اصلاح ساختاری بودجه، ضرورت امروز اقتصاد ایران
زمانی که به جای طراحی اقتصادی صحیح، میتوان با طراحی افکار عمومی کاستیها را برای پیروزی در رقابتهای انتخاباتی پوشش داد، چه نیازی به چنین اصلاحات اساسی است؟ آثار چنین اصلاحاتی برای بهبود حیات مردم ضروری است اما برای تصمیمگیرندگان حیاتی نیست.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، عباس شریفی طی یادداشتی در وطن امروز نوشت: اگر ساعات ابتدایی روز مثلا حدود ساعت 6 صبح، گذرتان به خیابانهای اصلی تهران افتاده باشد، باید نظارهگر انبوه ماشینهایی باشید که پشت در پشت هم، خیابانها را قرق کردهاند. ماشینهایی که برای تفریح و سیاحت به خیابان نیامدهاند بلکه حامل سرنشینانی برای رسیدن به محل کارند. این، وضعیت روی زمین است. در زیر زمین نیز وضعیت به همین منوال است. جایی که باید تمام مسیر را برای رسیدن به محل کار، ایستاده در مترو پشتسر گذاشت. مشاهدات فوق و نگاه هر فرد به وضعیت خانوادهاش، نشان از کار و تلاش اعضای خانواده برای گذران زندگی میدهد تا جایی که بعضا فرصت مناسب، برای با هم بودن در محیط خانواده نیز از دست رفته است. در این شرایط که اکثریت قاطع مردم در حال تلاش برای کسب روزی هستند، پیشرفت اقتصادی با تلاش صورت گرفته همخوانی ندارد. بهتر بگوییم، همه دارند کار میکنند اما ماحصل تلاششان، خروجی متناسب را برایشان ندارد. حال پرسش این است: مردم که صبح تا شام در حال دویدن هستند، پس چگونه پاسخ چنین معادله مجهولی را باید داد؟
جوابی که معمولا در پاسخ بدان داده میشود، این است که درست است مردم زمان زیادی را صرف کار کردن میکنند اما بهرهوری لازم در فعالیتها وجود ندارد. مثال رایجی نیز برایش میآورند که مثلا کارمندان در طول روز 20 دقیقه کار مفید میکنند و چنین و چنان!
چنین جوابهایی تنها صورت مساله را روشنتر میکند و پاسخ آن نیست. مسؤول پایین بودن بهرهوری، در صورت درست بودن، کیست؟ آیا مردمند؟
کنشهای اقتصادی مردم در هر جامعهای، مطابق با طراحیهای کلان صورت گرفته انجام میشود. به طور مثال، اگر درآمد یکسانی بین کشاورزی و شغلی بیتحرک و بیاسترس برقرار باشد، جامعه به سمت کشاورزی نمیرود. امکان دارد رفتار جامعهای به لحاظ اخلاقی صحیح نباشد اما با بستر موجودش تطابق خواهد داشت. لذا رفتارهای اجتماعی مطابق با هر بستری تفسیر منطقی خواهد داشت و برای هر تغییر کلانی لاجرم باید چارچوبهای کلان را عوض کرد. بدیهی است تغییر طراحیهای کلان نیازمند اراده عمومی است و این اراده در قالب انتخاب نمایندهای از سوی مردم پیگیری میشود. انتخاب رئیسجمهور در ایران، مصداق بارز تحقق اراده عموم است. حال اگر این فرد، اختیارات محوله از سوی مردم را در جهت طراحی کلانی مطابق با منفعت مردم رقم زد، کنشهای اقتصادی منجر به ثمرات بیشتر و افزایش سهم مردم از تلاششان میشود و اگر تغییرات کلانی در وضع موجود رقم نزد، همان وضع قبلی عاید مردم میشود. در 2 حالت عنوان شده، آنچه ثابت است، تلاش مردم است و آنچه تعیینکننده است، تدابیر نماینده مردم است. در واقع نماینده مردم میتواند با طراحی بهتر سیستم و از بین بردن اختلالاتش، تلاش بیوقفه و ثابت مردم را به سمت نتایج بهتری هدایت کند که نتیجهاش بهرهمندی و رفاه بیشتر مردم است.
اما چرا نماینده باید دغدغه طراحی بهتر سیستم را داشته باشد؟
چه آسیبی از ناحیه عدم اصلاح سیستم به او میرسد؟
حقوقش کم میشود؟
مقبولیتش تحتالشعاع اهمالکاریاش قرار میگیرد؟
مورد مؤاخذه قرار میگیرد؟
چه تضمینی برای انجام وظایفش روی دوش او است؟
زمانی که به جای طراحی اقتصادی صحیح، میتوان با طراحی افکار عمومی کاستیها را برای پیروزی در رقابتهای انتخاباتی پوشش داد، چه نیازی به چنین اصلاحات اساسی است؟ آثار چنین اصلاحاتی برای بهبود حیات مردم ضروری است اما برای تصمیمگیرندگان حیاتی نیست.
برای اینکه بتوانیم به راز و رمز کیفیت اداره دولت پی ببریم و در میان انبوه وعدههای نسیه، آنچه نقداً عاید مردم میشود را برآورد کنیم، باید نگاهی به برنامه اداره کشور بیندازیم. بودجه آینه مالی شیوه اداره حکومت است و برخلاف شعار و حرف و سخنرانی، با عدد و رقم نشان میدهد حکومت چگونه بر مردم حکمرانی میکند.
به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، بودجه سال 98، بدون در نظر گرفتن نفت و استقراض، چیزی معادل
60 درصد منابع عمومی کسری دارد. از آن طرف نقشه صادرات ایران حاکی از سهم بالای 80 درصدی نفت و مشتقات نفت و امثالهم در صادرات است. چنین ترکیبی به معنای این است که کشوری با 80 میلیون جمعیت که عمدتا در سنین فعالیتند، در صورت هرگونه اختلال در بخش نفت، با خطر جدی مواجه میشود. مقوله تولید و ایجاد ارزش افزوده در کشور، حول محور نفت قرار گرفته و انگیزه حرکت دولت و بخش خصوصی به سمت نزدیکی هرچه بیشتر به نفت رقم خورده است. با این وجود چرا دولت باید مجبور باشد در تنظیم بودجه، تحت فشار جدی کمبود منابع پایدار و سالم قرار گیرد؟ او هر جا کفگیرش به ته دیگ میخورد، با ابزار نفتی و استقراض بانکی کارش را جلو میبرد. ما نیز معمولاً به این رفتار عادت کردهایم و در واقع به جای یک تصویر راستین بودجهای از اقتصاد، با یک تصویر فیک و چشمنواز خودمان را راضی میکنیم. تصویری که با تزریق نفت در رگهای اقتصادی کشور، باعث از بین رفتن دردمان شده و مخدری است تا تمام کژیهای اقتصادیمان را برای مدتی فراموش کنیم و سرمست از حس خوب تراز شدن بودجه سالانه، یک سال دیگر نیز بگذرانیم و به امید اصلاح در وقتی دیگر باشیم.
نحوه بودجهریزی ما، به طور سنتی همانند یک ویروس بزرگ که بر سیستم عامل زندگی اقتصادی کشور نشسته و تصویر غلط از اقتصاد ارائه میدهد، عمل میکند و انگیزه اصلاح را سلب کرده است. بنابراین برای اصلاح اقتصاد باید سیستم بودجهریزی کشور تغییر کند و به جای اتکا به نفت و منابع مالی خلق شده توسط بانکها برای پوشش کسریها، بودجه بر مبنای درآمدهای سالم و پایدار و مهندسی بودجه بدون درنظر گرفتن نفت برای پوشش هزینههای جاری دولت تدوین شود.
با تصحیح تصویر بودجه و در واقع «راستنمایی بودجه به جای زیبانمایی آن» بتدریج معضلات و راهحلها به چشم میآید و متوجه خواهیم شد باید واقعیت و ساختار اقتصاد و مناسبات اقتصادی را ترمیم کرد. در چنین صورتی است که دولتها و مجلسها ناگهان به طور واقعی، خود را در معرض رای مردم خواهند دید و نخواهند توانست با فتوشاپ نفت، ضعف عملکردها را بپوشانند و در نتیجه به سمت راهکارهای عملیاتیتر و عملگرایانهتر حرکت خواهند کرد. در چنین فضایی، تعیین تکلیف و تصمیمگیری در حوزههای متعدد، شفافتر و راحتتر و قابل سنجشتر صورت خواهد گرفت و مشکلات از دولتی به دولت دیگر و از مجلسی به مجلس دیگر، موکول نخواهد شد.
----------------------------------
منابع:
- لایحه پیشنهادی بودجه سال 1398
- معاونت پژوهشهای اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی (1397). بررسی لایحه بودجه سال 1398
انتهای پیام/