توکلی: دوران وزارت ارشاد در دولتهای دهه ۶۰ دورانی تیره و تار بود
نخستین نشست تاریخی شفاهی تئاتر با موضوع دهه شصت با انتقاد از عملکرد وزارت ارشاد در دوره دولت سازندگی همراه بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، صبح امروز تئاتر شهر میزبان نخستین جلسه تاریخ شفاهی تئاتر ایران با محوریت دهه شصت بود. در این نشست که مدیریت آن با امین عظیمی بود، هوشنگ توکلی، مجید جعفری و علی منتظری به عنوان سخنران حضور داشتند.
توکلی در ابتدای این نشست به عنوان مقدمه گفت:دوران وزارت ارشاد در دولت دهه 60 دورانی تیر و تار بود.درها بسته میشود، خیلیها پناهنده میشوند، خیلیها میمیرند و خیلیها شغلشان را عوض میکنند. آقای منتظری با خود نفس تازه میآورد و ناگزیر بود ویرانههایی آباد کند که به سختی آباد میشد. خرابی شبیه بعد از جنگ بود.
وی افزود: «زمانی که در فرهنگ و هنر و آموزش عالی آمدیم وضعیت هنرمندان بسیار بد است و بزرگان اندیشه در خطر پاکسازی قرار گرفتند. آقای کلهر در سمت معاون دکتر عارفی با آقای مشایخی صحبت محرمانه میکنند. آقای مشایخی رئیس موقت اداره تئاتر در سال شصت بود و به او میگوید ما وضع را خوب نمیبینیم. بازرگان مصوبهای بیرون داده بود که بشود با ده سال اضافه هنرمندان بازنشسته شوند. با کمک مشایخی لیستی تهیه میشود و اکثر هنرمندان آن دوره که سازوکار تولید روی دوششان بود بازنشسته شدند. دو روز بعد مشایخی زنگ زد. و گفت دیگر نمیآید. اداره تئاتر یک مجموعه هنرمندان درجه یک و یک مجموعه جوانان داشت که موثر نبودند و سوم کارشناسان بودند که در شهرستانها بودند و اینها به خطر افتادند. در نهایت اداره تئاتر تبدیل به کارشناسان بدون سابقه اجرایی، یک طبقه حزبی وابسته به توده بود و اداره تئاتر به دست جریان چپ با مدیریت دکتر خوشدل افتاد تا اینکه ما آقای مجید جعفری را معرفی کردیم.»
علی منتظری که اعلام کرد قرار است در یک جلسه دفاع حضور پیدا کند، گفت:از سال 57 تا 66 که اتفاق افتاده من اشراف ندارم. کمابیش در جریان بودم. در بخشی از ماجرا ورود داشتم. من عضو گروه تئاتری در شهر قم بودم. علائقی به تئاتر داشتم. بعد از انقلاب تعدادی از دانشجویان در مقابله با وضعیت دانشگاه نهضتی طراحی کردند که رئیس جمهور وقت معتقد بود این حرکت برای سرنگونی اوست. چنین نبود. انقلاب فرهنگی به قصد سرنگونی رئیس جمهور نبود. جوانانی بود با شور و شوق که از دل این جنبش جهاد دانشگاهی پدید آمد. من عضو آن بودم. به عنوان یک عضو سابق در واحد تبلیغات مجلهای داشتیم به اسم محله انقلاب بخش هنریش در اختیار من بود. بعد از سمت خبرنگاری مراحل ترقی را طی کردم و مسئول واحد فوق برنامه و سپس مسئول فرهنگی شدم. در این زمان دانشگاه باز شدند. سال 1364 به ذهنم آمد که جشنوارهای برای دانشجویان راه بیاندازیم و اولین جشنواره سراسری دانشجویان کشور را طراحی کردیم. افرادی چون سید مهدی شجاعی، حسین حعفری، مجید جعفری، بهرام ابراهیمی، حسین مختاری، قاسم کاخی، حسین نصرآبادی و سمیع آذر نقش داشتند. در دوره اول سه کار داشتیم و یک کار هم آقای زینالی داشت به عنوان مهمان ویژه دعوت شدند. مجید جعفری هم آنتیگونه را جهت آموزش اجرا کرد. جشنواره فوقالعاده سروصدا کرد. همزمان برای اولین بار پس از انقلاب یازده کتاب تئاتر با هم منتشر شد. همه کتابفروشی ها بسته بود. جنگ بود.
منتظری گفت:در آن زمان اوج فعالیتهای تروریستی و نبردهای قومی در مرزها بود. جریانهای سیاسی حاد و خشن وجود داشت.
وی افزود:در چنین فضایی دانشگاه باز شد و کسی برای فعالیت فرهنگی وجود نداشت. یک سری انجمن اسلامی دانشجویان بودند و یک سری هم ما بودیم در جهاد دانشگاهی که قرار بود پژوهش کنیم و جشنواره دانشجویی را این گروه راه انداخت و در این فضا اثرگذار شد.
وی درباره علت پذیرش مسئولیت گفت: ناظرزاده کتابش را بیرون نمیداد و فقط میگفت باید جهاد منتشر کند. کینههای بیجا هم اصلاح شده بود. کسی را آوردند که از فرانسه مدرک تئاتر داشتند و من همان جا حکم محمود عزیزی را در جهاد زدم. آقای مجید جعفری او را آورد.
منتظری در تأیید اینکه پای تئاتریهای رهیده را به تئاتر باز کرده است، گفت:من همه تئاتریها را بر سرنوشت خود مسلط کردم. امور را به آنها سپردم. گفتم خود برای خود تصمیم بگیرند. مشکلات تئاتر کشور را به صورت بینادی بررسی کردم. مشکلات را طبقهبندی و خلاصه کردیم که مشکل بودجه، آموزش و ساختار بود. بودجه را حل کردیم و ردیف تحول تئاتر کشور را تصویب کردیم آن هم در زمانی که بودجه کشور منقبض بود.
توکلی در ادامه این نشست به اختلاف میان رئالیسم محبوب چپها و نگرش فرمالیستی در کارگاه نمایش اشاره کرد و گفت:زمانی که آوانسیان اولین کار جدی را روی صحنه میبرد این میشود بهترین بهانه برای مخالفان فرمالیسم. از جمله آل احمد از مخالفان فرمالیسم بود و به این هنرمندان اهانت میکرد. اولین کسی که عبور از متن را انجام داد آوانسیان بود. دلیلش هم این بود که نعلبندیان از تئاتر ناآگاه بود.
توکلی در پاسخ به پرسش امین عظیمی مبنی بر همکاری او با محسن یلفانی گفت: «یلفانی در ذهن من آدم بااستعداد بود که متاسفانه آموزشهایش اشتباه بود. یک شب محسن یلفانی که به تازگی از زندان آزاد شده بود به تئاتر شهر دعوت کردیم تا در 1357 قبل از پیروزی سخنرانی کند. متن دونده تنها چاپ شده بود. نظرم این بود که من باید یلفانی همان کاری کنم که آوانسیان با نعلبندیان کرد. میخواستم متن را بازنویسی کنم، همه موافق بودند به جز یلفانی. میگفت توکلی کار فرمالیستی کرده و این برخلاف نظر ماست. گفتیم همفکرانش را دعوت کند تا آنان نظر دهند. آمدند و نظر دادند و گفتند کار خوبی است، ولی تا روز آخر یلفانی نپذیرفت. پانزده سال بعد در فرانسه گفت حق با توکلی بود.
مجید جعفری در پاسخ به پرسش عظیمی درباره نمایش «دونده تنها» گفت: هر یک از ما هنرمندان دارای نوعی نگاه به هنر هستیم که در قاب صحنه آن را به تصویر میکشیم.حق با آقای توکلی است. گفتن تاریخ کمی زود است. نقل خاطرات است. وقایع را میگوییم ولی هنوز تاریخ نیست. ما هنوز واقع میشویم. هنوز تاریخ نشدیم.
وی افزود:بعد انقلاب همان نگاهی که قبل از انقلاب ما را یکسویهنگر کرده بود ما را یک سویهنگر کرد. نزدیکترین مکان به سینما تئاتر بود. سینما فرزند تئاتر بود. برای اینکه تئاتریها بروند سینما باید تئاتر تعطیل میشد چون میخواستند به سینما بها بدهند. همه رفتند سینما وتئاتر خالی شد. دیگر استادی نبود که شاگردی را آموزش دهد. مدیریت هنری سرگردان بود و مدیریت سینمایی منسجم بود درحالی که نمیدانستند اگر تئاتر نباشد سینما رشد کند. تئاتر مرکز تعلیم و تعلم است و اگر تعطیل شود دیگر رسانهای نداریم.
جعفری همچنین درباره وضعیت شغلی سخن گفت:ما بیش از دو میلیون نفر منتسب به تئاتر داریم و 160 هزار نفر کار کردهاند. قبل انقلاب صرفا چهار هزار نفر بودیم. برای این 160هزار نفر هیچ برنامه و شغلی نداریم و بعد انتظار داریم این نیروی جوان جریان ساز باشد. در تهران هفتاد سالن هست که برای تئاتر ساخته نشده است. ما مجبور شدیم به عنوان سالن تئاتر از آنها استفاده کنیم.
گفتنی است که در نشست فردا تاجبخش فناییان، قطبالدین صادقی و محمود فرهنگ درباره دهه هفتاد تئاتر سخن بگویند.
انتهای پیام/