یادداشت|نقش جوانان در "گام دوم انقلاب"
روی سخن رهبر معظم انقلاب جوانان هستند افرادی که نه انقلاب را دیدند و نه امام و شهدا را. آنها هر چند در سایه دستاوردهای معنوی انقلاب، رویشهای انقلاب را مبارک میدانند اما نگران فتنهها، تغییر سبک زندگی و ضعف وسستی در جهاد علمی هستند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در ترسیم مسیر پیشروی ملت بزرگ ایران در چهل سال دوم، بیانیهای را در تبیین "گام دوم انقلاب" برای پیشبرد انقلاب اسلامی به نگارش درآوردهاند که بیش از هر موضوعی بر "جوانان" و "جایگاه علم و دانش" تأکید دارد.
یکی از نکات کلیدی در بیانیه رهبری، تاکید بر جایگاه علمی کشور است: «ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کردهایم. عقبماندگی شرمآور علمی در دوران پهلویها و قاجارها در هنگامی که مسابقهی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربه سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هستهای نیز داده است. بهپا خیزید و دشمن بدخواه و کینهتوز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید.»
در همین رابطه محمدابراهیم محمدی؛ مشاور رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی یادداشتی را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داد؛ مشروح این یادداشت به شرح ذیل است:
"بیانیه دوم انقلاب اسلامی نکات قابل توجه و تأملی داشت و بهنوعی در حکم کارنامهای از انقلاب ، شایسته تحلیل و بررسی بیشتر است.
این بیانیه بهنوعی کارنامه 40 سال مدیریت انقلاب و گزارشی از چهار دهه از انقلاب و آیینهای است برای مدیران تا کارنامه کاری خود را گزارش دهند؛ شاید یکی از حلقههای مفقوده نظام مدیریت در کشور ما عدم ارائه گزارشی مردمی از مدیریت، موفقیتها و ناکامیها باشد برای همین هم بیشتر مدیران انقلاب دورههای مدیریتی خود را بانگاهی سوگیرانه موفق و کارآمد میدانند.
نکته اول: این انقلاب قابل نقد است و نقد توام با فرصتسازی برای اصلاح اشتباهات، تلنگری است برای مدیرانی که به نام و عنوان انقلاب قبول پست کردهاند اما برای انقلاب کارنامهای شایسته به دست ندادهاند.
دوم: انقلاب آماده است اشتباهات خود را بپذیرد و اقدام به اصلاح و تصحیح آن کند.
چهل دهه فرصت کمی نبود و نیست تا مردم انتظارات خود را از آن بجویند و بپرسند کجا بودیم و کجا رسیدیم و درپی چه بودیم و به چه دستاوردی رسیدیم.
تندرویها و کندرویها و افراط و تفریطهایی در سالهای پس از انقلاب بوده است؛ کم نبودند کسانی که از امام و رهبری انقلابیتر و چونان خوارج بر امام و رهبری خرده میگرفتند و نیز کسانی که از راه ماندند و در خیمه دشمنان نظام و انقلاب جای گرفتند و از انقلاب و کارنامه انقلابیگری خویش بازگشتند.
انقلاب افزون بر تصحیح این دست اشتباهات، آمادگی دارد دست به یک کاربزرگی هم زده و صف خویش را از برخی انقلابینماها جدا کند.
سوم: مشروعیت مقامات بردستپاکی و حرکت ایشان برمدار ارزشهای انقلاب است هرکس نباید با ظاهری انقلابی و شعارهای فریبنده و حماسی از جنس انقلاب و مردم خود را برای خدمت و امانتداری نامزد کند. مردم از انقلابینماهایی که در سایه انقلاب به نام و نان رسیدند اما حرکت موثری برای پیشرفت نکردند خاطرات تلخ دارند.
کسانی که خودرا ژن برتر و دردانه پنداشتند و منتها برسر انقلاب، نظام و مردم گذاشتند.
مدیران بداخلاق و بیعاطفهای که به نشانه سهم انقلابیگری خویش خون مردم و ارباب جمعی خود را در شیشه کردند.
چهارم: دستاوردهای انقلاب فراتر از گزارشات کمی وحجمی بیدریغ و بیکران است؛ استقلال، معنویت، بینش، مردمیبودن، مقاومتهای جهانی، قدرت و اعتماد به نفس.
اما نباید این دستاوردها در مقابل ضعف وسستی برخی ازمدیران که در شأن و شایسته مردم و انقلاب نبودند کم رنگ جلوه کند یا به دلیل زیادهخواهیها و زندگی اشرافی برخی مدیران بر دامن پاک خدمات انقلاب گردی نشیند.
پنجم: روی سخن رهبری جوانان هستند، کسانی که نه انقلاب را دیدند و نه امام و شهدا را. آنها هر چند در سایه دستاوردهای معنوی انقلاب، رویشهای انقلاب را مبارک میدانند اما نگران فتنهها، تهاجمات رسانههای غیر رسمی و مجازی، تغییر سبک زندگی و ضعف وسستی در جهاد علمی هستند.
در این بیانیه نکات و ملاحظات جدیتر مورد توجه است و شایسته است مدیران ارشد آموزش وپرورش به چند نکته توجه کنند:
تلاش شود مفاهیم انقلاب ودستاوردهای آن به محتوا، برنامه و فعالیتها افزوده شود و این مفاهیم ارزشی و آموزههای دینی با زبان هنرمنتقل شود.
باید در بخشهای مختلف دست به نقد زد و کارنامه چهاردهه خود را به تحلیل وارزیابی گذاشت.
باید فاصله ستادهای تصمیمگیر را تا مدرسه نزدیکتر کرد و تصمیمسازیها را معطوف به کف مدرسه و کلاس کرد.
وزیر و سایر مقامات آموزش وپرورش به تناسب پست و کارخود به معلم بودن در عمل فخر بورزند و هر ازگاهی حضور در کلاس درس را تجربه کنند.
آموزش وپرورش به جای انفعال به پرسشگری اقدام کند و نقش و سهم خانواده، جامعه وحتی حاکمیت را در تربیت نسل کارآمد فردا تعیین و مطالبه کند.
معلمی به فخر و ارزش مطلق تبدیل شود و فرایند معلم شدن سخت وپلکانی شود و بیانیه گام سوم با اسناد بالادستی دوباره سنجیده و ملاحظات موردتوجه باشد.
انتهای پیام/