ارتباط معنادار سطح "سواد رسانهای" افراد با پدیده "خودکشی"/ ضربات اجتماعی فضای مجازی "یله و رها"
پایینتر آمدن سن خودکشی، اثرات تخریبی شبکههای مجازی یله و رها در پدیده خودکشی، ارتباط معنادار سطح "سواد رسانهای" افراد با پدیده "خودکشی" از جمله مباحث مطرح شده در میزگرد بررسی تأثیر فضای مجازی در اقدام به خودکشی است.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران پویا؛ "خودکشی" موضوعی که هر از چندی در رسانهها پررنگ میشود و گاهی تبدیل به تیتر یک صفحات حوادث برخی رسانهها و جراید را به خود اختصاص میدهد.
در سال 1396 بر اساس آمار سازمان پزشکی قانونی کشور، 4627 بر اثر خودکشی جان باختند که این آمار نسبت به سال 95 افزایش پنج درصدی را نشان میدهد؛ از این تعداد 3262 مورد مربوط به مردان و 1365 مورد مربوط به زنان بوده است.
اقدام به خودکشی تحت تاثیر عوامل مختلفی است که این عوامل، دست به دست هم، فرد را به سمت خودکشی سوق میدهد؛ رسانهها و فضای مجازی یکی از این عواملی است که در چند سال اخیر بیشتر از گذشته اثر خود را در اقدام به خودکشی در بین نوجوان و جوانان نشان داده و این رسانه و فضای مجازی بود که در برخی خودکشیها نقش نخست را ایفا کرده است.
چندی پیش بود که خودکشی دختر 9 ساله خبرساز شد، این دخترک پس از دیدن یک فیلم بالیوودی و به تأسی از آن به فرض اینکه پس از خودکشی، امکان بازگشت به زندگی وجود دارد، دست به خودکشی زد اما دیگر بازگشتی برای این دختر معصوم 9 ساله در کار نبود ...
در سال 1390 نیز پسر سیزده سالهای پس از تماشای یک سریال خودکشی کرد و از دنیا رفت.
به همین بهانه و با هدف بررسی تأثیر رسانهها و فضای مجازی در اقدام به خودکشی، در قالب میزگردی در باشگاه خبرنگاران تسنیم میزبان دکتر امیرمحمود حریرچی؛ استاد دانشگاه و جامعهشناس، دکتر یاسر مدنی؛ روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و سید محمد حسینی؛ منتقد سینما و مدیر مرکز متن حوزه هنریبودیم که در ادامه بخش نخست این میزگرد تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:
تسنیم: در چند سال اخیر شاهد بودیم که برخی خودکشیها مخصوصاً در سنین پایین متأثر از فضای مجازی، سینما و رسانه بوده است، به طور مثال پسر 13 سالهای در سال 1390 پس از تماشای سریال "پنج کیلومتر تا بهشت" اقدام به خودکشی کرد و جان باخت که مسببان این حادثه توسط دستگاه قضایی محکوم به پرداخت دیه نیز شدند.
در موردی دیگر، دختر 9 ساله تهرانی پس از مشاهده یک فیلم بالیوودی اقدام به خودکشی کرد و جان باخت؛ با وجود با این اتفاقات و گسترش فضای مجازی و رسانهها، این فضا تا چه میزان میتواند در اقدام به خودکشی در نوجوانان و جوانان موثر باشد؟
دکتر حریرچی: اکنون در کشور ما بحث پایینتر آمدن سن خودکشی مطرح است البته در ایران به لحاظ آماری نسبت به میانگین جهانی در وضعیت بدی قرار نداریم؛ در میانگین جهانی از هر 100 هزار نفر 12 نفر خودکشی میکنند که این رقم در ایران به 6 نفر کاهش پیدا میکند، اکنون 55 درصد خودکشیها در ایران، مربوط به افراد زیر 30 سال و متأهلها است و طبق آمار رسمی، ایران در بین 180 کشور در دنیا در رابطه با تعداد خودکشی، رتبه حدودی 52 را دارد.
اکنون در دنیا شبکههایی با مدیریت افراد خاص و هدفمند وجود دارد که میتوانند با جهتدهی افکار جوانان، آنها را تا مرز خودکشی پیش ببرند به طور مثال در بازی "نهنگ آبی" کاربر تا جایی پیش میرفت که به خودکشی سوق پیدا میکرد.
شبکههای مجازی لجامگسیختهاز عوامل بلوغ بروز زودرس
شبکههای مجازی به طور لجامگسیخته در حال نابودی نسل جوانان ما است زیرا جوانان ما، سواد رسانهای لازم را نداشته و اطلاعاتی درباره اثرات تخریبی این شبکهها ندارند، میتوان پایینتر آمدن سن خودکشی را تا حدی به شبکههای اجتماعی نسبت داد، قصد داشتیم با فیلترینگ این شبکهها، برخی موارد را حل کنیم اما با وجود فیلرشکنها، دسترسیها نوجوانان به این فضا بیشتر شد، اکنون استفاده از این فیلترشکنها شرایطی ایجاد میکند که شاهد بلوغ زودرس در کشورمان هستیم.
شبکههای مجازی اکنون به وسلیهای برای برقراری ارتباط جنسی مجازی تبدیل شده است؛ دنیای مجازی در حال نابودی جوانان ما است، رسانه ملی نیز در این فضا بسیار کمکار است؛ مثلا برای یک روغن نبایی یا یخچال سایدبای ساید بدون شناخت مخاطب در صداوسیما تبلیغ میشود اما راجع به خطرات این شبکهها صحبتی به میان نمیآید.
اکنون موضوعی در کشور با عنوان "خودکشیهای لاکچری" به وقوع پیوسته؛ در این نوع خودکشیها فرد پس از دعوت دوستانش و برگزاری مهمانی، از دوستانش خداحافظی و در نهایت خودکشی میکند!
استاد حسینی: این اتفاق، اتفاق جدیدی نیست و سابقه دارد؛ میتوان بررسی کرد که در ادوار مختلف در کشورهایی که تحت سلطه رسانهها بودند، چه اتفاقاتی روی داده اما مسلم است که حوزه تأثیرگذاری آثار رسانهای و پدیدهای مانند سینما در نگاه کلی، حاکم بر بر عواطف و احساسات مردم است.
آن اثر هنری موفق است، که بتواند احساسات مخاطب را دست خودش بگیرد؛ "هیچکاک" میگوید سینما آنجایی است که اگر با نامزد خود به سینما رفتید، با دیدن نخستین پلان فیلم باید فراموش کنید که چه کسی و در کجا هستید و با چه کسی به سینما آمدید و این یعنی همزادپنداری در اثر که معتقدم این موضوع برای افراد در مقاطع مختلف سنین فرق میکند.
در مقاطعی از عمر یک فرد، میزان تأثیرگذاری سینما و آثار سینمایی بالاتر و در مقاطعی پایینتر است، مسلم است در افرادی که قوه عاقله در آنها رو به افول یا رو به شکلگیری است، میزان حوزه تأثیرگذاری آثار بالاتر است یعنی حتماً سینما روی قشر کودک و نوجوان و بزرگسال تأثیر جدیتری دارد و در این میان افرادی که قوه ذهن فعالتری دارند، میتوانند خود را بیرون از فیلم نگه دارند.
به قول مدرس متأخر سینمای امریکا که فیلمنامهنویسی تدریس میکند، اکنون مدلهایی مانند "سیتفیلد" دیگر تدریس نمیشود و مدلهای نظریهپردازی مانند "کارل ایگلسیاس" که فیلمنامه را مبتنی تأثیرگذاری عاطفی بنا میکنند، تدریس میشود.
در ایران مسئلهای به نام "سوادرسانهای" وجود ندارد
اگر بخواهیم گام را فراتر گذاشته و راجع به شبکههای اجتماعی و تعاملی سخن بگوییم، بحث کاملاً متفاوت میشود اما یکی از مأموریتهای اصلی سینما این است که بتواند در حوزه همزاد پنداری روی عواطف مخاطب تأثیر گذارد و زمانیکه سطح سیطره عاطفه بر شخصیت بالاتر از سطح سیطره ذهیت بر شخصیت باشد و فرد خیلی صاحب تفکر نباشد، ممکن است منجر به اتفاقاتی شود که در اقصی نقاط عالم روی دهد البته به نظرم این اتفاقات در ایران بسیار کمتر روی میدهد اما در ایران نقاط آسیبپذیر جدیتری داریم از جمله اینکه در ایران مسئلهای به نام "سوادرسانهای" وجود ندارد البته در راستای تحقق آن تلاش شده است.
در ایران سیستم طبقهبندی سنی برای نمایش فیلم وجود ندارد و چون قانون منع کپیرایت اجرا نمیشود، به راحتی تمامی آثار روز دنیا در اختیار فرزندان قرار میگیرد و زمانیکه کودکان و نوجوان در چنین موقعیتی قرار گرفته و عواطف آنها در آنجا بروز پیدا میکند باید انتظار داشته باشیم که بیگانههایی همیشه در اتاقخواب دخترهای ما وجود داشته باشند و این خبر مهیبی برای واقعیت اجتماعی جامعه ما است.
زمانیکه یک دختر، تلفن همراهی دستش است و در اتاقخواب خوابیده، او تنها نیست، اتفاقاتی همراه وی رخ میدهد که باید راجع به آن اندیشید.
اثرات عاطفی و درگیر کردن انسانها از طریق شبکهها مجازی و رسانهها ممکن است بسیار بیشتر و واقعیتر از آن عاطفهای باشد که ممکن است در زندگی واقعی رخ دهد چون ذهنیت انسان باز است و قدرت تخیلسازی میتواند ذهن فرد را به ناکجا آباد ببرد و تفسیر آزادانه بدون فیلتر کردن فرد حقیقی میتواند منجر به مشکلات عدیده عاطفی شود.
در شبکههای مجازی سواد لطمه زدن به خود و ابزارها و ایدههایی که در بروز خودکشی نقش دارند، در دسترس کاربرها قرار میگیرد.
سایتهایی وجود دارند که از لحاظ علمی توضیح میدهند چگونه فرد بدون درد و رنج خودش را خلاص کند! در بسیاری از کشورها خودکشی تا اندازهای پیش رفته که آن را به عنوان حقوق بشر میشناسند و فرد میگوید من حق دارم خود را بکشم!! این پیامها در برخی جوامع به عنوان حقوق بشر، دموکراسی، اومانزیم، تساوی و.. بروز پیدا کرده است.
البته خوشبختانه نرخ خودکشی در ایران به دلیل عوامل بازدارنده مانند ارتباط قویتر اجتماعی، معنویت و ... پایینتر است؛ با کم شدن موانع و عوامل بازدارنده، ریسک خودکشی بالاتر میرود اما شبکههای مجازی در ایجاد و پیدایش احساساتی که منجر به خودکشی میشود، نقش دارند.
خودکشی هم پدیده پیچیده اجتماعی و هم انفرادیترین تصمیمی است که فرد میتواند بگیرد اما باید مراحلی طی میشود تا خودکشی روی دهد.
تسنیم: اکنون فضای رسانهای کشور و شبکههای اجتماعی دچار هرج و مرج کشندهای هستندو نهاد و بخش خاصی خود را مسئول ساماندهی و مدیریت این فضا نمیداند، در فضای رسانهای نیز، در بسیاری از موارد رسانهها بر اساس دریافت و فهم خود در رسانه خود سیاستگذاری میکنند به طور مثال اینکه یک رسانه چگونه باید اخبار مربوط به خودکشی را منتشر کرد بسته به تصمیم داخلی مدیران آن رسانه است؛ با وجود این فضای هرج و مرج، چه فرد یا ارگانی باید چهارچوب و ضوابط این فضا را تعیین کند و آیا در این زمینه از سوی بخشهای دولتی و حاکمیتی کوتاهی صورت گرفته است؟
دکتر حریرچی: مسئولترین نهاد برای ساخت جامعه ابتدا آموزش و پرورش و در کنار آن رسانه ملی است، زمانی در این جامعه به صداوسیما لقب دانشگاه ملی دادند، به این رسالت توجه شد یا خیر؟
حین صحبت از سلامتی میتوان به سه بخش آن اشاره کرد، سلامتی جسمانی نخستین قسم از نوع سلامتی است که مربوط به بیماری، تندرستی، دارو و درمان میشود، در بخش دوم سلامتی که مربوط به روح و روان است، زیاد توجهی صورت نگرفته و تعریف میکنیم فرد سالم، فردی است که از نظر روانی شاد باشد اما در جامعه آموزش دیدیم که با کوچک کردن یکدیگر به شادی بپردازیم و به جای اینکه با هم بخندیم به هم میخندیم.
در قسم سوم سلامتی (سلامت اجتماعی) کاملاً فراموشی صورت گرفته و حتی ردههای بالا، تعریف درستی از سلامت اجتماعی نداشته و آن را با جامعه سالم اشتباه میگیرند در صورتی که جامعه سالم با سلامت اجتماعی تفاوت زیادی دارد؛ سلامت اجتماعی موضوعی فردی است.
بخشی از خودکشی در مورد افرادی رخ میدهد که اختلال روانی دارند اما بخش دیگر از این افراد از نظر سلامت اجتماعی مشکل دارند.
از نظر من سلامت اجتماعی باید به گونهای باشد که جامعه به صورت یک آینه مقابل ما قرار گیرد، سؤالاتی در رابطه با سلامت از فرد پرسیده میشود، به طور مثال میپرسیم که فرد چند دوست دارد که میتواند روی آنها حساب کند یا هفتهای چند بار دوستانش را میبیند.
اکنون سلامت اجتماعی به خطر افتاده و شبکههای اجتماعی به خاطر فقدان سواد ما، ترکهای آینه را بیشتر و بیشتر میکند، اکنون به جایی رسیدیم که همه، تنها هستیم، اکنون میزان مطاله در کشور روزی به ازای هر فرد، دو دقیقه است و کمترین فعالیتهای داوطلبانه در کشور رخ میدهد.
شبکههای اجتماعی برای ما خوابآلودگی و تنهایی ایجاد کرده است، یکی از علل بالا رفتن میزان خودکشی در بین جوانان به خاطر مشکلات عاطفی است که در خانوادهها به وجود میآید البته شکست افت تحصیلی نیز میتواند یکی از دلایل اقدام به خودکشی باشد؛ در مصاحبهای گفتم اکنون کودکان جامعه ما یا کودک کار شدند یا کودک کارنامه؛ بین 4 تا 6 میلیون نفر کودک کار هستند و تعدادی نیز فقط میخواهند کارنامه نشان دهند و همان والدینی که به فرزند برای نمره و کارنامه سختگیری میکنند، تلفن همراه در اختیار کودک چهار یا پنج ساله قرار میدهند!
والدین با فراهم کردن تلفن همراه برای فرزند به خیال خود راحت میشوند اما نمیدانند در اتاق فرزند چه میگذرد.
آنچه انسان را میسازد؛ عواطف و مهربانی است، در هرم "مازلو" یکی از نیازهای مطرح شده برای انسان، دوست داشتن و نیاز به دوست داشته شدن است اما اکنون این دو مضمون حتی در محیط خانواده مجازی شده است و چگونه توقع داریم که به قله هرم مازلو (زیبایی شناسی) برسیم و بفهمیم زیبایی چیست.
اکنون برای والدین، فقط نمرات فرزندان ملاک شده و نمیبینند که فرزندشان چه استعدادهایی دارد؛ اکنون فرزندان ما به شکلهای مختلف تحقیر میشوند و با بروز دادن شخصیت مجازی، فقط دنبال لایک گرفتن هستند البته عدهای نیز بیکار ننشسته و برای جهتدهی افکار جوانان در حال فعالیتند.
روشنفکری ما نیز تبدیل به روشنفکری مجازی شده است، فردی که حاضر نیست برای کارهای داوطلبانه و کمک به محرومان وقت بگذارد، تا 13 ساعت در شبانهروز مشغول فعالیت با تلفنهمراه است و فقط با فوروارد کردن عکس یک کودک محروم در شبکههای اجتماعی تأسف میخورد اما قدمی برای کمک به محرومان برنمیدارد.
شبکههای مجازی ما را در همان حدی که هستیم قانع نگه میدارد و صرفاً به چند لایک و تعریف مجازی قانع میشویم برای مثال شب یلدا فرصتی بود که به دیدار بزرگان میرفتیم اما اکنون وقت خود را در شبکههای مجازی میگذرانیم.
اکنون باید ارادهای در نهادهای مختلف مانند آموزش و پروش، صداوسیما، دانشگاه، وزارت ارشاد و... شکل گیرد که فضای رهاشده مجازی را کنترل و هدایت کند اما من این اراده در مسئولان نمیبینم چون خود آنها سوادکافی برای این کار ندارند.
شخصاً باور دارم که رسانه مطمئنترین و بالاترین نماینده مردم است زیرا درد و مشکلات مردم را بیان و منعکس میکند اما ما فقط به معلول میپردازیم و از علل فاصله میگیرم به همین دلیل پیشگیری در جامعه بیمعنی میشود.
دنبال این نیستیم که شبکههای مجازی را بکوبیم، این شبکهها محاسن بسیاری دارند اما به خاطر عدم آموزش و سواد ما این شبکهها برایمان مخرب شده و اعتماد نفس ما را از بین برده است.
امروز نوعی بیاعتمادی در بین روابط اجتماعی وجود دارد، امروزه هر کسی یا از نداری میگوید یا میخواهد داراییاش را به رخ بکشد و در منزل نیز دائم اعضای خانواده از یکدیگر ناراضی هستند، امروز باید برای فرزندان وقت گذاشت؛ مشروط بر اینکه پدر و مادر درباره این موضوع سواد و اطلاعات کافی داشته باشند که رسانه میتواند این اطلاعات را به والدین منتقل کند ...
(پایان بخش نخست)
انتهای پیام/