گزارش: "تقیزاده" که بود؟ از دارسی تا دستداشتن در شهادت شیخ فضلالله نوری
تقیزاده روشنفکر غربگرایی بود که موافق تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس و مخالف ملیشدن صنعت نفت بود و بهدلیل شدت خشم مردم از شهادت شیخ فضلالله نوری و تجدید امتیازنامه دارسی، ۲ بار مجبور به فرار از ایران شد.
به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، امام خامنهای روز گذشته در سخنرانی خود در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی بهمناسبت آغاز سال جدید در خصوص برخی افراد و رسانهها که در داخل، بهدنبال بزککردن غرب و رتوش خباثتهای غربیها هستند، فرمودند: «این افراد و رسانهها که نمیخواهند افکار عمومی متوجه باطن شرارتآمیز دولتهای ظاهر الصلاحی همچون انگلیس و فرانسه شوند، در واقع همان تقیزاده دوران پهلوی هستند که میگفت باید از فرق سر تا نوک پا، غربی شد. کسانی که امروز در داخل بهطور پیوسته بهدنبال پمپاژ سبک زندگی غربی، روشهای غربی و لغات غربی در ادبیات، دانشگاهها و مدارس هستند، در واقع تقیزادههای جدید هستند، همچنان که مدافعان و حامیان سند 2030 نیز در واقع ادامهدهنده تفکر تقیزاده هستند. البته امروز مردم انقلابی و جوانان مؤمن نخواهند گذاشت حرف تقیزادههای جدید بهکرسی بنشیند».
- تقیزاده که بود، چه تفکراتی داشت و چه نقشی در تاریخ ایران داشته است؟
سیدحسن تقیزاده استاد اعظم لژ فراماسونری، عاقد پیمان دارسی در سال 1312 و از مشروطهخواهانی بود که بهشدت ضددین بود و به مبارزه با دین میپرداخت. او از چهرههای مؤثر تاریخ مشروطیت و مشهور به غربگرایی است. او معتقد بود که «از ناخن پا تا موی سر باید غربی شد» و میگفت: «اولین بمب تقلید از غرب را در ایران منفجر کرد». نام تقیزاده با فراماسونری نیز گره خورده است.
او از چهرههای صاحب نام و نفوذ در دستگاه ماسونی بود که به مرتبه استاد اعظمی هم رسید و برخی از اهالی قلم و فرهنگ را هم به تشکیلات فراماسونری برد. در جریان مشروطیت هم او عامل انحراف نهضت مشروطه بهسوی امیال سیاسی انگلستان بود و از عوامل توفیق نقشههای سیاسی آن کشور در ایران طی دوره 50ساله پس از مشروطیت بود.
تقیزاده شهریور 1256 در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در دارالفنون تهران گذراند و از جوانی رشتههای مختلف و زبانهای عربی و انگلیسی را آموخت. او از ابتدای جوانی به الگوهای غربی گرایش داشت. تقیزاده گفته است: «از 16سالگی درصدد رهایی از تقلید و اطاعت کورکورانه تعبدی بوده است». چند سال بعد او بر اثر آشنایی با آثار نویسندگان تجددخواه به علوم جدید غربی و اندیشههای اروپایی و تفکر تجددطلبانه تمایل پیدا کرد. پس از چند سال تقیزاده به کشورهای مختلف از جمله ترکیه، لبنان و مصر رفت و در جریان جنبش مشروطه به تبریز بازگشت و با پیروزی جنبش و افتتاح اولین دوره مجلس شورای ملی بهعنوان نماینده این مجلس انتخاب شد و رهبری جناح اقلیت روشنفکر و تجددخواه مجلس را بهعهده گرفت.
او در دوران نمایندگی مجلس از قرارداد 1907 میان روسیه و انگلستان برای تقسیم ایران دفاع کرد و مخالف نظارت روحانیون برای انطباق قوانین با موازین شرعی بود. تقیزاده پس از بهتوپ بسته شدن مجلس توسط نظامیان روس به سفارت انگلستان پناهنده شد و سپس با همکاری سفارت انگلیس به باکو و تفلیس رفت تا از آنجا به فرانسه و انگلستان برود. او در انگلیس با ادوارد براون معروف که شرقشناس و جاسوس انگلیسی بود، آشنا شد. آنها بههمراه جمعی از نمایندگان مجلس انگلیس «کمیته ایران» را تشکیل دادند تا سیاستهای انگلیس در خصوص مشروطیت را هدفمند سازند. او از همان زمان وارد تشکیلات فراماسونری شد و توانست میان طیفی از مشروطهخواهان نفوذ کند و به ایفای نقش بپردازد.
در سال 1287 با شدت یافتن قیام مردم علیه محمدعلی شاه، او به تبریز برگشت و آن زمانی که مشروطهخواهان تبریز حول ستارخان و باقرخان گرد آمده بودند، او هم عدهای از روشنفکران را دور خود جمع کرد. پس از فتح تهران و سقوط محمدعلی شاه، تقیزاده به تهران رفت تا در کمیتهای که هدفش اداره موقت کشور و کنترل مشروطهخواهان بود، فعالیت کند. در همین سال تقیزاده وارد مجلس دوم شورای ملی شد. مجلس دوم بین دو جناح اعتدالیون و انقلابیون تقسیم شده بود و درگیریهای زیادی با هم داشتند که نتیجه این رویاروییها، دستگیری و اعدام شیخ فضلالله نوری و ترور آیتالله بهبهانی شد. شیخ فضلالله نوری بهدستور کمیتهای به شهادت رسید که تقیزاده یکی از اعضای آن بود.
شیخ فضلالله نوری
پس از این حوادث علمای نجف بر فساد مسلک سیاسی تقیزاده تأکید کردند و برای اخراج او از مجلس و ایران فتوا دادند. تقیزاده ابتدا به تبریز رفت، اما خشم افکار عمومی بهقدری بود که مجبور شد از ایران خارج شود و به استانبول برود. او در استانبول این بار با آمریکاییها وارد گفتگو شد و با مورگان شوستر مستشار آمریکایی 12 بار ملاقات کرد، سفری هم به پاریس و لندن داشت که با براون و چهرههای مداخلهگر در مسائل ایران دیدار و گفتگو کرد. در سال 1290 بههنگام اولتیماتوم روسیه به دولت ایران برای اخراج شوستر که موجی از خشم و نفرت مردم و علما را بههمراه آورد، تقیزاده از اروپا طی نامهای ضمن حمایت از روسیه از دولت و مجلس خواست اولتیماتوم را پذیرفته و از روسیه عذرخواهی کنند. او در همین سفر بود که در جریان انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی غیاباً بهنمایندگی مجلس انتخاب شد! اما به ایران بازنگشت و در اردیبهشت 1292 در آستانه وقوع جنگ جهانی اول به آمریکا رفت.
در جریان جنگ جهانی اول تقیزاده با دولت آلمان ارتباط یافت و به همین دلیل در سال اول جنگ از آمریکا خارج شد و به برلین رفت و برای کمک به آلمان، جمعی از ایرانیان ملیگرا را دور خود جمع کرد و کمیته ملّیون ایرانی را تشکیل داد. برخی معتقدند که تقیزاده جاسوس انگلیس در آلمان بود.
تقیزاده در انتخابات مجلس چهارم و پنجم هم که غیاباً انتخاب شده بود شرکت نکرد و به اقامت در اروپا ادامه داد تا اینکه در سال 1303 به ایران بازگشت. حزبی که در مجلس پنجم طرفدار اندیشههای غربی و مشی جدایی دین از سیاست بود و حامیاش رضاخان بود با تقیزاده ارتباط برقرار کرد، حتی رضاخان هم با او دیدار کرد تا در زمینه تغییر سلطنت به پهلوی و اصلاحات و توسعه با او مشورت کند. با قدرت یافتن رضاخان، تقیزاده به مناصب مهمی همچون استانداری و وزارت و سفارت دست یافت. او در همان دوران امتیازنامه دارسی را تجدید کرد. برمبنای این امتیازنامه، امتیاز استخراج نفت بخش عظیمی از ایران به دارسی واگذار میشد.
نیکسون و تقیزاده
او بهدلیل خشم مردم از تجدید این امتیازنامه مجبور شد ایران را ترک کند و به فرانسه و آلمان برود. با سقوط رضاخان و روی کار آمدن فروغی و دوستان او، دوباره به ایران بازگشت و به مقام وزارت و سفارت رسید. او در سال 1323 سفیر ایران در انگلیس شد و سه سال بعد دوباره پا به مجلس گذاشت، اما بهدلیل ماجرای امتیازنامه دارسی در مجلس پانزدهم تحت فشار بود و منزوی شده بود. در نهایت یک سال پیش از ملی شدن صنعت نفت در اولین انتخابات مجلس سنا شرکت کرد و به عضویت در این مجلس درآمد و بهمدت 6 سال هم رئیس مجلس سنا بود. او از مهمترین مخالفان ملی شدن صنعت نفت بود.
تقیزاده در نهایت در سال 1346 بهدلیل افشاشدن اسامی و اسرار فراماسونهای ایرانی توسط ساواک که برای تضعیف نفوذ انگلیس و تقویت نفوذ آمریکا صورت گرفت، بهبهانه کهولت سن، فعالیت سیاسی را کنار گذاشت و دو سال بعد درگذشت.
انتهای پیام/*