گزارش تسنیم از اختتامیه سوگواره شعر فاطمی حریر سوخته +فیلم و عکس

اولین سوگواره شعر فاطمی حریر سوخته با حضور جمعی از شاعران کشوران در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،  اولین سوگواره شعر فاطمی با عنوان «حریر سوخته» با مشارکت محفل شعر قرار و منطقه فرهنگی و گردشگری عباس آباد تهران  با حضور سعید حدادیان ، مرتضی امیری اسفندقه، صابر خراسانی، احمد بابایی، محمدحسین پویانفر ، فضه سادات حسینی و دیگر شاعران کشورمان در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تهران برگزار شد.

«حامد خاکی» دبیر اجرایی این سوگواره، در این مراسم با بیان اینکه سوگواره «حریر سوخته» با هدف ترویج فرهنگ فاطمی و کشف استعدادهای نوین برای خدمت در دستگاه اهل‌ بیت (ع) برگزار شد، اظهار داشت: حدود 900 اثر از سوی 340 نفر از سراسر کشور به بخش داوری سوگواره «حریر سوخته» ارسال شد که در داوری اولیه، تعداد 156 اثر به داوری نهایی رسید.

وی افزود: از تعداد آثار رسیده به بخش داوری نهایی، در بخش کلاسیک سه نفر به‌عنوان برگزیده انتخاب شدند و 6 نفر نیز شایسته تقدیر شدند.

خاکی تصریح کرد: همچنین در بخش ترانه، 2 نفر به عنوان برگزیده و یک نفر نیز به‌عنوان شایسته تقدیر شدند.

دبیر اجرایی سوگواره «حریر سوخته» خاطرنشان کرد: در بخش ویژه این سوگواره که برای حضرت محسن (ع) برگزار شد، یک نفر به‌عنوان شایسته تقدیر انتخاب شد.

همچنین در این مراسم، مرتضی امیری اسفندقه از شاعران نامدار کشور، در سخنانی با بیان اینکه دشوارترین کار در حوزه ادبیات سرودن شعر آیینی است، اظهار داشت: در میان شعر آیینی، شعر گفتن برای حضرت زهرا (س) دشوارترین کار است.

در ادامه، «سعید حدادیان» شاعر و مداح اهل بیت (ع) نیز با بیان اینکه بزرگترین دستاورد انقلاب، تعالی و تکامل انسان است، بیان داشت: بعد از جهان‌بینی علمی، فلسفی و تجربی، ما جهان‌بینی شهودی داریم و بعد از انقلاب اسلامی به فضل حضرت زهرا (س)، فضایی به وجود آمد که انسان‌ها به‌حدی برسند که در سنین نوجوانی و جوانی به جهان‌بینی شهودی دست پیدا کنند.

 

 

اشعاری که سعید حدادیان در این مراسم قرائت کرد:

دامان این قصیده پر از لاله شد بیا 
منشور انقلاب چهل ساله شد بیا 

چشم زمانه از غم هجران سپید شد 
باید برای صبح ظهورت شهید شد 

این اشکها که برسرراهت چکیده اند  
گویا که بوی پیرهنت را شنیده اند 

ما تشنه ایم, تشنهء باران عاشقی 
با تو چهار فصل بهاران عاشقی  

وقت اذان حی علی دوست خواندن است 
کی انتظار از حرکت ایستادن است؟! 

هرکس که بی نشانه روان شد نشانه شد 
هرکس گذشت از سر و جان, جاودانه شد 

باید درآفتاب ولایت سپیده شد  
درآتش محبت تو آبدیده شد 

باید به گرد ماه خطی نقره فام گشت 
باید شبیه کعبه به دور امام گشت 

شرط وصال دوست گذر از بهانه هاست 
دریا در انتظار همه رودخانه هاست 

وقتی که روزگار پر از عمرعاص شد 
شامات وعده گاه عروج خواص شد 

در پیچ و تاب معرکه شمشیر خون گریست 
یک روز این حماسه بدون شهید نیست 

ای اشک از حسین ع بگو از حسن ع بگو 
از ماجرای حله بگو, از یمن بگو 

از لاله ها حریم چمن سرختر شده  
این روزها عقیق یمن سرختر شده 

صد چلچله در آتش آن چله سوختند  
احرامیان قافلهء حله سوختند 

راس بریده شاهد و روی کبود هم 
آل خلیفه می رود, آل سعود هم 

از فاطمیه  آینه دار محرم است 
شیعه همیشه آتش خط مقدم است  

دست علی  و فاطمه  همواره برسرت 
شیعه به خود ببال که زهراست  مادرت 

تا آیه های وحی ز ایثار او شکفت 
تنها خدا گواست چه شبها گرسنه خفت 

بر راستگوترین زن عالم درود باد 
بر هستی پیمبر اکرم  درود باد 

ای کائنات جمله غباری ز قبر تو 
چشم ملائکه همه مبهوت صبر تو 

صبح سعادت علویون  نگاه تو 
توحید زنده می شود از بارگاه تو  

کفو علی ,  شریک غم مرتضی  تویی 
تنها مدافع حرم مرتضی تویی  

پیمانهء شهود خدا دست فاطمه  است 
حکم شهادت شهدا دست فاطمه  است 

ما را به پیشگاه خدا روسپید کن 
مادر مرا برای حسینت  شهید کن 

شب های سوگواری قرآن وعترت است  
هنگام شعر حافظ و ذکر مصیبت است  

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود 
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود 

ای اشک از حسین  بگو از حسن  بگو 
از ماجرای غسل بگو , از کفن بگو  

از ماه, از ستاره بگو, از سحر بگو 
از آه مادرانه بگو, از پسر بگو 

از ناگهان کوچه...نه!, از تازیانه...نه! 
از شعله ها..نه, از در و دیوار خانه...نه! 

یک لحظه از غریبی مولا بگو بس است 
یک جمله از وصیت زهرا بگو بس است 

بر لب رسید جان زمین, جان آسمان 
تابوت بود و شانهء لرزان آسمان

پیمان طالبی شاعر دیگری بود که با اشعار خودش حال و هوایی به این مراسم داد:

جماعتى که زبانم ز جورشان بسته ست
به فتنه ها سرشان سنگ خورده، بشکسته ست

ز جهل، پیرو ادراک خویش و فهم خودند
به هر معامله، تنها به فکر سهم خودند

از این قبیله که نان هاى مفت، آجر شد
ز بغض حیدر کرار قلب شان پر شد

امان از این همه بغض نهفته در سینه !
امان از این همه پیشانى پر از پینه !

على شناس نبودند پس غلط رفتند
شبى به مجمع تشخیص مصلحت رفتند

نرفته اند غلط، نه ! بگو غلط کردند !
بگو براى چه این قوم مشورت کردند؟

براى بستن دست على؛ یداله شان؟
و یا براى اراجیف بى سر و ته شان؟

براى کشتن زهرا به جرم چشم ترش؟
براى ریختن خون سومین پسرش؟

براى سوختن اخرین نشانه وحى؟
براى بردن هیزم به سمت خانه وحى؟

بگو براى چه برپا شده ست این شورا؟
براى قتل على یا که کشتن حورا؟

شما گروه به ظاهر غدیر نادیده !
شما جماعت ملعون وحى نشنیده !

براى این همه جور و قساوت دل تان
على چه کار کند؟ اى به خون عجین گل تان !

على چه کار کند با شما که بیت المال
حلال تان شده آن سان که شیر بر اطفال

على چه کار کند با شما که در پیکار
نشسته اید به سجاده هاى استغفار

على چه کار کند با شما که بى عارید !
شما که هرچه کند باز از او طلبکارید !

على چه کار کند با غرور بیجاتان؟
على چه کار کند با نمازخوان هاتان؟

على به خانه نشسته ست و خوب مى دانید
به مسجدید و نماز غفیله مى خوانید؟

چه کرده اید که قوم احترام او نکنند؟
سپرده اید غلامان سلام او نکنند؟

دهان جربزه را او که نیک دوخته است
چه کرده اید که حالا سپر فروخته است؟

على بخاطر این کارهایتان پیر است
دواى درد على، شیر نه که شمشیر است

ز ذوالفقار به هیچ استعاره مى گویم
اگرچه گفته ام اما دوباره مى گویم

همو که بود به میدان، دژ عظیم نبى
جدال کرد به دستور مستقیم نبى

چو جبرئیل ز خشم على هراسان شد
به شکل دحیه کلبى بر او نمایان شد

همین که خیره به مولا و کارزارش بود
سفارشى به على کرد و ذوالفقارش بود

همو که بود امان شما، چو کشتى نوح
همو که سر زده چون آفتاب از پس کوه

کنون نگاه کنید اشک بار و منزوى است
خودش براى خودش چند سال مثنوى است

سکوت کرده اگر، خود از او دهان بستید
شما قبیله نامرد باعثش هستید

على نگفت سخن جز به چاه ها اى قوم !
چه کرده اید مگر؟ واى بر شما اى قوم !

کسى که سر بگذارد جنان به شانه او
چگونه بى در و پیکر شده ست خانه او؟

شما که سعى نمودید جاى او باشید
زدید همسر او را، جوابگو باشید !

به جانشین رسول خدا جفا کردید
شکسته است در خانه اش، شما کردید !

على نشسته به خانه، همین دعاتان بود؟
دلیل و قصه نبافید ! از خداتان بود !

زمانه گرچه به اجبار با على بد کرد
على همیشه ى تاریخ صبر خواهد کرد

اراده کرد به گوش من و تو پند کند
سکوت کرد که روزى صدا بلند کند

چرا که اخر سر انتقام در پیش است
به هوش باش سقیفه ! قیام در پیش است

در ادامه این مراسم فاطمه طارمی به شعرخوانی پرداخت.

چگونه ایی و چه نامم تو را که فاطمه ایی 
فدای نام عزیزت چرا که فاطمه ایی

چه زاد روز عظیمی،فرشتگان گفتند:
رسید از لب خالق ندا که فاطمه ایی

نبی به میمنتت عاشقانه نجوا کرد
خوش آمدی به جهانم بیا که فاطمه ایی

قلم به نام تو دیوان نوشت ،دیوان‌ها
قصیده ها همه مدح تو را که فاطمه ایی

تو مادر پدری چون به صبر و طاق سری
سلام بر تو هزاران صلا که فاطمه ایی

سلام بر دل خونین خاندان شفق
هم ابتدایی و هم انتها که فاطمه ایی

قسم به نور ،به کوثر،به مادر سادات
سلام بر نفست ،مرحبا که فاطمه ایی

بهشت خانه ی مولا،بهشت پیغمبر
شفاعت همه ی انبیا که فاطمه ایی

تو مقتدای علی هستی و وقار علی(ع)
تو شاه بانوی بی ادعا که فاطمه ایی

ببخش از نفس چادرت ، پری بر من 
بگیر دست مرا هر کجا ،که فاطمه ایی

 با  خواندن اشعاری در رثای حضرت زهرا  توسط احمد بابایی اشکهای حاضرین را سرازیر شد:

خبر آمد به فتنه آمده‌اند

که عیان ، ماه پشت ابر کنند

در بقیع ازدحام اوباش است

هدف این است نبش قبر کنند

روضه خوانان که می رسند اینجا 

در دل اضطراب می افتم

تا که از نبش قبر می‌گویند

یاد طفل رباب می افتم

در انتهای مراسم سید حسین متولیان بیانیه هیئت داوران را قرائت کرد.

 همچنین در این مراسم که با شعرخوانی «صابر خراسانی» و مداحی «محمد حسین پویانفر» همراه بود، از شاعران برگزیده و شایسته تقدیر به‌عمل آمد.

 

 

گزارش ویدئویی تسنیم ازاختتامیه «حریر سوخته»

 

 

انتهای پیام/

پیوست
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط