرداندن تحریمها، به سرعت ایران را ترک کردهاند و این موضوع، نه فقط برای شرکتهای اروپایی بلکه درباره شرکتهای سایر کشورها مانند چین هم صادق بوده است. پس، تحریم های ثانویه تاثیر خود را ثابت کرده اند. با این حال، به خاطر آنکه تحریم های ثانویه به طور یک جانبه اعمال شدهاند، خشم و نفرت بسیار بسیار زیادی را در اروپا، روسیه، چین و همچنین کشورهای دیگر ایجاد کردهاند. چون اساساً آمریکا با این روش به کشورهای دیگر میگوید: "باید کاری که میگویم را انجام دهید وگرنه شرکتهایتان را مجازات میکنم. میتوانید هر سیاست خارجی که دوست دارید داشته باشید؛ نمیگویم سیاست خارجیتان را تغییر دهید ولی اگر سیاست خارجیتان اینطور باشد که شرکتهایتان بخواهند به راحتی با آن کشور (ایران) تجارت یا در آن سرمایهگذاری کنند، به شما میگویم که آن شرکتها را مجازات خواهم کرد. " این رفتاری است که دوستان آمریکا را زیادتر نخواهد کرد.
بنابراین، شاهد بودهایم در هر گوشه و کناری کشورهای مختلف، حتی کشورهای متحد آمریکا به فکر راههایی برای کاهش توان دولت آمریکا جهت تحریم شرکتها و بانکهایشان افتادهاند. این کار به نوبه خود، نیازمند ایجاد یک سیستم پرداخت جایگزین نظیر «کانال ویژه مالی» است که اتحادیه اروپا در حال کار بر روی آن است. این موضوع، باعث ایجاد واکنشهای سیاسی شده، به این معنا که برای اولین بار وزرای مهمی اعم از وزرای خارجه و وزرای دارایی کشورهایی در حد آلمان و فرانسه اظهاراتی مطرح کردهاند مبنی بر اینکه اروپا نیازمند حاکمیت مستقل اقتصادی و نیازمند ایجاد سامانههای جایگزین پرداخت است تا بتواند خرید نفت خود را با یورو آغاز کند.
این به منزله تغییری بسیار بسیار بزرگ در عرصه اقتصادی است که از لحاظ مالی، به طور کامل یا تقریبا به طور کامل تحت سلطه دلار است. بنابراین در میانمدت و درازمدت، این شتابزدگی برای اعمال تحریمهای ثانویه علیه کشورهای دیگر بدون رضایت آنها ممکن است باعث تضعیف دقیقاً همان سیستم اقتصادی شود که اکنون به ایالات متحده اجازه میدهد در تحمیل تحریمها تا این حد موثر عمل کند. چون اگر بتوانید از سلطه دلار بکاهید- که البته ارز واحد تجارت نفت است- توانایی دولت آمریکا برای هدف قرار دادن شرکتهای دیگر با تحریمهای ثانویه را کاهش دادهاید. در حال حاضر، این توانایی گسترده و قابل توجه است. در آینده ممکن است این توانایی بسیار کمتر باشد.
حال این سوال مطرح میشود که آیا به این روند اطمینان کافی وجود دارد تا ایران از طریق آن بتواند صادرات نفت را ادامه دهد؟ من این طور فکر نمی کنم. این روند تا حد زیادی روندی طولانیمدت است و نیاز است که ایران به دنبال گزینه های دیگری باشد. امیدوارم که کانال ویژه مالی ایجاد شود و برای فروش نفت مورد استفاده قرار بگیرد. اما ایران در گذشته هم تحت تحریم های سختگیرانه ای بوده؛ قبل از توافق هستهای.
در واقع، منطق تحریم ها این بوده: ما شما را تحریم می کنیم چون شما در حال توسعه این برنامه هستهای هستید که برای ما مایه نگرانی است؛ اگر برنامه هسته ای تان را متوقف کنید، ما تحریم ها را بر می داریم. منطق اساسی توافق هستهای هم همین بود. در آن زمان، ایران راه هایی را برای ادامه صادرات نفت پیدا کرد. قبل از سال 2015 ایران کشوری منزوی بود. در حال حاضر ایران حداقل از لحاظ حسن نیت کشور منزوی ای نیست.
منظورم این است شما ممکن است درباره ایران به عنوان یک بازیگر منطقهای هر نظری داشته باشید؛ اما در موضوع توافق هستهای، توافقی حاصل شد، ایران به آن احترام گذاشت در حالی که ایالات متحده از آن خارج شد. از لحاظ فنی، این کار مصداق نقض توافق است. بنابراین، آمریکا در اینجا در سوی اشتباه قرار گرفته و از نظر من ایران با ادامه پایبندی به برجام بسیار باتدبیر عمل کرده، چون باعث میشود کماکان در مرتبه اخلاقی بالاتر قرار بگیرد. قبل از توافق هستهای، نظام تحریمها جامعتر بود و انگیزه بسیاری از کشورها این بود که با ایران تجارت نکنند. اکنون شرایط برعکس شده و کشورهای زیادی تمایل دارند رابطه و تجارت خود را با ایران ادامه دهند، با این حال آنها مجبورند مراقب باشند چون تحریم های آمریکا بسیار بسیار شدید است.
انتهای پیام/