تجربه عکاسی گردشگران از معابد هندیها برای ارتقای فرهنگ کتابخوانی ایرانیها
جماعت در فیگورهای مختلف با کتابها عکس میگرفتند، یکی با دیکشنری، دیگری با کتابی لاتین که شک دارم حتی میتوانست اسمش را بخواند. بیاختیار یاد سفر به هند افتادم،در معبد آکشارداهام مردم اجازه عکس گرفتن نداشتند تا بتوانند با چشمانشان از مناظر لذت ببرند.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، مدتها بود در برخی شبکههای اجتماعی تصاویری را راجع به یک کتابخانه یا باغ کتاب در یک مجتمع تجاری در غرب تهران میخواندم. میدیدم که دوستان تصاویر خود را از این فضای کتابی، به اشتراک میگذارند و خیلی مشتاق بودم که این فضا را ببینم. تا اینکه چندی پیش موقعیت دیدن این کتابخانه فراهم شد. در نگاه اول، هر فردی محو تماشای این کتابخانه میشود که معماری خاص و کلاسیکی دارد که انسان را به یاد فیلمهای شرلوک هلمز می اندازد.
در این رابطه امیررضا اصنافی - استادیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی با عنوان (کتاب تمدن ساز است و مایه فخر جامعه) نوشت: یک کتابخانه سه طبقه که از چوبهای قهوه ای سیر که مملو از کتابهای گوناگون است، فرش بسیار عظیمی که سرتاسر سرسرای همکف کتابخانه را پوشانده، میز و صندلیهای چوبی با روکش مخملین با طرح کلاسیک و مبلمان راحت مقابل هر قفسه که بیشتر مختص عکسهای گروهی، یا شخصی شده بود.
تابلوی معرفی کتابخانه توضیحاتی را به این مضمون داشت که این کتابخانه که جندی شاپور نام دارد در مساحت 3300 متر مربع و با ارتفاع 17.5 متر با الهام از معماری گوتیک ساخته شده است. ارتباط طبقات از طریق پلکان و آسانسور امکان پذیر است. نشریات قدیمی فاخری در طبقه دوم قرار دارد که می تواند مورد استفاده پژوهشگران باشد و در طبقه همکف هم انواع کتابها متناسب با همه سلایق در نظر گرفته شده است. کتابها نه فروشی اند و نه قابل امانت.
اما طی صحبتهایی که با تنی چند از کتابداران این کتابخانه که از قضا برخی از آنها دانشجویانم بودند داشتم گویا قرار است اینجا به یک کتابخانه عمومی بزرگ در غرب کشور تبدیل شود و یک تیم حرفه ای از متخصصان کتابداری برای مجموعه گستری و سازماندهی این کتابخانه در حال مطالعات اولیه و فعالیت هستند. فعلاً نظمی بر کتاب های این کتابخانه حاکم نیست. تابلوی راهنما هم وجود ندارد ولی گفته شد قرار است به زودی رده بندی دهدهی دیویی بر این کتابها حاکم شود و سامانه نرم افزاری مناسبی برای آن پیش بینی شده است.
گویا برای ایجاد کتابخانه ویژه کودکان و نیز فروش کتاب نیز تمهیداتی در نظر گرفته شده است. خوشحال بودم که جمعی از دانشجویانم در این پروژه مشغول کارند و از تخصص آنها برای سازماندهی این کتابخانه استفاده میشود. به این فکر میکردم که دانشجویان و همکاران دانشگاه را برای بازدید علمی به این کتابخانه بیاورم و حتماً برایشان جذاب و دیدنی خواهد بود.
شاید بتوان از چند منظر به این کتابخانه نگاه کرد و تحلیلهایی داشت. نخست آنکه وقتی در رفتار اکثر مراجعه کنندگان دقیق شوید متوجه خواهید شد که اساساً جماعتی وجود دارند که همه چیز را می خواهند در قاب دوربین تلفن های همراه ببینند. از محیط پیرامون خود لذت نمیبرند و مرتب میگردند تا منظره خوبی را برای عکس انداختن و به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی و بعد هم شاید فخر فروختن پیدا کنند.
به هر طرف سر میچرخاندم میدیدم جماعت در فیگورهای مختلف با کتابها عکس میگیرند. یکی با دیکشنری، دیگری با کتابی لاتین که شک دارم حتی میتوانست اسمش را بخواند، یکی با خود قفسه ها، حتی یکی هم کتاب را برعکس گرفته بود! خلاصه هرکسی با این یار پند دان زبان بسته هر طور می خواست عکس می گرفت. رقابت در عکس یادگاری گرفتن با قفسهها بسیار حاد بود و حتی برخی صف می کشیدند که در یک موقعیت مناسب عکس بگیرند و فقط عکس!
بی اختیار یاد یکی از سفرهایم به هند افتادم. زمانی که برای شرکت در کنفرانس علم سنجی سال 2015 به دهلی رفته بودم، در معبد آکشارداهام مردم اجازه عکس گرفتن نداشتند تا بتوانند با چشمان خود از مناظر اطراف لذت ببرند که به نظرم ایده خوبیست. دیگر حواسمان به این نمیرود که چه ژستی جلوی دوربین بگیریم و از اطرافمان غافل نمیشویم.
دوم آنکه به هرحال باید پذیرفت جای خالی کتاب در زندگی مردم احساس میشود و بسیاری از افراد تلاشی نمیکنند که به سمت کتاب بروند ولی کمترین حسن این کتابخانه میتواند این باشد که چشم مردم غیر از مارکهای مختلف مشهور با کتاب هم آشنا میشود و متوجه میشوند که قرار نیست یک مرکز تجاری، از آغاز تا انجامش در برگیرنده اجناس مصرفی و لوکس و مجلل باشد.
شاید تلنگری به جماعتی باشد که هیچ رابطه ای با کتاب ندارند. پس نمیتوان خیلی به آنها خرده گرفت حتی اگر فقط بخواهند با عکس گرفتن با کتابها فخر بفروشند. کتاب لمس شود، دیده شود، خوانده شود، عکس هم با آن گرفته شود چه اشکالی دارد؟! به شرط اینکه مردم در توهم دانایی غرق نشوند و بیشتر از آنکه محتوای کتابها دیده شود عکسهای شخصی شان دیده شود.
سوم، امیدوارم این کتابخانه به عنوان یک پایگاه دانایی هم از سوی مردم و از هم مسؤلان پذیرفته شود و بتوان سالهای سال بقای کتابخانه را دید. زاده شدن هر کتابخانه، هم بهتر از حذف و نادیده گرفتن آن است و هم اینکه نور امیدی است که آگاهی بخشی را توسعه میدهد. ای کاش که این کتابخانه، سرنوشت قفسههای کتاب مجلل در منازل را پیدا نکند که صرفاً نمایشی است و برای خودنمایی مورد استفاده قرار میگیرد.
انتهای پیام/