وفاداری به اصالت متن در تاریخ شفاهی حرف اول را میزند
در تاریخ شفاهی بیش از زیبا نوشتن اصالت متن اهمیت دارد. در خاطرهنگاری گاهی راوی شاخ و برگ زیادی به یک حادثه محدود میدهد که شاید متن را خیلی جذاب کند و همین باعث بیشتر شدن مخاطب میشود گرچه میتواند با واقعیت فاصله داشته باشد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، دو حوزه تاریخ شفاهی و خاطرهنگاری در ادبیات مقدس از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردارند و در این چند ساله هر دو حوزه از مهجوریت خارج و با اقبال مخاطبان عام و خاص مواجه شدهاند. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با انتشار کتابهای تاریخ شفاهی که به مرور خاطرات فرماندهان دفاع مقدس میپردازد گامهای مهمی در بیان مسائل مختلف جنگ برداشته است. انتشاراتیهای زیادی کتابهای جذاب و خواندنی زیادی در رابطه با خاطرات رزمندگان یا همسرانشان منتشر کردهاند تا حوزه خاطرهنگاری دفاع مقدس به یکی از حوزههای جذاب و فعال ادبی کشور تبدیل شود. یدالله ایزدی از قدیمیترین راویان جنگ و از پژوهشگران دفاع مقدس که چندی پیش کتاب «تاریخ شفاهی دفاع مقدس روایت علی اسحاقی جنگ الکترونیک» با کوشش ایشان منتشر شد ضمن بررسی و موشکافی وضعیت تاریخ شفاهی به بیان تفاوتهای این حوزه با خاطرهنگاری میپردازد.
تاریخ شفاهی چه تفاوتی با خاطرهنگاری دارد و با وجود قالبی مثل خاطرهنگاری لزوم وجود تاریخ شفاهی چیست؟
تاریخ شفاهی معمولاً مستند به اسناد، مدارک و شواهدی است که صحت این مدارک، اظهارات راوی را تأیید و تبیین میکند ولی در خاطرهنگاری چنین وظیفهای متوجه راوی نیست. راوی ضمن بیان مشاهدات و تجربیاتش تحت عنوان خاطره خیلی در صدد تأیید یا ارائه شواهدی مبنی بر صحت و دقت در اظهارات نیست، اما در تاریخ شفاهی اینگونه نیست و به پژوهش و مطالعات پیشینی نیاز است که بر اساس آن فرد در قالب گفتوگوی دوطرفه به سؤالات جواب میدهد و از یک منطقی تبعیت میکند. این منطق ممکن است تاریخی و زمانی باشد. یعنی یک روندی از یک حادثه را بیان کند. مثلاً کسی که فرمانده یا وزیر بوده دوره مدیریتش را روایت کند؛ هم روند زمانی که شامل تقدم و تأخر موضوعات و حوادث میشود را دارد هم تابع موضوع است و موضوع در قالب سؤال ارائه میشود. در کل خاطرهنگاری درصدد ثابت کردن اظهارات بر اساس اسناد و مدارک نیست.
چه لزومی دارد وقتی خاطرهنگاری هست از تاریخ شفاهی بگوییم؟ عکس این سؤال هم وجود دارد و میتوانیم بگوییم چه لزومی دارد وقتی تاریخ شفاهی هست از خاطرات گفته شود؟
به هرحال خاطرهنگاری مخاطبان خیلی بیشتری دارد. در بحث مخاطبشناسی قصه اعم و اخص پیش میآید. به طور منطقی و طبیعی حوزه خاطره مخاطبان بیشتری دارد ولی حوزه تاریخ شفاهی عمدتاً به مخاطبان خاص برمیگردد که ممکن است پژوهشگران، نظامیان و... باشند. ضمن اینکه برای پژوهشهای تاریخی، تاریخ شفاهی جزو منابع تاریخی به شمار میرود. بنابراین در تاریخ شفاهی با کسانی گفتوگو میشود که در صحنه حضور داشتهاند و تجربه زیستی دوره تاریخیشان را روایت میکنند. تاریخ شفاهی چیزی را روایت میکند که از لحاظ زمانی و مکانی تجربه زیستی داشته و خودش شاهد حوادث بوده و از منظر خودش حوادث را روایت میکند. شاید مخاطب عام نداشته باشد ولی به لحاظ منابع تاریخی از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند. البته روشهای ترکیبی در تاریخ شفاهی وجود دارد که با خاطره درمیآمیزد و برای مخاطب عام جذاب میشود. در تاریخ بخشهایی از زندگینامه شخص هم موجود است که سهمش خیلی زیاد نیست. البته روش کار افراد با هم فرق میکند و شاید کسی روی بخش خاطره یا زندگینامه شخص بیشتر تمرکز کند.
نویسندگان خاطرهنگار هم معتقدند مبتنی بر واقعیت کار میکنند و با پژوهششان مانع تحریف واقعیت میشوند.
اگر شما با فرماندهای مصاحبه میکنید برای سنجش حرفها عدله و سند نیاز است. معمولاً کسانی که با فرماندهان مصاحبه میکنند از جنس راویان دوران حادثه هستند که همسطح فرماندهان اطلاعات دارند و همین کمک زیادی به استناد صحبتها میکند. در حوزه خاطره، خاطره نگارها هم پژوهش میکنند ولی در تاریخ شفاهی وفاداری به اصالت متن اهمیت زیادی دارد. یعنی اگر یک فرمانده موضوعی را روایت کرد باید به تغییر محتوایی حتی شکلی به حرفهایش ندهیم. در خاطره دست پژوهشگر خیلی بازتر برای بازروایی است. الان خیلی آثار خاطرهنگاری که امروز منتشر میشود شخص با فرمانده گفتوگو میکند بعد نویسندهای بر اساس آن روایت به سبک و سیاق خودش متن را مینویسد. در تاریخ شفاهی رعایت اصالت متن یک موضوع جدی است. اصلاح جملات هم حداقلی است. سعی میشود جمله را با کمترین دخل و تصرف روانسازی و گویا کرد. ما سه کار اصلی در تاریخ شفاهی میکنیم که شامل روانسازی، گویا کردن و رفع ابهام میشود. اگر توضیح اضافهای باشد در ضمیمه و پاورقی رعایت میشود. در خاطره دست پژوهشگر برای دست زدن به متن بازتر است ولی در تاریخ شفاهی قیدهای زیادی وجود دارد.
چرا از نویسندگان فعال در حوزه خاطرهنگاری برای رعایت زیبانویسی در نگارش تاریخ شفاهی استفاده نمیشود؟
در تاریخ شفاهی بیش از زیبا نوشتن اصالت متن اهمیت دارد. در خاطرهنگاری گاهی راوی شاخ و برگ زیادی به یک حادثه محدود میدهد که شاید متن را خیلی جذاب کند و همین باعث بیشتر شدن مخاطب میشود گرچه میتواند با واقعیت فاصله داشته باشد. در تاریخ شفاهی مجاز به انجام چنین کاری نیستیم و فقط باید متن را روانسازی، گویاسازی و رفع ابهام کرد.
چه زمانی ملاحظات و ناگفتههای جنگ گفته خواهد شد و آیا در تاریخ شفاهی سراغ این ناگفتهها خواهیم رفت یا همچنان ناگفته خواهد ماند؟
باید ناگفتهها را تعریف کرد و گاهی گفته نشدن این ناگفتهها ناشی از کاستیهای ماست. موضوعهای گفتنی زیادی وجود دارد، اما ما فرصت نکردیم که همه را بگوییم. بخشی از ناگفتهها به این شکل است. بسیاری از آدمهایی که در صحنه بودهاند هنوز حرفهایشان را نگفتهاند که شامل همان ناگفتهها میشود. درصد کمی از این حرفها شامل ناکامیها و عدمالفتحها میشود که شاید هیچگاه لزومی به بیانشان پیدا نکنیم. معمولاً ناگفتهها برای مخاطب جذابیت دارد که بخشی از این ناگفتهها شامل سؤالات و چراییها هستند و خیلی با چگونگیها کار ندارند. چراییهایی از این قبیل که چرا پس از فتح خرمشهر جنگ ادامه پیدا کرد، چرا عراق به ایران حمله کرد، چرا نتیجه پایان جنگ اینچنین شد؛ اینها بخشی از سؤالات مربوط به جنگ است که کامل گفته نشده یا اگر گفته شده کم و با ابهام گفته شده است. به نظرم بخشهایی که نتوان گفت: خیلی اندک است و میتوان از آن چشمپوشی کرد و بخشی از مطالبی که باید گفته میشد و نشده به خاطر ملاحظات ملی، منطقهای و حکومتی است و بیانش خیلی مشکلگشا نیست. بخش زیادی از ناگفتههای جنگ بیشتر به خاطر بیدقتی ما به طور کامل گفته نشده است. در جنگ اتفاقات بزرگِ پر از شکوه و ایثار و مقاومت فراوان یافت میشود. مثلاً هنوز درک درستی از مقاومت مردم عادی در مناطق مرزنشین در زمانی که هنوز نیروهای نظامی سازمانیافته نبودند وجود ندارد. نقش مردم به طور کامل و با جزئیات گفته نشده و بسیاری از ما جغرافیای جنگ را نمیشناسیم و فقط به طور کلی یک خوزستان گفته میشود. مثلاً کسی نمیداند منطقه دشت آزادگان چه نقش مهمی در جنگ داشت. ما هرچقدر نگوییم ابهامات جدیتری پیش خواهد آمد و دردسرآفرین خواهند بود. نظام باید به دلایل ناکامیها و چراییها پاسخ دهد. همچنین بسیاری از مسائل جنگ شامل اجتنابناپذیریها است که اینها هم باید گفته شود. مثل اینکه آیا ما میتوانستیم جلوی جنگ را بگیریم تا اتفاق نیفتد. به نظرم زمان بیان بخش زیادی از ناگفتهها نه تنها فرا رسیده که زمانش هم گذشته است و هرچقدر این گذشت زمان بیشتر باشد به ضرر ماست و توجیه را برای ما و نسلهای بعدی سخت میکند.
در تاریخ شفاهی فقط مسائل درون جبهه برایتان اهمیت دارد یا زندگی پشت جبهه راوی هم برایتان از درجه اهمیت برخوردار است؟
این سؤال بسیار مهمی در تاریخ شفاهی است که باید بهدقت به آن بپردازیم. تاریخ شفاهی به زندگی افراد در حد مدخل و مقدمه ورود میکند که کافی نیست. درکل در تاریخ شفاهی باید به نقش اصناف و اقشار مختلف مردم در دفاع مقدس توجه بیشتری کنیم. طیف بسیار وسیعی از مشاغل مثل نانوا، مکانیک، آرایشگر، معلم، دانشجو و... در دفاع مقدس فعال بودند و تمام مشاغل در جامعه حضور داشتند. چون خیل عظیم جمعیت آدمها در جبهه نیازهای یک جامعه را دارند و نیاز به همه مشاغل در جبهه بود. تمامی اصناف و اقشار و مشاغل در جبهه حضور داشتند و حتی برخی مشاغل به صورت صنف حضور داشتند. مثلاً هر لشکر و قرارگاه روزانه صدها هزار نان طبخ میکرد و صنف در این زمینه برنامهریزی میکرد تا نیاز لشکر در طول سال را پوشش دهد. همه اینها جای کار دارد و متأسفانه درباره اینها کار نشده است. در تاریخ شفاهی موضوعش فقط فرماندهان نیستند و میتوان سراغ اقشار دیگر رفت و با آنها گفتوگو کرد.
کسانی که در جبهه جنگیدند همین آحاد مردم بودند. فرماندهان هم از دل همین مردم به فرماندهی رسیدند و پله پله پیشرفت کردند. برخی از فرماندهان در ارتش شاه تجربه نظامی پیدا کردند که بعداً خیلی به کمکشان آمد. بعداً تجربه در میدان رزم هم کمک زیادی به آنها کرد. بخشی هم به قابلیت فردیشان بازگشت که چقدر در این زمینهها استعداد دارند. شهید همت، آقای رحیم صفوی و بسیاری دیگر به همین شکل در جبهه رشد کردند و فرمانده شدند. برخی دیگر تجربه مبارزه مسلحانه و تجربه سازمانی داشتند که این هم در جبهه به کمکشان آمد. همه این تجربیات در کنار هم کمک کرد که رزمندگان در قامت یک سازمان نظامی در مقابل تجاوز دشمن بایستند.
آیا برای فرماندهان ارتش هم برنامهای دارید؟
چون مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس متعلق به سپاه است تمرکزش را هم بیشتر روی فرماندهان سپاه قرار داده ولی به صورت پراکنده با فرماندهان ارتش گفتوگوهایی داشته است. در تاریخ شفاهی آقایان رحیمصفوی، رشید و محسن رضایی فرماندهان ارتش آمدهاند و بر حسب موضوع صحبت کردهاند. به صورت مستقل هنوز برایشان کاری صورت نگرفته و معمولاً خود ارتش چنین کاری را انجام میدهد. ما در قالب عملیاتهای مشترک سپاه و ارتش با فرماندهان ارتش یا فرماندهان جهاد صحبت میکنیم. حتی با بخشی از آدمهایی که مسئولیت نظامی نداشتند مثل مسئولان سیاسی شهرها مثلاً استاندارها هم صحبت کردهایم. یا در مورد برخی موضوعات غیرنظامی مثل پالایشگاه آبادان صحبت شده است، چون نقش خیلی مهمی در مقاومت سال اول جنگ داشته است. پالایشگاه به خاطر سازمان خیلی بزرگش آشپزخانه خیلی بزرگی هم داشت و روزی 20 هزار غذا برای رزمندگان میپخت. بیمارستان و آتشنشانی داشت و به خاطر ساختارش در یک سال اول جنگ نقش خیلی مهمی ایفا کرد. در پالایشگاه آبادان موضوع جنگ است ولی آدمها نظامی نیستند. آموزش و پرورش، مخابرات و بیمارستانها نقش دارند و شهر زنده است و در مقاومت آبادان نقش دارند. صرفاً نظامیان نیستند و باید با غیرنظامیان هم گفتوگو کرد و به ابعاد نقششان در دفاع مقدس پرداخت.
منبع:جوان
انتهای پیام/