مومنی شریف: آثار فردی از برجستهترین آثار بعد از انقلاب هستند/ جشنواره "شهید غنی پور" برگزیدگانش را شناخت
رئیس حوزه هنری گفت: مرحوم فردی به عنوان یک نویسنده بزرگ و صاحب سبک که بر عناصر داستان تسلط داشته، شناخته شده است. آثار فردی از برجستهترین آثار بعد از انقلاب هستند. او در حوزه نویسندگی جایگاه والایی داشته و دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مراسم اختتامیه هجدهمین جشنواره ادبی شهید غنیپور در مسجد جوادالائمه (ع) افتخار برگزار شد.
رضا امیرخانی، احمد دهقان، محمدرضا بایرامی، داوود امیریان، محمود احمدزاده، گلعلی بابایی، محسن مومنیشریف، نیکنام حسینیپور، محمد ناصری، ناصر نادری، محمدحسن حسینی، مصطفی خرامان، حبیب یوسفزاده، خسرو باباخانی، مصطفی رحماندوست، علیاصغر جعفریان، ابراهیم زاهدیمطلق و محمدعلی قربانی در این مراسم حضور داشتند.
ناصری: فردی چهره تاثیرگذار ادبیات است
محمد ناصری دبیر جشنواره در ابتدای این مراسم اظهار داشت: بیش از 2 هزار کتاب توسط هیئت داوران ارزیابی شد و از بین این آثار، کتابهایی به عنوان نامزد در بخشهای کودک و نوجوان، رمان و بزرگسال انتخاب شد.
وی گفت: قرار بر این بود تا ضمن اعلام برگزیدگان جایزه از کتابی نیز به عنوان کتاب برگزیده در عمر 40 ساله انقلاب تقدیر شود اما با اعضای شورای نویسندگان به این نتیجه رسیدیم که از بین چهرههای ادبی در این 40 سال یک نفر معرفی و مورد تقدیر قرار گیرد. در حالی که چهرههای زیادی وجود داشتند اما ارزیابیها بر این بود که چهره ماندگار چهار دهه انقلاب امیرحسین فردی باشد.
او در ادامه درباره ویژگیهای فردی گفت: ایشان تربیتکننده نویسندگانی بودهاند که اکنون در ادبیات حاضر شدهاند. فردی از اولین کسانی بود که در این عرصه برای تربیت نویسندگان وارد شد و حساسیتهایی که داشت او را واداشت که بر نویسندگان نوجوان چه در کیهان بچهها و چه در دیگر جاها تأثیر بگذارد.
دبیر جایزه شهید غنیپور افزود: فردی از اولین کسانی بود که در حوزه ادبیات انقلاب کتاب نوشت و به عنوان یک نویسنده مطرح در این زمینه شناخته شده است. همچنین تأثیر او در ایجاد جریانهای فرهنگی و راهاندازی داستان انقلاب از دیگر وجههای او است.
خاطره رحماندوست از امیرحسین فردی
مصطفی رحماندوست نویسنده و دوست امیرحسین فردی در ادامه این مراسم گفت: آشنایی من با فردی مربوط به زمانی است که در وزارت ارشاد به عنوان هیئتی برای رفع مشکلات بین ناشر و نویسنده فعالیت داشتیم.
وی با ذکر خاطرهای گفت: یک روز امیرحسین فردی مشغول شستن کاپشن کرهای خودش بود که وقتی به او گفتم تو چرا چنین کاری میکنی، گفت اگر من این کار را انجام ندهم، باید مادرم آن را بشورد. در مقطع دیگری نیز که برای داوری یک جشنواره به سیستان رفته بودیم وقتی همه برای خرید به بازار رفته بودیم و همه مشغول خرید بودیم گفت من پولم را به مادرم میدهم که اگر صلاح بداند برای بچههایم لباس بخرد.
مومنیشریف: فردی روشنفکری بود که لوازم روشنفکری در او تأثیر نداشت
محسن مؤمنی شریف دیگر کسی بود که درباره فردی سخن گفت. او اظهار کرد: فردی به عنوان یک نویسنده بزرگ و صاحب سبک که بر عناصر داستان تسلط داشته، شناخته شده است. آثار فردی از برجستهترین آثار بعد از انقلاب هستند. او در حوزه نویسندگی جایگاه والایی داشته و دارد. با این که کارهای کمی منتشر کرده اما آثار ارزشمندی را خلق کرده است.
رئیس حوزه هنری همچنین گفت: امیرحسین فردی آن قدر بزرگ است که وقتی راجع به صحبت میکنیم انگار او را تقلیل کردیم و پایین آوردهایم. ویژگیهای فردی و انسانی او آن قدر والا بود که او را به شهدا نزدیک میکند و یاد او شهدا را در ذهنمان تداعی میکند. فردی در حالی که روشنفکر بود اما تا روزهای آخر عمرش هم به اعمال دینی پایبند بود و هم فرد مردمیای بود.
رئیس حوزه هنری خاطرنشان کرد: او یک روشنفکر بود اما لوازم زندگی روشنفکری در او کمترین تاثیر را نداشت چراکه تا آخر همراه مردم در مساجد و سفرها حضور داشت. او تا آخرین روزهای با اتوبوس سرکار میرفت و با اتوبوس به خانه میآمد. فردی از آرمانهای مردم دور نبود چراکه به ایران عشق میورزید و ابایی نداشت در مراسم 22 بهمن شرکت کند.
رئیس حوزه هنری عنوان کرد: جایزه ادبی شهید غنیپور یادگار امیرحسین فردی است. فردی از کسانی بود که وهم در دامن او ننشت و از وهم به دور بود.
بایرامی: شخصیت فردی چند وجهی بود
محمدرضا بایرامی در ادامه خاطرات خود درباره امیرحسین فردی را قرائت کرد و گفت: رابطه من با فردی عاطفی و احساسی بود. به نظرم فردی چند وجهی بود. امیر فردی نقش بزرگی و میانداری داشت چون هیچ وقت آدم دگمی نبود و نمیگفت من حق مسلمام و میتوان او را با جلال آل احمد و آوینی مقایسه کرد. فردی خیلی برای بسیج و بنیاد حفظ آثار وقت میگذاشت که ما هم به احترام او همکاری میکردیم.
متن یادداشت مذکور به شرح زیر است:
«فکر میکنم این را مراسمی که به یاد دوست و همراه و رفیق سالیان دور هم جمع شدهایم، نیازی نیست که لزوماً به تعارف بگذرانیم و فقط بگوییم از صف ما چه سری رفت و گرامی گهری، ای دریغا چه بگویم که چهها بود...
من ادعایی ندارم که دوست نزدیک ایشان بودهام و بنابراین خیلی خوب و دقیق میشناسمشان و میتوانم حرف آخر و یا حتی اصلی را در مورد شخصت فردی و اجتماعی و ادبی امیرحسین فردی بزنم.
ارتباط من با این عزیز، بسیار عاطفی بود و همان زمانهای فوت، احساسم را گفته و نوشتهام و چیزی بر آن نمیتوانم بیفزایم... امیرفردی اکنون از میان ما رفته و فقط دریغ و حسرتی بر جای گذاشته. شرط رفاقت ایجاب میکند من آنگونه در موردش حرف بزنم که میشناختم او را.
هرچند ناقص، ولی به هرحال سه دهه همراهی و همکاری و هم سفری و هم بحثی و هم همبازی بودن و ...احتمالاً میتواند گواه آن باشد که ممکن است خیلی هم بیراهه نرفته باشم. بنابراین میخواهم به مطلبی اشاره کنم، فارغ اینکه چه کسی خوشش میآید و چه کسی بدش.
به نظر من، امیرحسین فردی آدم تک بعدی و یک ساحتی و اهل سیاه سفید مطلق کردن نبود به طور ذاتی و بیشتر وقتها هم عملی. آدم ملایمی بود و تندروی نمیکرد مگر در موارد بسیار بسیار نادر، و من یادم است که گاهی برخی از دوستان، این اعتدال را برنمیتافتند و به ایشان خرده میگرفتند از این منظر.
فردی جست و جوگر بود. بنابراین التهابات و سلیقههای خودش را داشت در دورههای مختلف. برخی از این سلایق را بعضی از ما خیلی دوست داشتیم. برخی رو کم دوست داشتیم. به ندرت هم بود مواردی که اصلاً دوست نداشتیم.
اما هیچ کدام از اینها باعث نمیشد که رفاقت و ارادت ما قطع بشود یا امیر فردی نقش بزرگی و میاندار بودن و محوری خودش را از دست بدهد. چرا؟ چون هیچ وقت آدم دگمی نبود. کسی نبود که بگوید من حق مطلقم و دیگران باطل مطلق و بنابراین همه چیز کات که حق را با باطل چهکار؟
او را میتوان در زمانه معاصر و به خصوص از این زوایه، با جلال آلاحمد و شهید آوینی مقایسه کرد. هر دوی این بزرگواران دورههای مختلف و گاه متضاد و گاه به شدت متضادی داشتهاند، اما مهم این است که اهل ریا نبودهاند. در هر دورهای همان بودهاند که به نمایش گذاشتهاند با صراحت و صداقت. و کمابیش همه مطلع هستیم. امیر ما البته چنین التهابات شدیدی نداشت. این جور نبود که ناگهان صدوهشتاد درجه مسیرش را عوض کند. به هیچ وجه. اما التهابات خودش را هم داشت.
او نویسندهی بسیار تاثیر گذاری محسوب میشد و هنوز هم میشود. سلاحش ابتدایی بود، یعنی همان سادگی و همین باعث میگردید در کنار ویژگیهای دیگری که دارد، به راحتی بتواند محور بشود و دورش جمع گردند و اتفاق نظر به وجود بیاید در حین یا عین تنوع و تکثر، چون باورش داشتند.
از او علاوه بر قدرت تشکیلاتی، چیزهای دیگری هم میشد یاد گرفت. ترکیب ورزش و ادبیات، ترکیب طبیعت و ادبیات، ترکیب رفاقت و ادبیات، ترکیب هیات و ادبیات، ترکیب مسجد و ادبیات...
در نهایت، عزیز از دست رفتهی ما، یک روستایی بود. با قلبی مهربان، عاشق کوهها و دشتها و رودخانهها، در عین داشتن روش، گریزان از تنش. نقشههای خیلی بزرگی هم برای نوشتن نداشت.
اولین دیدارهای حضوری من با امیر فردی به اواخر دههی 60 و یا اوایل دههی 70 برمیگردد و ردش در «سوره» هست. قبل از آن، با آثارش دوست شده بودم. گمانم «آشیانه درمه» هم منتشر شده بود. آن موقع من تو شورای «بچههای مسجد» بودم. جُنگی بسیار صمیمی که هرچند ممکن بود مطالب شعاری هم داشته باشد، اما صداقت داشت و همین شده بود بردش و یا به تعبیر امروز برندش. آمدیم موسسهی کیهان تا با ایشان صحبت کنیم در مجلهی «کیهان بچهها»، جایی چسبیده به روزنامهی کیهان که از جنس امثال من نبود و رغبتی هم به دیدارش نداشتیم. عشقمان فقط ادبیات بود و نه سیاست، به خصوص از نوع جنجالی آن.
محتوای آن گفت و گو را تا حدوی یادم هست و اگر هم کسی بخواهد، میتواند در دورههای همان موقع بگردد و پیدا کند در بچه های مسجد. گفتم بچههای مسجد! این گاهنامه به طور طبیعی جای امیرخان فردی بود، نه من. یعنی من باید در آنجا به سراغش میرفتم و نه از آنجا. ولی کمکم و شاید هم بعدها، فهمیدم که امیر را از بچههای مسجد و حوزه هنری راندهاند. خیلی هم سر در نیاوردم و کنجکاوی هم نکردم که چرا.
به هرحال همان موقع گفت که یکی دو کار مهم بیشتر نخواهم نوشت، اما دلم میخواهد تمام انرژیام در آنها بگذارم. زمانه و شلوغی کاری، البته فرصت نداد او آنگونه که دلش میخواهد کار کند، اما به هرحال کار کرد و تاثیر گذار بود، به خصوص در حرکتهایی که شروع کرد و همین جشنوارهی شهید غنی پور هم یکی از آنهاست.
یاد و نامش گرامی!»
در ادامه این مراسم رضا امیرخانی هم از خاطراتش با امیرحسین فردی گفت و به روزهایی که با او به فوتبال میرفتند، اشاره کرد و همچنین افزود: امیرخان خیلی با کسی تماس نمیگرفتند و در طول مدتی که ما با هم بودیم تنها یک یا دو بار با من تماس گرفتند که آخرین بار آن زمانی بود که گفتند با من کاری دارند و میخواهند که پیش ایشان بروم و قرار شد که در اولین فرصت که هفته آیندهاش مقرر شد پیش او بروم. اما شنبه هفته بعد من او را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دیدم که فوت شده بودند و پس از گذشت پنج سال هنوز نمیدانم که چه میخواستند به من بگویند.
رمان بزرگسال:
برگزیده:
«شهرهای گمشده» نوشته: آیدا مرادی آهنی
شایستهتقدیر:
«ابدی» نوشته: مهدی صفری
رمان نوجوان:
برگزیده:
«نجات الاغ» نوشته: فاطمه دهقان
شایسته تقدیر:
«زمستان بیشازده» نوشته: فاطمه نفری
رمان کودک:
برگزیده:
«من مترسکم ولی میترسم» نوشته: احمد اکبرپور
شایسته تقدیر:
«مهمان دیوها» نوشته: عباس قدیر محسنی
در پایان این مراسم از مرحوم «امیرحسین فردی» به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی به عنوان چهره ماندگار چهار دهه ادبیات انقلاب اسلامی تقدیر شد.
انتهای پیام/