۴۰ سال، ۴۰ آلبوم |"گل صد برگ" و آوازهای دراماتیک "شهرام ناظری" / تاثیر ذوالفنون را فراموش نکنیم

40 سال، 40 آلبوم |"گل صد برگ" و آوازهای دراماتیک "شهرام ناظری" / تاثیر ذوالفنون را فراموش نکنیم

این مطلب به بررسی آلبوم «گل صد برگ» می‌پردازد و تلاش دارد که این اثر ماندگار را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهد.

خبرگزاری تسنیم – یاسر یگانه

موسیقی ایران در چهار دهه‌ی گذشته شاه‌کارهایی داشته که هر چقدر از زمان تولید و انتشارشان می‌گذرد؛ ماندگاریشان بیشتر می‌شود. آثاری که با ذوق و قریحه و حالِ خوبِ هنرمندانی بزرگ اجرا شده‌اند. ما در اینجا می‌خواهیم برخی از این شاه‌کارها را معرفیِ دوباره کنیم و هر اثر را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم.

نخستین گام‌مان در این زمینه آلبوم «گل صد برگ» است و به مرور و تا جایی که توان و امکانش را داشته باشیم، به بررسی دیگر شاه‌کارهای موسیقی ایران می‌پردازیم.

«گل صد برگ» در زمان انتشارش شروعی دوباره برای موسیقی اصیل ایرانی بود. این اثر از کارهای ماندگار و جریان‌ساز موسیقی ایرانی به شمار می‌رود و اولین کاری است که در موسیقی ایرانی خودش را به این شکل نشان داده است. «گل صد برگ» با استفاده از یک ساز و هارمونی موسیقی ایرانی توانست ماندگار شود. گذرزمان اثرگذاریش را نشان داد. کنار هم قرار گرفتنِ شهرام ناظری و جلال ذوالفنون توانست مسیری تازه در موسیقی ایران باز کند. این آلبوم برخوردی متفاوت با ساز سه‌تار دارد که تا پیش از این نمونه‌ای در موسیقی ایران نداشت.
در آلبوم «گل صد برگ» شاید برای نخستین بار در یک قطعه شعر کولاژ می‌شود. در تصنیف «الا یا ایها ساقی» از شعر حافظ و از شعر مولانا استفاده شده است.

 

همه‌ی این نکات و بسیاری نکات دیگر باعث می‌شود که «گل صد برگ» پس از گذشت 37 سال از انتشارش همچنان شنیدنی و تاثیرگذار باشد.

آوازهای دراماتیک ناظری / تنظیم‌های مینیمال ذوالفنون

میدیا فرج‌نژاد آهنگساز و نوازنده تار و سه‌تار درباره آلبوم «گل صد برگ» یادداشتی نوشته و آن را در اختیار خبرنگار موسیقی خبرگزاری تسنیم قرار داده است. در ادامه متن این یادداشت را می‌خوانید:

این آلبوم از چند وجه قابل بررسی است، ابتدا باید درباره موسیقی‌اش صبحت کرد. اینکه این موسیقی در زمان خودش چه ویژگی‌هایی داشته است. «گل صد برگ» موسیقیِ ملودیک دارد و نه تنظیم بر مبنای هارمونیِ موسیقی غربی. آنچه در این آلبوم می‌شنویم کاملا موسیقی سنتی ایرانی است. خاصیت موسیقی سنتی ایرانی این است که ملودی‌هایش در ذهن می‌ماند. تک تک ملودی‌های این موسیقی ریشه در فرهنگ ایران دارند. این پتانسیل، قدرتی از پیش داشته را به آهنگساز و خواننده می‌دهد که حتی قبل از شروع ساخت اثر بخشی از این تاثیرگذاری را داشته باشد. در کل قطعه‌هایی که در آلبوم «گل صد برگ» می‌شنویم، اصول موسیقی سنتی را در خود دارد.

از نظر آنچه به عنوان ارکستراسیون می‌شناسیم، در زمان خودش اثری پیش‌رو بوده است. اثری که بر گروه‌نوازی سه‌تار و سازهای کوبه‌ای استوار باشد، هیچ مابه‌ازایی در گذشته برایش وجود نداشته است.

پس با پذیرش این نکته که موسیقیِ این اثر سنتی است، باید بپذیریم که از نظر تنظیم، موسیقی منحصر به فردی نسبت به آثار دوران خودش دارد. این آلبوم اثری پیش‌رو در برخورد با ساز سه‌تار است.

نکته مهم دیگر اینکه؛ در این آلبوم هیچ سازی به جز سازهای موسیقی ایرانی وجود ندارد. در آن زمان استفاده از سازهایی مانند ویلن و پیانو در موسیقی ایرانی رایج بوده است. به هر حال موسیقی آن دوران تاثیرگرفته از موسیقی گلها بوده و استفاده از سازهای غربی امری عادی به شمار می‌رفته است.

یکی از ویژگی‌های «گل صد برگ» و آثارِ مشابه‌اش این است که ملودی‌های آنها در ذهن مخاطب ماندگار است. باید بپذیریم که موسیقی گلها از ریتم به مفهومِ بعد از انقلاب عاری بود و سازهای ایرانی جایگاهشان را در ارکسترنوازی از دست داده بودند. مثلا اگر موسیقی گلها را بررسی کنید، شاید اثری را پیدا نکنید که دف در آن به کار گرفته شده باشد، اما پس از انقلاب دف جایگاه مهمی در موسیقی ایرانی به دست می‌آورد.

 

ویژگی اول ملودی پروری و اهمیت دادن به خط ملودی است. اگر این آلبوم را خوب بشنوید؛ می‌بینید که حتی آوازها هم گردش ملودیک دارند و به گوش مخاطب ایرانی آشناست.

 

درباره آوازهای آقای ناظری در آن دوران باید پرونده‌ای مجزا تشکیل داد و ساعت‌ها درباره‌اش صحبت کرد. باید به این نکات پرداخت که چرا آقای ناظری مجزا از هر خواننده‌ای بررسی می‌شود. باید به این پرسش پاسخ داد که چرا آقای ناظری با کسی مانند شجریان مقایسه می‌شود و اینکه اصلا این قیاس درست است یا خیر.

من در اینجا کاری با این مسائل ندارم. آنچه درباره‌اش صحبت می‌کنم ویژگی‌های آوازی آقای ناظری در آلبوم «گل صد برگ» است.

ویژگی اول ملودی پروری و اهمیت دادن به خط ملودی است. اگر این آلبوم را خوب بشنوید؛ می‌بینید که حتی آوازها هم گردش ملودیک دارند و به گوش مخاطب ایرانی آشناست. استفاده کردن از گوشه‌های موسیقی ایرانی این حُسن را دارد که پیش از اجرا تضمین تاثیرگذاری را دارید. آقای ناظری از این حُسن به بهترین شکل استفاده کرده است.

نکته بعدی ریتم متفاوت آوازهاست. یعنی ریتم آوازهای این آلبوم با آوازهای خوانندگانِ قبل از انقلاب متفاوت است. پیش از انقلاب آوازهای خوانندگان ریتم کُندی داشت و علتش هم شیوه متفاوت زندگی در آن زمان بود. اما در آوازهای آلبوم «گل صد برگ» ریتم تندتر شده است.

نکته دیگر اجرای دراماتیک آوازها و قصه‌گویی است. آقای ناظری به صورتی کاملا واضح تلاش می‌کند که در این آلبوم مبنای قصه‌گو بودن را برای خودش قرار دهد و ژانری از آواز را ارائه می‌دهد که به جرات منحصر به خودِ ایشان است. شاید برخی از خوانندگان موسیقی پاپ در آن دوران دارای این توانایی بودند که قصه بگویند و ما به عنوان مخاطب قصه‌شان را باور کنیم.

نکته مهم تمام آلبوم‌هایی که با آوازهای آقای ناظری در آن دوران منتشر شد، این جنس از آوازهای دراماتیک است.

 

آن زمان انقلاب رخ داده بود و جنگ هم گریبان مردم را گرفته بود. مدت‌ها بود که موسیقی در کشور رونق نداشت و درِ شرکت‌های تولید کننده کاست به روی خیلی‌ها بسته بود. اما این اثر با انتشارش توانست موفق باشد و علتش هم همخوانی با روحیه مردمان آن زمان بود.

 

نکته مهم دیگر کارکرد اجتماعیِ آلبوم «گل صد برگ» است. این آلبوم ساخته شد و به طرز عجیبی با روحیه مردم زمان خودش سنخیت داشت. آن زمان انقلاب رخ داده بود و جنگ هم گریبان مردم را گرفته بود. مدت‌ها بود که موسیقی در کشور رونق نداشت و درِ شرکت‌های تولید کننده کاست به روی خیلی‌ها بسته بود. اما این اثر با انتشارش توانست موفق باشد و علتش هم همخوانی با روحیه مردمان آن زمان بود.

به مخاطب اجازه داده بود که به فضای موسیقی آن زمان نزدیک شود. این کار را با تنظیم‌های مینیمال در قطعه‌ها کرده بود. مخاطبی که این اثر را می‌شنود، احساس می‌کند که در محفل اجرا کنندگان این اثر نشسته و حاضر است.

در آن زمان آثاری که منتشر می‌شد، تنظیمی مینیمال نداشتند اما «گل صد برگ» با تنظیمی مینیمال توانست به موفقیت برسد.

آوازهایی متفاوت با روند آوازهای کلاسیک / تاثیر ذوالفنون را فراموش نکنیم

علیرضا میرعلی‌نقی روزنامه‌نگار و پژوهشگر عرصه موسیقی است. او هم در گفت‌وگویی تلفنی به بیان دیدگاه‌هایش درباره آلبوم «گل صد برگ» پرداخته است. متن صحبت‌های میرعلینقی را در ادامه می‌خوانید:

عبادی ساز سه‌تار را در مقام سولیست مطرح کرد. اما در آلبوم «گل صد برگ» برای نخستین بار سه‌تار در مقام گروه‌نوازی به کار گرفته شد.

برخی می‌گویند این آلبوم «موسیقی عرفانی» است، در حالی که ما ژانری به نام موسیقی عرفانی نداریم. در غرب ایران ژانری به نام موسیقی خانقاهی هست که آلبوم «گل صد برگ» در این ژانر قرار می‌گیرد.

 

روزگاری که مردم خسته از تنش‌های جنگ بودند و به آرامش نیاز داشتند، «گل صد برگ» منتشر شد. برای این اثر مایه «بیات ترک» انتخاب شده بود که حالت آرامش معنویِ خاصی دارد. با اینکه کل این آلبوم در مایه «بیات ترک» اجرا می‌شود اما روند شعر و آواز و سازها جوری طراحی شده که شنونده را دچار یکنواختی نکند.

 

«گل صدبرگ» آلبوم مهمی است که در شرایطی حساس منتشر شد. روزگاری که مردم خسته از تنش‌های جنگ بودند و به آرامش نیاز داشتند، «گل صد برگ» منتشر شد. برای این اثر مایه «بیات ترک» انتخاب شده بود که حالت آرامش معنویِ خاصی دارد. با اینکه کل این آلبوم در مایه «بیات ترک» اجرا می‌شود اما روند شعر و آواز و سازها جوری طراحی شده که شنونده را دچار یکنواختی نکند.

اشعاری که در این اثر انتخاب شده صوفیانه هستند و تاثیر تسکین دهنده‌ای دارند. در سال‌های بعد و در ادامه همین روند، آلبوم «آتش در نیستان» هم منتشر شد که از نظر درونی پرشور و حال‌تر بود.

آن زمان وضعیت اجتماعی به گونه‌ای بود که در فضای موسیقی کشور خلای وجود داشت و تقریبا هیچ اثر تازه‌ای منتشر نمی‌شد. اما آلبوم‌های «گل صد برگ» و «بیداد» با انتشارشان در آن روزگار درخشش بسیاری داشتند.

شاه‌کار آقای ناظری در «گل صد برگ» متنوع خواندن یک اثر تک مایه است. لحن‌های ناظری درونی است. ناظری از معدود خوانندگانی است که با تنوع لحن‌ در خواندنش، یک مایه‌ی ثابت را متنوع می‌کند. اجرای آوازهای ناظری در آلبوم «گل صد برگ» متفاوت با روند کلاسیک آوازی ایرانی است و در عین حال ریشه‌های سنتی و آموزش‌های قویِ ناظری در آن هست.

در بررسی این آلبوم نباید نقش جلال ذوالفنوی را فراموش کرد. ذهنیت ایرانیان خواننده محور و شعر محور است و بیشتر بر روی خواننده تاکید دارند اما سهم مهم و سرنوشت‌ساز ذوالفنون در انتخاب قطعه‌ها و ساختن تصنیف‌ها و رهبری که در زمینه اجرای گروه‌نوازی‌های سه‌تار داشته؛ بسیار استادانه است.

 

تک‌تکِ نوازندگانی که در این آلبوم سه‌تار نواخته‌اند به مرحله‌ای از پختگی رسیده‌اند. کاوه دلیرآذر بود که نمی‌دانم الان کجاست. رضا قاسمی است که یکی از برجسته‌ترین نمایش‌نامه‌نویسان ایرانی در فرانسه است. امیرهوشنگ اردلان است که تمرکز را روی هنرهای دیگر گذاشت.

 

تک‌تکِ نوازندگانی که در این آلبوم سه‌تار نواخته‌اند به مرحله‌ای از پختگی رسیده‌اند. کاوه دلیرآذر بود که نمی‌دانم الان کجاست. رضا قاسمی است که یکی از برجسته‌ترین نمایش‌نامه‌نویسان ایرانی در فرانسه است. امیرهوشنگ اردلان است که تمرکز را روی هنرهای دیگر گذاشت.

به هر روی آلبوم «گل صد برگ» در زمان انتشارش بسیار تاثیرگذار بود. کاش گرمای آن زمان در یکی از آلبوم‌های امروز هم بود. آلبوم‌های آن زمان حال خوبی داشتند. الان آلبوم‌ها از نظر فنی شسته‌رفته‌اند اما حال موسیقی شان را از دست داده‌اند.

در کل آلبوم «گل صد برگ» اثری بود برای تسکینِ خاطر مردمانی که از سال‌ها جنگ و تنش خسته شده بودند و به راستی که این آلبوم وظیفه‌اش را به درستی انجام داد.

معرفی آلبوم «گل صد برگ»

«گل صد برگ» در سال 1360 و به یاد هشتصدمین سالگرد تولد مولانا در مایه «بیات ترک» منتشر شد. این آلبوم به صورت گروه‌نوازی و به سرپرستی جلال ذوالفنون اجرا شده و شهرام ناظری خواننده این اثر است.

در این آلبوم جلال ذوالفنون، رضا قاسمی، محمدحسن مهدیان، کاوه دلیرآذر و امیر هوشنگ اردلان سه‌تار نواخته‌اند و نوازندگی دف هم برعهده‌ی بیژن کامکار بوده است.

در ادامه عنوان قطعه‌های و متن شعرهایِ اجرا شده در آلبوم «گل صد برگ» را می‌خوانید:

مقدمهچاووشی شعر از عطار نیشابوری

عزم آن دارم که امشب نیم مست         پای کوبان کوزهی دردی به دست

سر به بازار قلندر بر نهم            پس به یک ساعت ببازم هرچه هست

پردهی پندار میباید درید          توبه‌ی زهاد میباید شکست

وقت آن آمد که دستی بر زنم             چند خواهم بودن آخر پایبست

 

متن تصنیف درس سحر از حافظ

ما درس سحر در ره میخانه نهادیم               محصول دعا در ره جانانه نهادیم

در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش               این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم

چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر               جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم

در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را          مهر لب او بر در این خانه نهادیم

 

  متن ساز و آواز از مولوی

همزبانی خویشی و پیوندی است          یار با نامحرمان چون بندی است

ای بسا هندو و ترک همزبان               ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگرست          همدلی از همزبانی بهترست

 

متن تصنیف اندک اندک از مولوی

اندک اندک جمع مستان می‌رسند                اندک اندک می پرستان می‌رسند

دلنوازان نازنازان در ره اند          گلعذاران از گلستان می‌رسند

اندک اندک زین جهان هست و نیست           نیستان رفتند و هستان می‌رسند

سر خمش کردم که آمد خوان غیب              نک بتان با آب دستان می رسند

 

 ساز و آواز شعر از مولوی

دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد          رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد

سر من مست جمالت دل من دام خیالت        گهر دیده نثار کف دریای تو دارد

ز تو هر هدیه که بردم به خیال تو سپردم               که خیال شکرینت فر و سیمای تو دارد

گل صد برگ به پیشت فروریخت ز خجلت              که گمان برد که او هم رخ رعنای تو دارد

اگرم در نگشایی ز ره بام درآیم            که زهی جان لطیفی که تماشای تو دارد

به دو صد بام برآیم به دو صد دام درآیم         چه کنم آهوی جانم سر صحرای تو دارد

خمش ای عاشق مجنون به مگو شعر و بخور خون             که جهان ذره به ذره غم غوغای تو دارد

 

تصنیف الا یا ایها الساقی شعر از مولوی و حافظ

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد              به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد             نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان            میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها         که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید               ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل            کجا دانند حال ما سبک‌باران ساحل‌ها

 

متن قطعه ضربی از مولوی

چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون            دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون

چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید           چو کشتی ام دراندازد میان قُلزُم پرخون

زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد         که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون

نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را                چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون

شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را          کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون

چو این تبدیل‌ها آمد نه هامون ماند و نه دریا           چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون

چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم             که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران