چرا ایجاد یک فرهنگ سازمانی پایدار برای "استارتاپها" ضروری است
یکی از مهمترین جنبههای هر "استارتاپ"، هویت آن و نیز توسعه فرهنگ سازمانی آن است؛ این میتواند یک مسیر را برای رشد یا رکود و شکست استارتاپ ایجاد کند.
به گزارش خبرنگار علمی باشگاه خبرنگاران پویا؛ برای ایجاد یک "فرهنگ برنده" جذاب و در عین حال حافظ بهترین و درخشانترینها، شما باید آینده و حال کارکنان فعلی خود را در نظر بگیرید؛ در واقع با دانستن اینکه آنها هر روز به چه امیدی در محل کار خود حاضر میشوند، هدف آنها چیست و چگونه میتوان آنها را حفظ کرد، میتوانید برنده شوید و از استعدادهای درخشان نگهداری کنید.
همانطور که میدانید، استخدام یک فرایند دو طرفه است که بررسی میکند آیا فرد متقاضی اول برای خود فرد و سپس شرکت مناسب است یا خیر؟
مهمترین جنبه فرهنگ سازمانی امروزه این است که بتوان فرهنگ کارمندمحور را قبل از آنکه فرهنگ مشتریمحور ایجاد شود، پا برجا کنید؛ در وقع این کارمند شما است که انتظار میرود همسو با ارزشهای شرکت شما، رفتار خوب و همدلی با مشتریان تماس گرفته و با آنها رفتار کند.
به عبارت بهتر، ایجاد یک فرهنگ عالی زمانی آغاز میشود که بنیانگذاران دارای وضوح فکری درباره هدفی که شرکتشان بر اساس آن پایهریزی شده است، داشته باشند.
در واقع هیچ استراتژی خدادادی بدون در اختیار داشتن استراتژی کسبوکار قابل اعتماد وجود ندارد اما واضحتر از ارزشهای اصلی و استراتژی کسبوکار، این مشارکت قویتر کارکنان است که حائز اهمیت به حساب میآید.
مهم نیست که شرکت شما چه ساختاری دارد، تیمهای مؤثر، فارغ از هرگونه سلسله مراتبی که در هر شرکت وجود دارد، به طور کلی فرهنگ مشترک را اتخاذ کرده و آن را گسترش میدهند.
فرهنگ سلسله مراتب تخت یا همان Flat hierarchy cultures، افرادی را که دارای مهارت و جاهطلبی بالایی هستند و همچنین افرادی را که برای کارهای بعدی آماده میشوند را به کار میگیرند و جذب میکنند.
از سوی دیگر، همیشه بهتر است افرادی را داشته باشید که قبلاً در شرکتهای بزرگ فعالیت کردهاند و میتوانند به فرهنگ سازمانی بپردازند و روال عادی انضباط، احترام به بودجه و مهلتها، هیئتمدیره و سازماندهی تیم را به تیم خود نشان دهند.
بنابراین در هسته هر فرهنگ سازمانی برنامهریزی شده، احساس تعلق به آداب و رسوم، سنتها، استانداردها، جبران، مجازات، انتظارات، زبان مشترک و اهداف وجود دارد؛ هنجارهای رفتاری چارچوب و مبنای یک فرهنگ را با مشارکت کارکنان ایجاد میکند.
علاوه بر این فعالیتهای روزانه را نمیتوان نادیده گرفت زیرا آنها بهترین ابزار برای تقویت فرهنگ شما و درگیری بیشتر اعضای تیم با ارزشهای گروه هستند؛ ایجاد فرهنگ شرکتی از مصاحبههای کارکنان جدید آغاز میشود زیرا پیش از اینکه هر کسی ممکن است کارمند بزرگی باشد، معمولاً متقاضی برجستهای است.
شرکتها باید به دنبال کاندیدایی که مناسب ارزشهایشان هستند، باشند و میتوانند به عنوان نمونه به همراه بنیانگذاران آنها را تبلیغ کنند.
به عنوان مجموعهای از ارزشهای اساسی که هر شرکت باید داشته باشد، شما میتوانید مواردی مانند احترام به مردم، احترام به ایدهها، برابری، سلسله مراتب عملیاتی، یادگیری مداوم، آزمایش، شایستگی، و سایر گزینههای را بررسی کنید.
فرهنگ سازمانی شما در واقع همان تصویری است که شرکت شما در بازار دارد و کارکنان شما را جذب و حفظ میکند اما مدل کسبوکار شما یا موفقیت در فعالیتهای شرکت هرگز نمیتوانند کاستیهای محیطی که باعث میشود کارکنان در آن احساس ناخوشایندی داشته باشند یا روابط مناسبی را تجربه کنند را جبران کند.
بنابراین یک فرهنگ سازمانی مثبت دارای دو نقطه مهم است و شامل ارتباطات باز و احترام به تیم شما میشود؛ ارتباط باز، حس مالکیت و به دنبال آن شفافیت را در کل شرکت ایجاد خواهد کرد؛ بنابراین رفتار مناسب با تیم برای شما مفید خواهد بود و موجب ترویج این حس خوب نه تنها در میان کارمندان بلکه فراتر از مشتریان میشود.
لذا در مصاحبهای که با یک کارجو انجام میدهید، چگونگی درک ارزشهای شرکت و آنچه که متقاضی به عنوان ارزشهای شرکت از آنها یاد میکند کاملاً مشخص است.
آخرین نکته و مهمتر از همه اقداماتی است که در بیشتر شرکتها با عنوان فرهنگ سازمانی بزرگ صورت میگیرد و آن قدردانی و ترویج توسعه کارکنان همراه با یادگیری مداوم است.
این اجازه میدهد تا کارکنان شرکت با آخرین و جدیدترین ترندها، فنآوریها و مقررات آشنا شوند و از سوی دیگر ارزش افزوده آشکاری را برای مهارتهای تیم شما به ارمغان میآورد.
کلام آخر
امروزه یادگیری مداوم معیاری است که هیچ شرکتی نمیتواند آن را نادیده بگیرد؛ بنابراین اگر مدیران ارشد اعتقادی به این موضوع نداشته باشند، امکان ایجاد یک فرهنگ پایدار و بزرگ که ماندگار باشد وجود نخواهد داشت.
انتهای پیام/