یادداشت|استیصال غرب در مواجهه با بیداری اسلامی
جریان بیداری اسلامی چنان موجی در باورها و ارزشهای مردم جهان ایجاد کرده که عمق نفوذ آن به حیاط خلوت قدرتهای استکباری دنیا نیز رسیده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، پیام اسلامخواهی، عدالتطلبی، ظلمستیزی، استقلالطلبی و آزادیخواهی ملت بزرگ ایران نگاه ملتهای تشنه حقیقت را به سوی خود جلب کرد و بارقه امیدی برای آنها گشود. این حرکت عظیم و موج بیداری مردم خسته از ظلم و جور و حقارت ایران، انقلابی در باورها و ارزشهای آنان ایجاد کرد که عمق نفوذ آن تا حیاط خلوت قدرتهای استکباری دنیا رسید.
پیام ملت ایران که نشأت گرفته از اسلام ناب محمدی (ص) بود بیداری دیگر ملتها را در پی داشت و نام امام خمینی (ره) قلب ملتهای خسته از بی عدالتیها، ظلم و ذلت را به این نقطه الهام بخش از جهان جلب کرد. این تحول در میان ملتهای دیگر موجب نگرانی قدرتهای استکباری شده و آنها به فکر طراحی نقشهای برای انحراف این بیداری در میان ملتها و جایگزین شدن چهرهای دیگر از اسلام با اسلام ناب محمدی (ص) که ایران منادی آن است، شد.
روند رو به رشد اسلامگرایی در جهان به خصوص در آمریکا و اروپا انگیزه سردرمداران کفر را بیش از پیش کرد تا با نمایش چهرهای غیر واقعی و خشن از اسلام علاوه بر اینکه این روند را کند کنند، کشورهای اسلامی را درگیر اختلافات میان خود و درگیریهای داخلی کنند و ارکان تسلط خود را بر ملتهای مسلمان مستحکمتر کنند.
یکی از زمینههای تحقق این توطئه استفاده از شرایط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مسلمانان و سوق دادن برخی از آنان به سوی افراطیگری و خشونت بود. حال باید دید زمینههای بروز خشونت و افراطیگری در جهان اسلام چیست؟ افراطیگری زمینهها و عوامل متعددی از جمله فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد.
زمینههای اجتماعی: در جوامع غربی در اثر تبلیغات سوء علیه اسلام، نسل سوم و چهارم مسلمانان منزجر از مادیگرایی و فردگرایی غربی، احساس بیهویتی، تحقیر، سرخوردگی، از خود بیگانگی و تضاد در خانواده و جامعه میکنند و لذا به دنبال یافتن هویت اصیل خود هستند.
در این بین جریانهای افراطی با آموزههای غلط از اسلام و پشتیبانی سازمانهای جاسوسی با تغذیه فکری مخاطبان خود بر بسترهای اجتماعی سوار شده و احساس تنهایی، نارضایتی اجتماعی و بیگانگی در جوامع غربی را تشدید کرده و موجب میشوند این نسل از مسلمانان مشکلات خود را از منظر فرهنگی و قومی ببینند و سبب رانده شدن بیش از پیش آنان از جریان اصلی جامعه شوند. برداشتهای غلط از اسلام نیز توهم مبارزه با وضعیت کنونی و وعده آینده آرمانی را به این جوانان القاء میکند.
فقر، محرومیت و بیکاری: یکی از زمینههای سوء استفاده دشمنان اسلام، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در برخی کشور های مسلمان است و تبلیغات سوء آنان، متهم اصلی در فقر و محرومیت و بیکاری را نظام اسلامی معرفی میکند. این تصویرسازی دروغین سبب ایجاد انگیزه در برخی افراد ناآگاه برای حرکت به سوی افراطیگری و خشونت در این جوامع میشود.
منطق قدرت، کسب ثروت، لذت و قدرت: از جمله عوامل موثر در توسل به خشونت پیروی از هواهای نفسانی است. جریانات افراطی هر چند به ظاهر آرمانهای بلند دارند اما به دلیل اینکه از قدرت منطق و قابلیت اغناء افکار و اندیشهها برخوردار نیستند و از سوی دیگر انگیزههای رسیدن به حکومت، ثروت و لذت دارند به خشونت، اسلحه و زور متوسل میشوند. هر وقت منطق قدرت جای خود را با قدرت منطق عوض کند اسلحه و خشونت به میان میآید.
زمینههای ایدئولوژیک:جریانهای افراطی و سازمانهای پشتیبان آنها با سوء استفاده از درک سطحی نسل مزبور از اسلام و شرایط فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جهان اسلام و توسل به برداشتهای غلط، از اسلام چهرهای خشن به جهانیان معرفی میکنند. آنان با القاء آموزههای افراطی از جهاد در اسلام، علاوه بر انحراف شاگردان مکتب خود، مسبب اسلامهراسی در جهان هستند.
برای جهاد باید به آیات قرآن، سیره پیامبر اسلام (ص) و فقه اسلامی مراجعه کرد. بنده خود از حضرت آیت الله علامه سید مرتضی عسگری(ره) شنیدم که میفرمود در کجای تاریخ داریم که در زمان حضرت رسول برای گسترش اسلام به دیگر کشورها تجاوز میکردند و پا بر سر مردم میگذاشتند و تهدید به مرگ میکردند تا فرد اسلام آورد؟ دستور اسلام بر عدالت است «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» (مائده/ 8).
اسلام هم دین صلح است و هم دین جنگ. صلح در شرایطی که با احترام متقابل باشد و جنگ در شرایطی که طرف مقابل متخاصم و ظالم باشد. قرآن جنگ ابتدایی را مجاز نمیداند و تنها دفاع را توصیه میکند. در اسلام تجاوز بدون علت و برای کسب سرزمین و ثروت و اسارت اقوام دیگر مردود است و باید در مقابل آن ایستاد «الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ؛ همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میشود و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع کنند) یاری میکند، خداوند قوی و شکست ناپذیر است» (حج/40).
در اسلام برای جنگ شرایطی وجود دارد از جمله اگر قومی به قوم دیگر حمله و تجاوز کرد قوم مظلوم و مورد تجاوز باید دفاع کند، همچنین اگر به ملت مسلمانی حمله شود و مورد تجاوز قرار گیرند مسلمانان دیگر باید به دفاع از مظلوم برخیزند و این امر مقدستر از دفاع از میهن و کشور خود است، زیرا ریشه در دفاع از حقیقت و انسانیت دارد «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً؛ و شما را چه شده که در راه خدا و (نجات) مستضعفان از مردان و زنان و کودکان نمیجنگید (نساء/75). قرآن در جنگ هم رعایت عدالت و پرهیز از ظلم حتی با کافران حربی را سفارش میکند «وَ قاتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ (بقره/190). «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ و اگر یکی از مشرکان (تحت تعقیب) از تو پناه خواست او را پناه بده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به جایگاه امنش برسان، زیرا آنها گروهی هستند که نمیدانند.. (توبه/6). دستور آیات اولیه برای جهاد و نیز آیات برائت نیز در شرایطی است که کفار و منافقین به خدا ایمان نداشته، حرام خدا را حلال و با عمل خود و در دل خود با اسلام و مسلمانان خصومت میورزیدند. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ» (تحریم/9). «قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کَافَّةً کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ» (توبه/36) حتی برخی گفتهاند که دستور اسلام بر عدم جنگ با کسانی که به خدا ایمان داشتهاند نیز بود. «قاتِلُوا الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لا یُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا یَدینُونَ دینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّی یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ» (توبه/29). در اسلام سنت الهی بر این نیست که مردم با زور ایمان اختیار کنند. «لا اکراه فی الدین».
این آیات برخی از حدود 100 آیه در خصوص جهاد در اسلام هستند که روح حاکم بر آن رعایت عدالت، تقوی و عدم تجاوز و همچنین جنگ و دفاع در برابر ظلم و تجاوز است با شرایطی که بیان شد. این آیات به جنگ مفهوم دفاع داده آن هم دفاعی مقدس.
آیا جریانات افراطی با مردم مظلوم سوریه و عراق بر اساس دستور اسلام برخورد کردند؟ در کجای دین ظلم و تجاوز به سرزمین و ناموس مردم و غارت اموال آنها و کشتار مردان و زنان و کودکان و کهنسالان جایز است؟ این است نتیجه افراط و خشونت و پیروی از هواهای نفسانی و دوری از دستورات دین مبین اسلام. جریانات افراطی در جهان اسلام با عملکرد خود علاوه بر اینکه توجهی به تعلیمات قرآنی و اسلامی ندارند اسلام را دین شمشیر معرفی کرده و موجب وهن اسلام و ایجاد اختلاف در جهان اسلام و تضعیف آن شده و حاشیه امنی برای رژیم غاصب صهیونیستی ایجاد میکنند.
نتیجه آنکه بیشترین سود را از افراطیگری دشمنان قسم خورده اسلام میبرند، لذا بازگشت به آموزههای اسلام ناب و تلاش برای ترویج و عمق بخشیدن به آگاهیهای دینی و رشد فکری ملتها آنان را از خطر انحراف و افراطیگری وتفرقه دور میکند.
* جواد محمدی عضو شورای راهبری مجمع جهانی صلح اسلامی
انتهای پیام/