بدرقه کاروان شهدای زاهدان با شعر شاعران: «از کجا آمدهاند این همه عباس شهید»
جمعی از شاعران جوان کشور پس از انتشار خبر شهادت جمعی از نیروهای سپاه در حمله تروریستی زاهدان تازهترین سرودههای خود را به مقام والای این شهدا تقدیم کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در جاده خاش-زاهدان و در حملهای انتحاری که با استفاده از یک دستگاه خودرو مملو از مواد منفجره در مجاورت اتوبوس حامل یکی از یگانهای قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه صورت پذیرفت، جمعی از حافظین مرزهای میهن اسلامی شهید و تعدادی نیز زخمی شدند.
انتشار این خبر واکنشهای بسیاری در میان اهالی فرهنگ داشت. جمعی از شاعران جوان کشور نیز طی روزهای گذشته و همزمان با برگزاری مراسم تشییع این شهدا، تازهترین سرودههای خود را به مقام والای این شهیدان تقدیم کردند. تعدادی از سرودههای این شاعران به این شرح است:
مهدی جهاندار:
میوزد از همه جا بوی گل یاس شهید
از کجا آمدهاند این همه عباس شهید
بسم ربّ الشهدا، ای دل جا مانده بیا
بلکه خود را برسانیم به احساس شهید...
***
زهرا سپهکار:
پر از خونِ چشمای زایندهرود
اگه دیدی این روزها جاریه
قراره که تازه شهیدا بیان
تنش زخمیِ زخمشَم کاریه
دل من که اسفندِ رو آتیشه
دل مادرای شهید پس چیه
میگن مادرش خم به ابرو نداشت
اگه معجزه نیس بگید پس چیه
شنیدم که یارای خرّازیان
گلستانُ باید چراغون کنیم
همه شهر امن و امانه بیاین
به لبخندشون شهرُ مهمون کنیم
تو میدونی ای پاسدارِ شهید
که ابرای بهمن پر از صاعقهاس
اگه باروناش مهربونه با شهر
ولی رعد و برقآش بی سابقهاس
بیا تا صحیفه بخونیم با هم
دعایی واسه مرزبانانمون
خدا، مرزبانای ما عاشقن
نگهداری کن از نگهبانمون
***
میلاد عرفانپور:
آزموده طاقت ما را غمی دیگر
خون ما، امضای عهد محکمی دیگر
شاهنامه آخرش خوب است و میآید
از پی هر رستم ما رستمی دیگر
در نگاه ما که از رفتن نمیمانیم
جاده زیباتر شد از پیچ و خمی دیگر
عالمی بر ما هجوم آرند اگر، غم نیست
ما که یاری میشویم از عالمی دیگر
صبح نزدیک است، نزدیک است، نزدیک است
شستشو کن چشم را با شبنمی دیگر
صبح نزدیک است محکم تر قدم بردار
میرسیم ای همسفر، تنها کمی دیگر...
***
عارفه دهقانی:
از پای نِشستنم در این حد،کافی است
پرواز کن...این حالِ مُردّد، کافی است!
بر شانه تو، دست خدا، بال گذاشت
بر شانه من دست تو باشد ،کافی است!
***
محمدحسین ملکیان:
سینهها با سوختن، ارزندهتر خواهند شد
شمعها در عمق شب، تابندهتر خواهند شد
امتیاز ماست مُردن! میکُشند و غافلند
دم به دم با مرگِ ما بازندهتر خواهند شد
سنگ اگر هم صحبت آیینههای ما شود
ما زبانهامان از این بُرّندهتر خواهند شد
چونجواب صخره تکراری است، پرسشهای موج
بعد از این از صخرهها کوبندهتر خواهند شد
چشمهایی که پی میراث ما افتادهاند
منتظر باشند! در آینده، تر خواهند شد!
اهل دنیا را خیال مرگ حتی میکُشد
عاشقان با مرگ اما زندهتر خواهند شد
ای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش!
تحفهها، تزیین شده، زیبندهتر خواهند شد
رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی است
«بی تفاوتها» فقط شرمندهتر خواهند شد!
***
محسن ناصحی
گرچه یکی یکی و جدا میبرندمان
شکر خدا به کرببلا میبرندمان
ما نذر کردهایم که قربانیش شویم
دارند یک به یک به منا میبرندمان
بال ملائک است که فرش قدوم ماست
محض تبرک است به پا میبرندمان
انتهای پیام/