نگاهی به فیلم "یلدا"| فیلمی خوشساخت با اهدافی مرموز/ چرا پایان شاد بر فیلمهای جشنواره فجر حرام است؟
برداشت این است که تهیهکننده یا سرمایهگذار فرانسوی، اصولا تمایلی به ساختن فیلمی ایرانی ندارد که با پایان «خوش» بسته شود تا تماشاگر با کام شیرین از سالن بیرون برود.
خبرگزاری تسنیم- سهیل رویگر
بالاخره، پس از کش و قوسهای بسیار و حرف و حدیثهای فراوان، «یلدا»، دومین ساخته بلند سینمایی مسعود بخشی در جشنواره فجر به نمایش درآمد. بخشی به خاطر ساخت فیلم «یک خانواده محترم»، هنوز یک عذرخواهی بزرگ به انقلاب اسلامی بدهکار است.
فیلم «یلدا» را، به لحاظ طراحی داستان، اجرا و به کارگیری هوشمندانه عنصر «تعلیق»، یک فیلم استاندارد و خوشساخت میتوان به حساب آورد. میزانسن درست و کارگردانی دقیق صحنههای رفت و برگشتی متعدد میان استودیوی برنامه «لذت عفو»، اتاق رژی و پشت صحنه برنامه و تدوین درست، ضرباهنگی قوی به کار بخشیده است. مضاف بر این که استفاده هوشمندانه کارگردان از غلبهی رنگ قرمز، چه در صحنه برنامه زنده و چه پشت صحنه، افکتهای صوتی، شلوغی طراحی شده و تحت کنترل پشت صحنهی برنامه، همه به درآمدن ابهام و تعلیق مورد نظر کارگردان، به ویژه درباره شخصیت «مریم» که مرگ و زندگی او وابسته به فرجام برنامه «لذت عفو» است، کمک میکند.
در کنار این عوامل، از هدایت درست بازیگران هم نباید گذشت، چرا که بازیگران نه چندان «چهره» فیلم، از فرشته صدر عرفایی تا بهناز جعفری حضور قدرتمندانهای در نقشهای خود ارایه میکنند. از آنجا که این بازیهای یکدست و منسجم و «بده و بستان»های درست در تقریبا همه شخصیتهای دخیل در داستان به خوبی متجلی شده، میتوان اعتبار اصلی را به کارگردانی و بازیگردانی درست بخشی داد. از اجرای کمنقص «آرمان درویش» در نقش مجری برنامه زنده، تا حضور مسلط «بابک کریمی» در نقش تهیه کننده برنامه «لذت عفو»، تا خانم «کشاورز»، مامور حراست (با بازی فوقالعاده فروغ قجابگلی)، تا فرشته حسینی در نقش زن افغان که با حضورش ماجرا را وارد فاز جدیدی میکند، نشان از طراحی دقیق نقشها، حتی برای نقشهای فرعی دارد. به بیان دیگر، شخصیتهای فرعی فیلم هم به پیشبرد درام کمک میکنند و اصطلاحا «صحنه پرکن» نیستند. در نقشهای اصلی، فرشته صدرعرفایی(در نقش مادر مریم) بهترین بازی را ارایه میدهد و البته در دوئل میان بهناز جعفری باتجربه و صدف عسگری تازهکار، پختگی و عمق بازی جعفری برنده است و بازی عسگری از احساسات گل درشت و بعضی مواقع «اُور اَکت» لطمه می خورد.
اما مهمترین امتیاز فیلم، در نسبت با فیلمهایی که برچسب فیلم «جشنوارهای» روی آنها می چسبد، این است که برخلاف بخش عمده این نوع فیلمها، «یلدا» داستان دارد و البته داستانی پرتعلیق و پرکشش که تقریبا تا اواخر فیلم، تماشاگر را با خود همراه میکند. البته باید به استفاده هوشمندانه بخشی از عنصر «غافلگیری» هم اشاره کرد که با وجود تکرار در چند نوبت، تماشاگر را دچار تعلیق می کند. صحنه تصادف ماشین مونابهناز جعفری با موتورسوار که تماشاگر قبل از برخورد احتمال صدمه شدید به موتورسوار را میدهد، ولی عملا او آسیبی نمیبیند. یا صحنه اعلام رضایت یا عدم رضایت مونا ضیاء در برنامه زنده که اوج تعلیق فیلم است، یا صحنهای که مریم قیچی را از اتاق گریم برمی دارد و به سراغ طفل میرود، همگی موفق می شوند که نفس دستکم بخشی از تماشاگران را در سینه حبس کنند.
اما به باور نگارنده، اشتباه بزرگ فیلم، پایانبندی فیلم است. فیلم «یلدا» که حدود 80 دقیقه تماشاگر را روی نمودار احساسی در نوسان میگذارد و لحظات پرتنش و را برای مخاطب رقم می زند و یکجا باید این تنش از مخاطب تخلیه می شد که بهترین زمان آن، صحنهای است که بعد از صحنه اعلام نظر مونا ضیاء، همگان بالای سن، رو به روی سالنی پر از صندلیهای قرمز، در حال خوش و بش هستند و دستههای گل رد و بدل می شود و این دستکم با ادعاهای موقع تولید فیلم که از طرف روابط عمومی فیلم به رسانهها داده می شد(ساختن فیلمی با مضمون قرآنی و احتمالا حدیث منسوب به مولا علی(ع) که «لذتی که در عفو هست، در انتقام نیست») نزدیکتر هم بود. اما ادامه فیلم از اینجا، شیرینی این «عفو» را در ذائقه تماشاگر زایل میکند و صحنه گفتگوی تلخ مونا و مریم در اتاق گریم دربارهی هویت بچه، و رفتن مریم با قیچی به سراغ طفل، اجازه تخلیه تنش و اضطراب سراسر فیلم را به مخاطب نمیدهد. البته این که چرا بخشی فیلم خود را در جایی که باید، یعنی یک پایان «خوش» (که اصلا نچسب نبود و کاملا با منطق داستان و روند فیلم همخوان بود) نبست و تلاش کرد بزرگواری و بزرگی عفو کننده یعنی مونا را کمرنگ و حتی زایل کند، معمایی بود که تا حدی با دیدن تیتراژ پایان فیلم و اسامی فرانسوی تهیهکنندگان فیلم (ژاک بیدو، ماریان دومولن) حل شد.
برداشت این است که تهیهکننده یا سرمایهگذار فرانسوی، اصولا تمایلی به ساختن فیلمی ایرانی ندارد که با پایان «خوش» بسته شود تا تماشاگر با کام شیرین از سالن بیرون برود. به ویژه آنکه، محور فیلم یکی از احکام محکم و منصوص (آمده در نص کلام الله) یعنی «قصاص» است و سابقه تاکنونی سرمایهگذاران و حامیان مالی غربی، نشان میدهد که حاضر نیستند فیلمی با پایان خوش و بسته ساخته شود که در آن مثلا پرچم آموزههای دینی چون «عفو» و گذشتن از «حق» قصاص بالا برود. از این رو، لاجرم باید فیلم با نیش و نشتری به صاحب دم و صاحب حق «قصاص» و تشکیک در نیت خیر او در گذشتن از خون پدر تمام شود. اینجاست که در مییابید یکی دیگر از احکام شرعی یعنی «ازدواج موقت» هم به صورت بسیار زیرپوستی و اصطلاحا «ملو» نواخته و به طور غیرمستقیم تخطئه می شود.
بیشتر بخوانید: نگاهی به فیلم "مردی بدون سایه"|وقتی علیرضا رئیسیان از روی دست "کرمپور" تقلب نوشت
بیشتر بخوانید: نگاهی به فیلم "معکوس"|خروج پولاد کیمیایی از سایه پدر
متاسفانه سابقهی مسعود بخشی در ساخت فیلم «یک خانواده محترم»(1390) که به بهانه ساخت «فیلم دفاع مقدسی»، یکی از سیاه ترین و در عین حال موهنترین فیلمها را نه تنها درباره دفاع مقدس که درباره کلیت انقلاب، آن هم بخشا با بودجه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ساخت، این سوءظن را پررنگ می کند. از این رو، وقتی در اردیبهشت 96 مصاحبه تهیهکننده آن موقع «یلدا» (ایرج تقی پور) با خبرگزاری مهر منتشر شد که "فیلم یلدا بر اساس آموزههای قرآنی است"، برخی از اهل فن از همان موقع نگران آن چیزی شدند که قرار بود زیر لوای این «آموزههای قرآنی» ساخته شود. نکته قابلتامل این که پشت صحنه ساخت فیلم «یک خانواده محترم» هم فرانسویها نقش آفرین و به عنوان تهیهکننده و سرمایهگذار سهیم بودند.
وقتی این عامل مهم و مسبوق به سابقه را لحاظ کنیم، آنگاه تاکیدات بر اختلاف سن 42 ساله مقتول(ناصر ضیاء) با مریم و تخطئهی ظریف کسی که به هر حال خون او ریخته شده (احتمالا به تاوان انجام «ازدواج موقت») و همه سکانسهای اضافه (بعد از پایان برنامه تلویزیونی «لذت عفو») که هیچ فایدهای جز تشکیک در انگیزههای بخشش توسط مونا ندارد و تاکید چندباره و چندباره مریم که «از عمد که نکشتم» با سیمای درهم شکسته و اشکهای بی وقفه او، لاجرم به شکلی خزنده و بسیار هوشمندانه، انگشت اتهام را به سوی حکم «قصاص» می برد.
این روزها که افرادی در شبکه های اجتماعی زیر لوای تفسیری مغشوش و معوج از «اسلام رحمانی»، برخی مبانی اعتقادی و احکام موکد شرعی را زیر سوال می برند و حتی در آیات و روایات روشن مربوط به تفکیک اهل حق از باطل، عذاب و عقاب گناهکاران و اصولا مفهوم «گناه» تشکیک میکنند، لاجرم در سینما هم زیر پرچم «آموزههای قرآنی»، احکام منصوصی چون قصاص و حلیت شرعی «ازدواج موقت» (که هدف آن قانونمند کردن و محدود کردن روابط زن و مرد در حدود مشخص است) مستقیم و غیرمستقیم هدف قرار می گیرد.
این جاست که باید گفت:احتیاط! «سفارت» در حال کار است.
انتهای پیام/