یادداشت|دوقطبی غلط صنعت و کشاورزی
حذف یک بخش اقتصادی مهم یعنی کشاورزی نمی تواند راهبرد مناسبی باشد و کوتاه آمدن از توسعه متوازن صنعت، خدمات و کشاورزی،کشور را از فرصت های با ارزش و بی بدیل محروم میکند.
خبرگزاری تسنیم، برخی سیاستگذاران فعال در حوزه توسعه اقتصادی به دلیل پایین بودنِ سهم شاخصهای اشتغال و تولید ناخالصِ داخلی (GDP) بخش کشاورزی در کشورهای پیشرو جهان، معتقدند ایران نیز باید از توسعه کشاورزی فاصله گرفته و منابع خود را به سمت توسعه بخشهای خدمات و صنعت هدایت کند.
صاحبان این تفکر عموماً دانشآموختگان اقتصاد هستند که در ساختار تصمیمگیری کشور اعم از دستگاههای قانونگذار و اجرایی نیز حضور دارند. ایشان بر این باورند که اقتصاد دارای سه بخش مجزای خدمات، صنعت و کشاورزی است که با تمرکز بر دو بخش اول میتوان ثروت و شغل ایجاد نمود.
معتقدین به تفکر «صنعتی شدن، بدون کشاورزی» از این نکته غافلاند که بخشهای مهمی از صنعت و خدمات در کشورهای پیشرو اقتصادی، متعلق به بخشی از زنجیره تولید تا مصرف کشاورزی هستند. بخش کشاورزی صرفاً به تولید مزرعهای محصولات (Farm) محدود نمیشود؛ بلکه زنجیره کشاورزی شامل حلقههای متعددی از صنایع پسین و پیشین کشاورزی است.
از صنعت تولید بذور بهعنوان نهاده ژنتیکی گرفته تا تولید ماشینآلات، سموم و کودهای شیمیایی، صنایع تبدیلی و همینطور خدمات حوزه بازاریابی و فروش همگی بخشی از زنجیره ایجاد ارزشافزوده و ثروت در بخش کشاورزی محسوب میشوند.
درآمد حاصل از فروش تراکتور برای فقط چهار شرکت تولیدکننده بزرگ جهان که سه شرکت آمریکایی بودند در سال 2016 از 71 میلیارد دلار عبور کرد. این در حالی بود که درآمد حاصل از فروش نفت ایران در همان سال حدود 52 میلیارد دلار بود.
شرکتهای بزرگ و مشهور توزیع در آمریکا، مصداقی از بنگاههای خدماتی وابسته به تجارت کشاورزی هستند که آمار خیرهکننده از ایجاد ثروت و اشتغال را در این کشور به نمایش گذاشتهاند. آنها بر اساس منطق سادهی کاهش فاصله تولید تا مصرف فعالیت میکنند و افزایش سود تولیدکننده و کاهش قیمت برای مصرفکننده را درنهایت در پی خواهد داشت. شرکت توزیع و خردهفروشی والمارت با بیش از 11 هزار و 200 شعبه در 27 کشور جهان در سال 2018 درآمدی بالغبر 500 میلیارد دلار را از آن خود کرد.
بر اساس آمار این شرکت برای حدود 1 درصد از جمعیت آمریکا شغل فراهم کرده و در کوتاه نمودن فاصله تأمینکنندگان و مصرفکنندگان ید طولایی دارد.
با نگاهی به تاریخ توسعه صنعتی میتوان دریافت با ورود تجهیزات پیشرفته بهرهوری تولید کشاورزی در کشورهای پیشرو ارتقاء یافت و این کشورها یک دوره گذار از کشاورزی سنتی و انسان محور به عصر صنعتی را طی نمودند.
پس از آن نیروی انسانی که تا پیش از ورود این ماشین ها مشغول امورکم بازده و سریکاری در مزارع بود، آزاد شده و در امور خدمات و صنعت و اصلاح فرآیندهای مرتبط نقش جدی ایفا کرد.
باید در نظر داشت که بخش کشاورزی زنجیره گستردهای از خدمات و صنایع را در خود جای داده است و نمیتوان حلقه های آن را از هم گسست. برای مثال زنجیرهای از خدمات و صنایع مهم در تولید گندم از جمله تولید بذر و سایرنهادههای تولید، مدیریت مزرعه، مکانیزاسیون، انبارداری و نگهداری محصول، آردسازی، تهیه انواع نان و سایر فراوردههای کربوهیدراته، شبکه توزیع و غیره همگی به «تولیدگندم» درکشوروابسته هستند. زنجیره ارزش و بازار محصول فوق، گردش مالی بیش از 10 میلیارد دلار را داخل کشور در اختیار دارد. امنیت اقتصادی زنجیره ارزش گندم در گرو درونزایی و تکیه بر تولیدات داخلی است.
در کشوری که تکانه های بیرونی، تجارت خارجی آن را با اختلالات شدید مواجه میکند نمی توان راهبرد اشتغالزایی کشور را بر پایه های متزلزل استوار نمود.
در صنعت تولید و تجارت نهادههای ژنتیکی کشاورزی به عنوان تنها نهاده پایهایِ قابلیت تجارت نکات بسیار مهمی وجود دارد. صنعت جهانی بذر اغلب توسط چند شرکت خاص اداره می شود و شرکتهای غولپیکر چندملیتی، بازیگران اصلی بذر در دنیا هستند. بر اساس گزارش¬های سال 2016 ارزش تجاری بذر در دنیا برابر با 48.5 میلیارد دلار آمریکا بوده که از این میزان مبلغ 27 میلیارد دلار به 10 اول اختصاص داشت. بر این اساس بیش از 55 درصد صنعت بذر جهان در اختیار 10شرکت اول تولید بذر قرار دارد.
بهرهوری پایین بخش کشاورزی یکی دیگر از دلایل مخالفان توسعه کشاورزی در کشور، است. مخالفان توسعه کشاورزی در کشور استدلال میکنند که چون کشاورزی به نسبت سایر بخشهای اقتصادی از بهرهوری پایین است، پس باید راه حذف را در پیش گرفت و منابع باید به سمت صنایع دیگر هدایت شود؛ اما اگر صنعتی شدن کشاورزی به معنای ارتقای بهرهوری کمی و کیفی تولید است، کشاورزی صنعتی میتواند خط بطلانی بر مجادله و مقابله اشتباه صنعت یا کشاورزی بکشد.
در کشاورزی صنعت مطلوب، بهرهوری منابع و نهادهها تا جایی که منجر به کاهش کیفیت و سلامت محصول نشود یا به خود منابع خسارتی نزند، ارتقا مییابد.
کشاورزی صنعتی مطلوب، ضمن بهرهبرداری از دانش روز جهان، نیمنگاهی هم به تجارب و دانش بومی دارد. شاخص عملکرد ماده خشک به لیتر در کشاورزی صنعتی مطلوب بالا است. یعنی مابهازای مصرف مقدار مشخصی آب، میزان محصول بیشتری نسبت به مدل سنتی تولید میکند.
کشاورزی صنعتی نباید اکوسیستم های اقتصادی مرتبط با بخش کشاورزی را از حیز انتفاع ساقط کند مثل اقتصادیهای حیاتی احیای منابع طبیعی و دامپروری مرتعی. نتیجه اینکه حذف یک بخش اقتصادی مانند کشاورزی که لبه های درگیر زیادی با موضوعات متنوع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد، نمی تواند راهبرد مناسبی باشد و بیشتر شبیه پاک کردن صورت مسئله است. بلاشک کوتاه آمدن از توسعه متوازن صنعت، خدمات و کشاورزی کشور را از فرصت های با ارزش و بی بدیلی محروم خواهد ساخت.
* امید پیرهادی
انتهای پیام/