مهدی نصیری:چند سال دیگر باید از خارج داور بیاوریم چون همدیگر را قبول نداریم/ اکبرلو: الان دغدغه اجرا و پیدا کردن سالن است، دیگر دغدغه فجر نیست

میزگرد نخست داوری با حضور منوچهر اکبرلو و مهدی نصیری به این نتیجه می‌رسد تئاتر ایران به نحوی پیش رفته است که جایزه‌ها بر هنرمندان برتری یافته‌اند و این آفت مانع امر تولید مستمر در استان‌ها شده است.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران پویا، داوری جشنواره‌ها همواره از مباحث داغ تئاتری بوده و هست. پس از گذشت 37 سال از برگزاری جشنواره تئاتر فجر هنوز فلسفه داوری در این جشنواره شناخته شده نیست. میل به قضاوت شدن در جشنواره‌ها بسیار شدید است و به نظر می‌رسد مشروعیت یک اثر هنری در گرو تأیید سه یا پنج داور است که این داورها با ملاک مشخصی تعیین نمی‌شوند. اساساً داوری‌ها در ایران براساس نام‌هاست و البته تکرار عده‌ای محدود.

در میزگردی با حضور منوچهر اکبرلو، از شخصیت‌های فعال در عرصه داوری و پژوهشگر شناخته تئاتر و مهدی نصیری، مدیر کانون ملی منتقدان تئاتر و از معترضان به شمایل و شاکله داوری این مبحث را باز کردیم و به بررسی وضعیت داوری تئاتر در ایران پرداختیم. بحثی که در دو مرحله پرده از برخی ریزکاری‌های داوری در تئاتر ایران پرده برمی‌دارد.

***

 برخی افراد بر این باورند که باید در جشنواره‌ها به جای 3 نفر، 7  نفر داوری کنند.

اکبرلو:  تنوع درست است؛ ولی افزایش داور، بحث بودجه‌اش هم است. فردا مهدی نصیری آمار می‌دهد این قدر از بودجه جشنواره را داده‌اند به داورها. اینکه 3 نفری می‌نشینیم از غروب تا نیمه شب داوری می‌کنیم، فرض کن شما 7 نفر باشند، چه می‌شود. مگر اینکه وارد حوزه ستاره دادن و نمره دادن شوید که من کلاً مخالفم.

 اگر جشنواره حذف بشود و همه چیز به فرایندی شبیه جایزه تونی پیش برود، دعوای داوری کاهش پیدا می‌کند؟

اکبرلو: انجمن بازیگران خانه تئاتر داره این کار را می‌کند دیگر، با روابط عمومی هماهنگی می‌کند بلیت برای داورها می‌گذارند و در طی اجرای عمومی می‌روند و می‌بینند.

 این رویه‌ی بهتری نیست؟

کلی نان به هم قرض دادن خنده‌دار هم هست که هیچکس نمی‌فهمد

نصیری: مسلماً خیلی بهتراست. این به جوایز ما ارزش و اعتبار هم می‌دهد. واقعیت این است که الان جایزه‌های ما هیچ ارزش و اعتباری ندارند. تازه کلی نان به هم قرض دادن خنده‌دار هم هست که هیچکس نمی‌فهمد. مثلاً من در خانه‌ام 10 تا جایزه با امضای آقای اکبرلو دارم و آقای اکبرلو 10 تا با امضای من. خنده دار نیست؟

این کت دیگر تنگ شده باید عوض شود

اکبرلو: یک مدت اصطلاحی بود می‌گفتند در سینمای ایران برف وجود ندارد، چون همه کارشان را در آذر تولید می‌کردند تا دی‌ماه به جشنواره فجر بدهند. در یک دوره قانونی گذاشتند که بازیگر حق ندارد در 2 کار همزمان کار کند، بازیگر از کجا بداند دو تا از کارها انتخاب می‌شود که از اول همکاری را بپذیرد یا نه. البته دوره‌اش گذشته. الان فقط دغدغه شده اجرا، پیدا کردن سالن، دغدغه، فجر نیست.

این کت دیگه تنگ شده باید عوض شود. اگر آن تغییرات اتفاق بیفتد به نظر من این داوری ما هم الگویش عوض شود این نگرانی‌ها هم اتوماتیک منتفی می‌شود. مثلاً اگر بروی سراغ این‌کار، حالا نمی‌دانم در فجر اتفاق می‌افتد یا نه، یعنی دیدن سالانه توسط تعداد زیادی آدم، بعد آن وقت بخش تولیدات جدید چه می‌شود. بعد در طول سال شهرستان‌ها چه می‌شود؟ شهرستانی که مثلاً در یک فصل خاص کار می‌کنند، در شهرستان فقط 3 نفر هستند که بازبینی می‌کنند به خاطر اینکه تعداد محدود است، بعد هم جوان بخواهی بیاوری جوانان دیگر قبول ندارند.

در استان‌ها اشتباهات و سهل‌انگاری‌های داورها بیشتر است

نصیری: استان‌های دیگر بیشتر نیاز دارند. چون در استان‌ها جشنواره مثلاً با 30 میلیون تومان برگزار می‌شود بعد 20 تومان را می‌دهند به هتل و هواپیما و رستوران و دستمزد داورها و نفری 500 تومان می‌دهند به گروه‌های شرکت کننده. در مورد همین استان‌ها هم اشتباهات و سهل‌انگاری‌های داورها بیشتر است.

اکبرلو: بازم ربطی به تعداد ندارد، این به خاطر دیدگاه متفاوت ماست.

نصیری: استان بوشهر کار خوبی کرده است. 2 سال پیش آمدند و یک داور بوشهری از استان خودشان انتخاب کردند. امسال 2 تا داور بومی داشتند و امیدوارم سال آینده هیچ هزینه‌ای بابت هتل و هواپیما به هیچ داور تهرانی پرداخت نکنند. خودشان آثارشان را انتخاب و داوری کردند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد، احمد آرام بود و غلامحسین دریانورد. هر دو این هنرمندان با دانش و با شناخت و معرفت کامل کاراشان را انجام دادند. هزینه هم به استان تحمیل نکردند. کرمان هم چند سالی است که همین کار را می‌کند و خیلی پول خرج داوران تهرانی نمی‌کند. اتفاقاً همین استانها در زمینه نقد هم خودشان سال‌هاست که نیروهای با دانشی تربیت کرده‌اند و نیازی به منتقد تهرانی ندارند. مشهد هم ندارد. در شهری که رضا صابری و رضا حسینی و عبدالله برجسته و خیر‌آبادی و ضیا چمنی و ده‌ها دانشجوی باسواد تحصیل‌کرده هستند که دانششان به مراتب بیشتر از خیلی از این داوران و حلقه دوستانشان است نیازی به هدر رفتن هزینه نیست.

این سنت ایرانی است که هیچکس، هیچکس را قبول ندارد

اکبرلو: شما باید در همه استان‌ها یک همچین آدم‌هایی پیدا کنی  والبته به یاد بیار این سنت ایرانی را که هیچکس، هیچکس را قبول ندارد.

خیلی از استان‌ها  بهتر از خیلی از داوران بیخودی باد شده را خودشان دارند و می‌توانند برگزار کنند

نصیری: این به خود ما بستگی دارد. فردا تهرانی‌ها را قبول نداشته باشند که کفش‌ها و سنگ‌ها نشان می‌دهند که ندارند می‌خواهیم از عراق داور بیاوریم؟ کرمان و بوشهر و خیلی شهرهای دیگر دارند خودشان انتخاب و داوری می‌کنند. خیلی از استان‌ها مثل خراسان و اصفهان و شیراز و هرمزگان و ... هم بهتر از خیلی از داوران بیخودی باد شده را خودشان دارند و می‌توانند برگزار کنند. خیلی از استان‌ها هم می‌توانند از نیروهای متخصص استانهای همجوار کمک بخواهند. امین فرهی و حامد شاکری از بجنورد بروند مشهد عبدالله برجسته و رضا صابری و خیرآبادی بروند بجنورد و بیرجند و این ارتباط بین استانهای همجوار تقویت شود خیلی بهتر است. با اعتماد و درستی این فضا به بهترین شکل ایجاد می‌شود و هزینه‌های اضافی هم صرف جوانها یهمان استان می‌شود.

اکبرلو:این اتفاق در اصفهان اصلاً اتفاق نخواهد افتاد چون هیچ کس کسی دیگر را قبول ندارد، در مشهد همینطور و الی آخر.

چند سال دیگر می‌رویم از عراق و مولداوی دارو می‌آوریم چون همدیگر را قبول نداریم

نصیری: من می‌گویم که اصلاً بجنورد و مشهد و بوشهر و اصفهان و خیلی از استان‌ها می‌توانند به 10 استان دیگر همجوارشان هم متخصص و کارشناس برای انتخاب و داوری بفرستند. اگر ما خودمان را قبول نکنیم معلوم است که یک شغلی ایجاد می‌شود و یک عده تولید می‌شوند برای اینکه بیایند و کاری که خودمان بهتر انجام می‌دهیم را برایمان انجام بدهند. چند سال دیگر می‌رویم از عراق و مولداوی دارو می‌آوریم چون همدیگر را قبول نداریم این درست نیست.

اکبرلو: همین قبول نداشتند خیلی مهم هسن، تو بچه شهرستانی. می‌دانی که در شهرستان‌ها چطور هستند. یک گروه از تهران می‌رود شهرستان اجرا، اولین معترض خود تئاتری‌های مشهد هستند. شما برو کرمان از جیرفت داور بیار، قبول می‌کنند؟

نصیری: من چند سال پیش در جیرفت با آقای سلطانی که از کرمان آمده بودند داور جشنواره استانی بودیم. چنین نگاهی را من ندیدم. باشد هم نگاه اشتباهی است. این نوع نگاه را باید عوض کرد نه داور را.

اکبرلو: خوب بودن آدم‌ها را کاری ندارم. بحث قبول داشتن یک دیگر است که قبول نداریم.

 یکی از فیلترهای انتخاب داور رفتاری است که او در حوزه آموزش و مواجهش با شهرستانی‌ها دارد. عموماً افراد حاضر در شهرهای دیگر و محبوب مشخص و محدود هستند. شهرستانی‌ها متقاضی حضور عده‌ای خاص هستند.

اکبرلو: خیلی‌ها می‌گویند خودشان گفتند فلانی بیاد.

 به هر حال، هیچ وقت انجمن من را نمی‌فرستد برم شهر خودم شیراز آموزش بدهم، گزینه اولش یا نادر برهانی‌مرند است یا کوروش نریمانی.

اکبرلو: این‌ها فکر نمی‌کنند که به چه کسی نیاز دارند تا براساس آن انتخاب کنند.

پس رابطه‌ رفاقتی در کار موج می‌زند، مثلاً من در حوزه هنری یک مدت پیش آقای زارعی می‌رفتم یک فهرستی آنجا بود، ایوب آقاخانی، نصرالله قادری، فدایی حسین این‌ها بودند، اصلاً آن دایره آموزشی برهم نمی‌ریزد. اگر مهدی نصیری را بفرستند کرج درس بدهد به جای آقاخانی فردا آن بچه نمی‌گوید نصیری بیاید آنجا داوری کند؟ پس متوجه می‌‌شویم که سیستم آموزشی هم مخرب است.

اگر نصیری را با امکانات و سالن‌ها و دوستی‌ها خوب تبلیغ کرده باشند او را بیشتر و بهتر می‌بینیم

نصیری: بله خب هست. متاسفانه روابط و دوستی‌ها هستند که تعیین می‌کنند. ما هیچوقت نگاه نمی‌کنیم که مثلاً دانش نصرالله قادری چقدر با نصیری متفاوت است. اگر نصیری را با امکانات و سالن‌ها و دوستی‌ها خوب تبلیغ کرده باشند او را بیشتر و بهتر می‌بینیم.

 باز من می‌گویم نصرالله قادری یک کتاب دارد که من می‌توانم بهش استناد کنم.

نصیری: اتفاقاً از آن آدم‌هایی است که در همین قضیه داوری خیلی دقت می‌کند؛ هرجایی نمی‌رود. بارها و بارها به نصرالله قادری زنگ زدند پیشنهاد دادند و نرفته است. مثلاً جشنواره استانی خیلی کم می‌رود.

پس آموزش یکی از مبانی داوری می‌تواند باشد.

نصیری: به حلقه معدود داوری وقت نشد بپردازیم. این عده یا آنقدر افراد برجسته‌ای هستند از نظر کاری و دانش و تجربه که تأثیر مثبت دارند. پس باید الان و بعد از حدود 10 سال حضور مستمرشان به دنبال نتایج مثبت گشت، یا اینکه ندارند. پس نباید اینقدر همه جا و همه جا و همه جا باشند و آن چیزی که می‌گویی یکیش هم این است که آنها را مدام آموزش بفرستند. آقایی که دو تا نمایشنامه متوسط دارد و خودش هم 15 سال است نمی‌نویسد و برای کارگردانی هم نمایشنامه خارجی کار می‌کند و اگر هم هر ده سال بنویسد هر بار از قبلی ضعیف‌تر است استاد نمایشنامه‌نویسی شده و جالب اینکه از تاثیرات داوری‌اش می‌توان ثابت کرد که حتی بدیهیات را در مورد نمایشنامه‌نویسی نمی‌داند.

براساس آمار می‌توان مدهی شد دو نفر از عزیزانی که در هیئت انتخاب استانی آخر هستند به نسبت بیشترین حضور در شهرستان‌ها هم داشتند یعنی از 32 استان مثلاً 20 تا استان را رفته‌اند.

اکبرلو:این از طریق استان‌ها متاسفانه اتفاق می‌افتد.

نصیری: حتی من جایی شنیدم که گفتند ما فلانی را دعوت کرده‌ایم؛ چون رفیق صمیمی دبیر جشنواره است اگر او باشد کارمان به احتمال زیاد از استان بالا می‌رود.

اکبرلو: آقای جابر رمضانی یک باره داورش کردند؟ نه، اونم یک مثل ما، دو تا دانشجویی کار کرده، بعضی‌ها با شایستگی مثل جابر رمضانی، بعضی‌ها نه، بدون شایستگی، کریم اکبری مبارکه یک دوره‌ای دو تا کار انجام داده خیلی هم خوب؛ ولی شما بعدش دیگه اثری نمی‌بینی، کسی که این‌جوری هست می‌گوید من دوره‌ام را گذرانده‌ام.

نصیری: به علاوه اینکه باید قبول کرد که شرایط هر دوره با دوره دیگر فرق دارد

در حوزه نمایشنامه‌نویسی و داوری نیز من نقدی دارم. نگاه به این مهم کارخانه‌ای است و دایره افرادی که تعیین‌کننده هستند در قضاوت نیز بسته است. جالب اینکه نمایشنامه‌نویس برتر دوره پیش به راحتی محو می‌شود.

جشنواره‌ها نسبت به تعهدات و انتخاب‌های خودشان بی مسئولیت‌اند

نصیری: کسی سراغشان را نمی‌گیرد. حالا اینکه سراغ نمی‌گیرند هیچ، همین‌ها سال بعد توی همان جشنواره فجر هم راهشان نمی‌دهند. نمایشنامه‌ای که دوره 29 فجر بین 500 متن در میان 5 تای برگزیده قرار گرفته سال بعد با همان داورها بین 70 تا متن انتخابی نیامده. اینقدر جشنواره‌ها نسبت به تعهدات و انتخاب‌های خودشان بی‌مسئولیت‌اند و اینقدر داوری‌ها ضعیف و باری بهر جهت است

اکبرلو: اختلاف نظرها بسیار زیاد هست و حاصلش همین است که می‌گویی.

نصیری: یعنی آنقدر اختلاف سطح کیفی بین آثار زیاد است؟ فکر نمی‌کنم. در بخش نمایشنامه‌نویسی بین 500 تا نمایشنامه‌ شده جزو 5 تای برگزیده سال بعد رفته تو یک بخش دیگه جزو 70 تای منتخب هم نشده، با همان داورها. ببینید این که داوری مقایسه می‌کند را قبول دارم. ولی این نباید بهانه‌ای برای پوشش دادن اشتباهات باشد. نمایشنامه‌ای که بین 500 تا جزو 5 برگزیده آمده سال بعد بین 70 تا هم نبوده. فقط در صورتی می‌توان پذیرفت که سال بعد همه ایبسن ها و چخوف‌ها و شکسپیرها با آن مقایسه شده باشند.

مشکل آنجاست که گروهی فقط منتظر جشنواره هستند تا کارشان را دوباره بفرستند

اکبرلو:  جشنواره امسال برگزار می‌شود با هدف شناسایی و ارتقاء دانش و... کارش هم تمام می‌شود و می‌رود چه ربطی به سال بعد دارد، اگر بناست سال بعد همان کار دوباره بیاید و اتوماتیک همان کار انتخاب شود تو می‌گویی ای بابا چرا همه‌اش این انتخاب می‌شود. مشکل آنجاست که گروهی فقط منتظر جشنواره هستند تا کارشان را دوباره بفرستند.

داور آنقدر مشغول داوری است از این جشنواره به آن جشنواره می‌رود که تمرکز و دقت ندارد

نصیری: من تولید متن را می‌گویم، چرا انجام می‌شود؟ چرا انتخاب می‌شود؟ خود جشنواره انتخا ب می‌کند سال بعد خودش رد می‌کند. خنده دار نیست؟ بعد هزار جور بهانه و دلیل می‌آورند. دلیلش انتخاب‌های بی‌حساب و کتاب است. دلیلش این است که داور آنقدر مشغول داوری است از این جشنواره به آن جشنواره می‌رود که تمرکز و دقت ندارد. حتی بعضی وقت‌ها منطق می‌گوید که نمی‌خواند چون وقت خواندن ندارد.

 جشواره‌ای که بخش نمایشنامه‌نویسی داشته باشد و مثلاً نمایشنامه نوشته نشده، اجرا نشده، چاپ نشده، جایزه بدهند من تا حالا ندیدم. اساساً به نمایشنامه چاپ شده جایزه می‌دهند. در نمایشنامه‌های خارجی که به دست ما می‌رسد برای ترجمه در اولین صفحه‌اش مشخصات نخستین اجرای نمایشنامه درج شده است. یعنی اهمیت متن به اجرا شدنش هست، نه نشدنش.

پروسه اجرا به عوامل دیگری بستگی دارد و نه برگزیده شدن یک متن در یک مسابقه

اکبرلو: من کلاً مخالفم با مسابقه‌ نمایشنامه‌نویسی. متن به اجرا ختم نمی‌شود. بروید برگزیده‌های مسابقات نمایشنامه‌نویسی را ببینید و ببینید چقدر از آنها اجرا شده. پروسه اجرا به عوامل دیگری بستگی دارد و نه برگزیده شدن یک متن در یک مسابقه.

نمایشنامه‌های اجرا شدههمین 120 متنی است که در سالن‌ها ماهانه اجرا می‌شوند. چرا آن 120 تا داوری نمی‌کنند؟

نصیری: شرط این است که تازه تولید شده باشد.

 الان آقای نصیری در انتشارات نمایش هستند. چرا شما نمایشنامه‌هایی که اجرا می‌شوند را چاپ نمی‌کنید؟

انتشارات که اصلاً شوراش تعطیل شده، فعلاً کتاب چاپ نمی‌کند

نصیری: انتشارات که اصلاً شوراش تعطیل شده، فعلاً کتاب چاپ نمی‌کند. پاسخ این سؤال را البته باید با توجه به شرایط انتشارات و برنامه‌هایش داد.

اکبرلو: دارین بحث را عوض می‌کنید، من مخالفم با این کار، چون بعضی از شهرها متن می‌خواهند. می‌گویند متن جدید باشد ؛چون متاسفانه جشنواره‌ها خیلی‌ها اینطور هست که می‌گوبند باید اولین اجرا باشد. بعد وقتی کتاب می‌دهی می‌گوید خوب این کتابی است که شاید چهار  نفر دیگر هم در جشنواره بیایند کار کنند. از تو دست‌نویس  می‌خواهند.

این هم بد است؛ چون جایزه‌های اروپایی و آمریکایی را چک می‌کردم یک بخش دارند به اسم بازسازی.

اکبرلو: این چیزی که شما می‌گویید. قاعدتاً دارند تخصصی برخورد می‌کند، فجر هم مگر نبوده بعضی از سال‌ها، بخش دست‌نویس می‌آورند، یعنی متن‌هایی که چاپ نشده، یک رویکردی است، حمایت از نویسندگانی که می‌گویند کشوی میزمان پر است، اما نمایشنامه فروش ندارد.

چرا نمایشنامه اجرا نمی‌شود؟

اکبرلو: من روابط ندارم به کارگردان‌ها بدهم، یا دادم خوششان نیامده، به نظر آنها نمایشنامه‌ خوبی نیست خب باید یکی بپسندد دیگر.

 حالا داوران نمایشنامه‌‌ها را خواندن، 3 تا کار را انتخاب کردن گفتن نه، این ارزش دارد و خوب است، چرا باز سراغش کسی نمی‌رود تا اجرا کند؟

اکبرلو: من می‌خواهم کارگردانی کنم چکار دارم نظر مهدی نصیری را، مسئله این است، 2 نفر داوری کردند و اعلام کرده‌اید متن اکبرلو شاهکار تاریخ تئاتر است، اما من می‌خواهم اجرا کنم شاید اصلاً از این فضاها خوشم نیاید.

نصیری: من می‌گویم خود جشنواره انتخاب می‌کند، بعد همان جشنواره سال بعد رد می‌کند. یک‌سال انتخاب می‌شود سال بعد اجازه تمرین هم ندارد. نمی‌گذارند اجرا کند. کارگردانی متن برگزیده جشنواره بیست و نهم را برای اجرا در جشنواره سی‌ام پیشنهاد داده، درخواستش رد شده. می‌گوید خودتان پارسال این نمایشنامه ‌را برگزیده اعلام کردید. من رفتم و از میان برگزیده‌های خودتان انتخاب کردم. پارسال در 5 تا بوده و امسال جزء 70 تا هم نیست.

اکبرلو: آخه طرف حفظ نیست.

نصیری: چی را حفظ نیست؟

اکبرلو: شما مثلاً در جلسه‌ داوری نشستی جرات می‌کنی به افراد بگو آقا با اجازتان این متن را اول کنید، چرا؟ چون که پارسالم برگزیده بوده؟ کسی قبول می‌کند؟ برمی‌گردند می‌گویند پس ما چه کاره‌ایم؟ یعنی این متن هر جا رفت باید به استناد برگزیدگی اولیه باید دوباره برگزیده شود؟

نصیری: من می‌خواهم بگویم خوانده نمی‌شود، یا آنقدر اشتباه و بد و نادرست انتخاب می‌شود.

اکبرلو: آدم‌ها فرق دارند.

داوری که در طول سال 30 تا داوری می‌کند  و دبیری که صد تا شغل دیگر هم دارد، نمی‌تواند درست داوری کند

نصیری: معلمی که مسافرکشی می‌کند، معلوم است که کارش را خوب انجام نمی‌دهد. داوری که در طول سال 30 تا داوری می‌کند و از تبریز نیامده به مشهد و اصفهان و شیراز می‌رود و دبیری صد تا شغل دیگر هم دارد، نمی‌تواند درست داوری کند. بعد می‌گوید برو به کسی که من را انتخاب کرده بگو. من می گویم تو چرا قبول کردی؟

اکبرلو: بگم دبیرها بهشان چی می‌گویند؟ براب من پیش آمده، مب‌گوید آقا شما وقت نمی‌کنید، من با پیشکسوتی داوری جشنواره داشتم. چون از دنیا رفته‌اند اسمش بماند. زنده بودند می‌گفتم که اگر نادرست بود تکذیب کنند. ایشان به من گفت من کسالت دارم، نمی‌توانم، دبیر جشنواره به ایشان گفت می‌خواهید 10 تا اثر فینال را بفرستیم برای شما. اصلاً می‌داند که او نمی‌نشیند دونه دونه این 15 هزار صفحه را بخواند.

نصیری: مثلاً 800 تا متن می‌آید، این 800 تا متن را دو قسمت می‌کنند. بعد به دو گروه 400 تا 400 تا متن‌ها را می‌دهند که بخوانند. به 3 نفر، 400 تا به 3 نفر دیگر 400 تای دیگر. از کجا معلوم امتیاز همه‌ این 400 تا زیر 50 و همه‌ی آن 400 تا بالای 80 نباشد.

پس داوری محصول تیم مخروب است در واقع، ممکن است داور، داور خوبی باشد ولی تیم اجازه ندهد که داور خوبی باشد.

وقتی فجر که محل حرفه‌ای‌هاست 500 تا متن می‌آید این یعنی روال کار، معیوب است

اکبرلو: دقیقاً، وقتی فجر که محل حرفه‌ای‌هاست 500 تا متن می‌آید این یعنی روال کار، معیوب است، شما جابر رمضانی را بگذار یا اردشیر صالح‌پور با هرکسی دیگر را ادامه مسیر به مشکل می‌خوری. برای چی برای فجر باید 496 تا متن بیاید؟ برای چی سرکار می‌گذارند، 50 تا انتخاب می‌کنند بعد بازبینی می‌کنند؟ بعدش 5 تا می‌آید فجر، شما پروسه هزینه نیروی انسانی و قوت و سرخوردگی انتخاب نشده‌ها را نگاه کن.

چه کسانی فشار می‌آورند؟

داورها دوست دارند باشد، چون جشنواره‌ها را دوست دارند و نمی‌خواهند تعطیل شود

نصیری: من این را اول از همه می‌گویم، جشنواره‌ها، 1- هنرمندان دوست دارند باشد چون کارشون آینه و به واسطه سیاست‌گذاری‌های اشتباه، فقط جشنواره را دارند 2- داورها دوست دارند باشد، چون جشنواره‌ها را دوست دارند و نمی‌خواهند تعطیل شود، می‌خواهند بخش‌ها زیاد شوند. چون درآمد. مثلاً در جشنواره کودک و نوجوان بخش تولید می‌شود، یعنی هم بخش نمایشنامه‌خوانی دارد، هم نمایشنامه‌نویسی آثار جدید دارد، هم نمایشنامه‌نویسی آثار چاپ شده و... بتواند نمایشنامه‌ها را دهه، دهه می‌کند. بخش نمایشنامه‌های دهه 70 و... برای هر کدام هم 3 تا 5 تا داور می‌گذارند. دوست دارند که بخش تولید شود، جشنواره زیاد شود جا برای داوری کردن هم زیاد می‌شود.

در مرکز گروهی تمام دغدغه‌شان این است که مثلاً جشنواره استانی اختتامیه خودش را برساند، فقط واسه سوغاتی یا قبلاًها که سکه‌ای بود

اکبرلو: به دبیر جشنواره تئاتر کودک گفتم بیا داوری را حذف کن که فقط دعوا و کدورت دارد. پولش را هم بده به گروه‌ها. می‌گفت تو داری نان خودت را می‌بری، ذهنیت آدم‌ها این‌جوری است. مدتی پیش شهرستان بودم. می‌گفت در مرکز گروهی تمام دغدغه‌شان این است که مثلاً جشنواره استانی اختتامیه خودش را برساند، فقط واسه سوغاتی یا قبلاًها که سکه‌ای بود و حق ماموریتی و ایجاد ارتباط برای داوری جشنواره بعدی و ...نمی‌دانم واقعاً این طور هست یا نه، به من هم ربط ندارد، اما می‌خواهم بگویم نگاه برخی در شهرستان، به مدیران تهران این گونه است.

 یکجا یک بحثی داشتم می‌کردم، می‌گفتند مشکل اصلی تئاتر ایران این است که تئوریسین ندارند، یعنی الان همه نشستند که کار تولید کنند یا مدیریت کنند یا داوری کنند ولی این وسط کسی تئوریسین نشد.

نصیری: خب این سیستم جشنواره‌ای اجازه نمی‌دهد. کسی هم دارد تلاش می‌کند را شما می‌بری سراغ همین داوری. درآمد دارد خوش هم می‌گذرد. بعد تمام مدت مشغول یک کار بیهوده است که فقط لطمه می‌زند و هیچ سودی برای هیچ یک از طرفین ندارد. نه سودی برای خودش دارد و نه برای دیگران. یا کسی را داریم که لذت می‌برید. یک کتابخانه است. حالا ما منتظریم ببینیم این فایل‌ها را کی از قفسه‌ها درمی‌آورد تا ارائه کند. بعد می‌بینید که بنده خدا آنقدرمشغول بوده که حتی وقت فکر کردن پیدا نمی‌کند. اطلاعاتش فوق‌العاده است؛ ولی فکر می‌کنم وقت نمی‌کند که بنشیند وزمانی داشته باشد تا فکر کند و کار علمی بکند.

اکبرلو: این بحث نظریه‌پردازی مسائلی دارد. دلیل اصلی امرار معاش است، مثلاً من دانشگاه درس می‌دهم، مثلاً چند واحد که می‌گیرم ترمی چند صد هزار تومن به من می‌دهند، 10 جلسه باید بروی با سیستم کارمندی. می‌گویم اگر دیر می‌آیمغائب بزنید، می‌گوید خیر من گزارش رد می‌کنم. می‌گویم پس خداحافظ. حضور در فضای علمی تبدیل می‌شود به یک حضور کارمندی. حتی برای هیات‌های علمی دانشگاه‌ها. من که ترجیح می‌دهم نروم. از آن طرف شما یک کار پژوهشی می‌کنی. کجا می‌خواهی چاپ کنی؟ ما در جلسه‌ای بودیم دکتر بختیاری می‌گفت ما در دانشگاه تهران 20 تا 30 تا دکتری تئاتر دادیم بیرون، اسم اینها را مرور کردم.

منی که صبح تا شب با کتاب و مقاله سروکار دارم اسم چند تا را بیشتر نمی‌شناختم. بعد تو می‌گویی دکتری تئاتر، دکتر شده یعنی نظریه داده، کجاست تز و نظریه این دکترها؟ حالا اینها کجا هستند. جز آنها که توانسته‌اند تدریس بگیرند و هیات علمی بشوند؟ تز اینها رفته توی کتابخانه و تمام. نه اطلاعی نه نقدی...هیچ. کنارش هم طرف مجبور هست برود کار کند. سمت بگیرد. حالا تو این‌ها اگر آدم با استعداد هم باشد نباید انتظار داشته باشی برود سراغ نظریه‌پردازی، مگر اینکه یک نفر شخصی علاقه‌مند باشد که این کار را بکند.

بازم مشکل سیستم، یعنی در همه جای دنیا بورس‌های تحصیلی وجود دارد، الان مثلاً شما پارسال بودجه‌اتان چقدر بوده؟

نصیری: نمی‌دانم

آمار کتاب‌ها و حمایت‌ها را اعلام کرده‌اند که فکر کنم سال ذشته 6 کتاب بود.

آن مدیر ارشاد یا استانداری که به دبیر جشنواره می‌گوید چهره بیاور یعنی کلیت برای او شو و نمایش است

اکبرلو: منی که کار پژوهشی دوست دارم مدیر مرکز باشم قبول نمی‌کنم، چرا؟ چون حمله می‌کنند که فلانی آمد و چاپ کتاب‌ها را تعطیل کرد، فلانی آمد و دیگه نمایشنامه چاپ نمی‌شود. البته در حال حاضر برخی جشنواره به ویژه کودک این است که ما همیشه به بهانه‌ جشنواره است که 4 تا کتاب درمی‌آوریم. این چند ساله اینطور بوده، نماینده مجلس و شهرداری و استاندار فقط موقع جشنواره پول می‌دهد هیچ موقع مستقل برای آموزش یا برای کتاب پول نمی‌دهد،. آن مدیر ارشاد یا استانداری که به دبیر جشنواره می‌گوید چهره بیاور یعنی کلیت برای او شو و نمایش است و فقطان موقع به تو پول می‌دهد.

راه نجاتش رسیدن به تئوریسین است.

نصیری: البته آنها قاطی دعوا نمی‌شوند، به نظرم راه درست این است که اول این مسئله را به عنوان یک آسیب بپذیریم بعد برویم سراغ راهکارهای اصلاح. ده‌ها پیشنهاد و راهکار وجود دارد. اگر بحث‌ شود آنقدر راه حل وجود دارد. الان با هر کس صحبت کنی موافق است که جشنواره تأثیر مثبتی ندارد ولی هیچ کس حاضر نیست حتی بحث کند راجع به راهکارش هر موقع آمدند و گفتند جشنواره‌ها بد است، گفتن تعطیل می‌شود، همه گفتن تعطیل شود ما از دست می‌دهیم. باید جایگزین داشته باشیم. یعنی در کنارش یک چیزی متولد شود به مرور جشنواره حذف شود.

 قبل‌ها جشنواره داشتیم این شکلی؟

اکبرلو: یک‌سری جشنواره‌های استانی داشتیم که خیلی محدود بود. مثلاً 2 کار می‌آوردند، وابسته نبوده به اجرا.

 چون من دارم فکر می‌کنم جشنواره‌ها در دنیا جایزه ندارند.

نصیری: آنجا جایزه‌ها اعتبار دارد، ما جایزه‌هایمان هیچ کدام اعتبار ندارد.

اکبرلو: موضوع این است که ما بعضی جاها می‌گوییم ببینیم دنیا چه کار می‌کند، بعضی‌ جاها می‌گوییم اینجا ایران است!

نصیری: اصلاً به نظرم بعضی جاها باید تعطیل شود، همینجوری مریض و خشک

اکبرلو: این اختلاف نظر است، شهرام در شهرداری بود و آمد مدیر تالار هنر هم شد، گفت همه بیایند روزی 3 سانس می‌گفت در شهر باید تئاتر وجود داشته باشد، کیفیت فاز دومش است، این ذهنیت را با خودش آورد، خانه تئاتر فرهنگسرا را جزو سابقه حساب نمی‌کند، این برای اینکه جزو سابقه حرفه‌ای حساب بکنند آمدند در تالار هنر، حالا می‌بینی یک کار مزخرف است، یک کار شاهکار هم هستش، یعنی آن ذهنیتی شهرداری‌چی را با خودش آورد و تئاتر حرفه‌ای، بعضی موقع‌ها تغییر نگاه یا آوردن همراه، بخشی هم شخصاً خوبه، چون منافع شخصی ندارد ولی آنجا یک کارکردی دارد ولی اینجا باید یک رویکرد دیگری داشته باشد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط