چرا پیغمبر خدا(ص) در میدان مبارزه اشک میریختند؟/ سبک زندگی نبی مکرم اسلام، معرف اسلام حقیقی است
پرداختن به شناخت رسول خدا صلیالله علیه و آله بدون شناخت خدای یکتا ممکن نخواهد بود و از سوی دیگر ایمان به نبوت آن حضرت نیاز به توحید و خداشناسی دارد و این رابطه دوسویهای است که اسلام حقیقی از طریق آن ممکن خواهد بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، آن طور که در نظام آموزشی کشور ما سالهاست امور و مسائل دینی و اعتقادی آموزش داده میشود ، در بدو امر مسئله توحید را به دانش آموزان آموزش میدهند. حتی درسهای عمومی در دانشگاه شامل معارف و مبانی نظری، همین روند آموزشی وجود دارد که ابتدا توحید و سپس معاد، نبوت و امامت آموزش داده میشود. این در حالی است که در سیره عملی پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله مشاهده میکنیم که آن حضرت در وهله اول، توحید را آموزش ندادهاند. رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله در شهر مردم بیخدا و انسانهای بتپرست به «محمد امین» تبدیل شدند تا در وهله نخست، درس امانتداری، اخلاق و منش نیکو و سبک زندگی صحیح را به آنها بیاموزند.
بعد از چهل سال، وقتی آن حضرت در بالای تخته سنگی ایستاده و فرمودند: ای مردم! اگر من به شما خبر بدهم که در پشت این کوه دشمن ایستاده و قصد حمله دارد، آیا این خبر را بدون تحقیق از من میپذیرید؟ مردم گفتند: بله، ما تو را به راستگویی و درستکاری میشناسیم و بدون تحقیق از تو قبول میکنیم. نبی مکرم اسلام فرمودند: من به شما میگویم که «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» به این معنا که بگویید خدایی جز خدای یکتا نیست تا رستگار شوید.
در این روایت مستند و معتبر که در منابع معتبر شیعه و سنی نقل شده است، پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در مرحله اول به مردم توحید را آموزش ندادند. بلکه نخست خود را جا انداخت و شناساند تا وقتی مردم آن حضرت را به عنوان مردی راستگو، درستکار، امانتدار و خیرخواه شناختند، ایشان موضوع توحید را به آنها یاد بدهد تا مردم بدانند این مطلب عین حقیقت است. به این صورت است که موضوع توحید بیشتر و عمیقتر در عمق جان مخاطب نهادینه شده و درک خواهد شد.
خبرگزاری تسنیمدر گفتوگویی که با آیتالله حسن ممدوحی، عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، انجام داده است، رابطه دو سویه توحید و نبوت را مورد بررسی قرار داده است. آن طور که این کارشناس دینی میگوید، اگر بخواهیم بدون شناخت پیامبر خدا، به خداشناسی و توحید برسیم موفق نخواهیم بود. در عین حال اگر خدای متعال را نشناسیم، مسلماً رسول و پیامبر او را نخواهیم شناخت. این نکته، موضوعی است که گروههای تکفیری به نام داعش دچار آن شده و یا گروههایی به انحراف رفتهاند، در اثر همین اشتباه است که بدون شناخت نبی خدا، قصد خداشناسی دارند. حتی اگر فرض کنیم که این گروهها مسلمان باشند، شناخت آنها از پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله، شناختی غیرتوحیدی است. به عنوان مثال نبی مکرم اسلام با سحر و ساحری مبارزه میکردند اما آیا این نوع مبارزه با مبارزه ساحران هماهنگ است؟ در حالی داعشیها امروزه به عنوان حربه خود در جهت اسلامهراسی و اسلامستیزی استفاده میکنند و عملی غیرتوحیدی دارند؛ زیرا رسول خدا صلیالله علیه و آله حتی در مقاتله و جنگ با کافران، هرگز از خشونت لذتبخش نفسی استفاده نکردند.
در این دوران که برخی افراد تلقیهای گوناگون و مختلفی از اسلام دارند، اهمیت شناخت اسلام حقیقی تا چه اندازه است؟ و این شناخت از چه مسیری میسر خواهد بود؟
توجه به خالق و پروردگار یکی از مسئولیتهای اساسی است که بر عهده انسانها گذاشته شده که از این مسیر و در سایه تفکر و تعقل به اعتقاداتی دست پیدا کنند که مبنای عملکرد آنها در زندگی خواهد بود. اگر این اعتقادات صحیح باشد، مسلم است که عملکرد و سبک زندگی افراد هم صحیح و کامل خواهد بود. اما اگر اعتقادات و باورها غلط یا ناقص باشد، امکان رسیدن انسان به کمال ممکن نخواهد بود.
در این شرایط اسلام حقیقی برای تصحیح اعتقادات، باورها و سبک زندگی آمده است تا اگر کسی در اثر نبودن دانش، خرافات، جهالت یا آموزههای خانواده و اجتماع مسیر غلطی را در پی گرفته است، غل و زنجیرهای فکری از ذهن او باز شود تا اندیشهای سالم همراه با زندگی پاک داشته باشد. به این ترتیب اگر اعتقادات حقیقی به خدای یکتا، انبیای الهی، نبوت، مقام ائمه اطهار علیهم السلام و روز آخرت داشته باشیم در مسائل فرعی نیز قدرت درک بیشتری خواهیم داشت. اگر این باورهای دینی صحیح باشد، زندگی انسان سالم و صالح خواهد بود.
اسلام حقیقی چیست؟
در این شرایط منظور از اسلام حقیقی چیست؟
اسلام و ایمان عبارت است از اعتقاد و باور قلبی که اقرار به زبان شده و در عین حال در عمل هم تجلی پیدا کند. مشخص است که همه ما نیازمند یادگیری اسلام هستیم. چون سطحی از ایمان و تمایل به خداپرستی و درست زندگی کردن در وجود همه انسانها به طور فطری وجود دارد، اما بالاتر و کاملتر از آنکه هم نیاز است و ضرورت است از طریق آموزههای دینی قابل درک است. در این راستا اعتقادات صحیح، راه صحیح زندگی را به ما میآموزد.
رابطه دو سویه توحید و نبوت
اصل اولی که در نظام آموزشی اعم از آموزش و پرورش و دانشگاهها تدریس میشود، موضوع توحید است. این در حالی است که طبق سیره و سبک زندگی پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله، آن حضرت در وهله اول درس اخلاق را به مردم آموزش داده و خود را به عنوان مردی درستکار، راستگو و امانتدار به مردم معرفی کردند و سپس موضوع توحید را تبیین فرمودند. این نوع آموزش که در سیره آن حضرت مشاهده میکنیم چه تأثیری در یکتاپرستی و دینداری مردم خواهد داشت؟
همان طور که اشاره کردید رسول خدا صلیالله علیه و آله اول به عنوان امانتدار و راستگو در میان مردم شهرت پیدا کردند و سپس وقتی موضوع توحید را تبیین فرمودند، گفته و خبر آن حضرت بهتر و کاملتر و عمیقتر از سوی مردم پذیرفته شد.
مشخص است این شیوه آموزش مسائل دینی و اعتقادی اثر بهتر و بیشتری خواهد داشت تا اینکه مانند نظام آموزشی امروز، در ابتدای امر موضوع توحید را تبیین کنیم و درنهایت اگر فرصتی باقی ماند بخواهیم امور اخلاقی و سبک زندگی را به او آموزش بدهیم. این همان مسیری است که شهریار میگفت: «به علی شناختم من به خدا قسم، خدا را» به این معنا که از طریق شناخت و آشنایی با سبک زندگی کامل و اسلامی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان انسان کامل میتوان به موضوع توحید رسید و اعتقادات دینی محکمی داشت.
این مسیر، همان مسیر و روشی بود که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله برای شناساندن خدا و آموزش موضوعات دینی و اعتقادی به مردم، از آن استفاده کردند. اسلام حقیقی نیز بر پایه سیره و منش رسول خدا صلیالله علیه و آله است.
چارچوب و بنمایههای اصلی اسلام حقیقی بر طبق آموزهها و سبک زندگی نبی مکرم اسلام چیست و چه اجزایی دارد؟
پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله که به نبوت مبعوث شدند تا رهبری و هدایت جهان را در طول اعصار و قرنها به عنوان خاتمالانبیاء علیهم السلام عهدهدار شوند، آیین نجاتبخش اسلام را به عنوان کاملترین دستورالعمل زندگی برای مردم آوردند. امتیاز خاص آن حضرت مانند سایر پیامبران خدا علیهم السلام آن است که مثل سایر مردم معلمی نداشتهاند، بلکه نشو و نمای ایشان در جامعه عرب آن دوران بوده است. همان طور که خداوند متعال در قرآن کریم به این نکته مهم اشاره فرموده است.
آیین مقدسی که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله ابلاغ فرمودند و احکام اسلامی که از یک سو در قرآن کریم اعلام شده و از سوی دیگر در سیره عملی آن حضرت مشاهده میشود، نشاندهنده جلوههای نورانی استمداد گرفته شده از سوی خداوند متعال است که درس زندگی و مسیر رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت را تبیین میکند.
در اینجا این پرسش مطرح میشود که در عین حال که شناخت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله به عنوان انسان کامل زمینهای برای خدای متعال است، از سوی دیگر توحید و خداشناسی مقدمه نبوت و شناخت انبیای الهی علیهم السلام است. چگونه این رابطه دو سویه ممکن میشود و یکی به دیگری به منتج خواهد شد؟
درست است. اگر بخواهیم بدون شناخت پیامبر خدا، به خداشناسی و توحید برسیم موفق نخواهیم بود. در عین حال اگر خدای متعال را نشناسیم، مسلماً رسول و پیامبر او را نخواهیم شناخت. این نکته، موضوعی است که گروههای تکفیری به نام داعش دچار آن شده و یا گروههایی به انحراف رفتهاند، در اثر همین اشتباه است که بدون شناخت نبی خدا، قصد خداشناسی دارند. حتی اگر فرض کنیم که این گروهها مسلمان باشند، شناخت آنها از پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله، شناختی غیرتوحیدی است. به عنوان مثال نبی مکرم اسلام با سحر و ساحری مبارزه میکردند اما آیا این نوع مبارزه با مبارزه ساحران هماهنگ است؟ در حالی داعشیها امروزه به عنوان حربه خود در جهت اسلامهراسی و اسلامستیزی استفاده میکنند و عملی غیرتوحیدی دارند. زیرا رسول خدا صلیالله علیه و آله حتی در مقاتله و جنگ با کافران، هرگز از خشونت لذتبخش نفسی استفاده نکردند.
دلیل اشک ریختن نبی مکرم اسلام در جنگها
این نکته که در برخی روایات نقل شده که پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله در هنگام شمشیر زدن در وسط میدان مبارزه با کافران اشک میریختند، بر اساس پرهیز ایشان از خشونت لذتبخش بوده است؟
بله. ایشان ناراحت بودند که چرا این انسانها هدایت نشده و در برابر حقیقت دست به شمشیر برده و با مسلمانان میجنگند. ناراحت بودند از اینکه بخواهند در برابر انسانی که حاضر به پذیرش حق نیست، بایستند. به این ترتیب آن حضرت فقط برای دفاع از خود و آیین حق مقابل دشمنان میایستادند.
به طوری بارها به تصریح تاریخ شناسان، هرگز اتفاق نیفتاد که پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در برابر دشمنان دست به شمشیر ببرند. همان طور که خداوند متعال درباره خوی والای ایشان میفرماید: «لَقَدْ جَاءکمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیکم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ؛ بهیقین، رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است.» آن حضرت در برابر مردم کافر با خوی نرم و خلق نیکو با کمال صبر و بردباری و محبت، برخورد میکردند. از انواع استدلالها و روشها استفاده میکردند تا حقیقت را برایشان مشخص کنند. درنهایت اگر کافران در برابر آن حضرت صف کشی کرده و دست به شمشیر میبردند، ایشان برای دفاع از حق و دفاع از جان و ناموس مسلمانان مقابل آنها میایستادند.
آیا پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله، در برابر کافران و منکران توحید و نبوت آن حضرت معجزهای هم داشتند؟ و یا قرآن کریم تنها معجزه آن حضرت بود؟
بله. طبق روایتهای مستند پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله در برابر کافران و منکران انواعی از معجزات را میآوردند تا حقیقت برای آنها روشن شود. درواقع قرآن کریم هرچند بزرگترین و والاترین معجزه آن حضرت بود، ولی تنها معجزه ایشان نبود. در کتاب شریف بحارالانوار حدود صد نمونه از معجزات آن حضرت عنوان شده است که ایشان قصد تبیین حق و توحید را داشتهاند تا مردم بهانهجویی نکنند.
بنابراین پرداختن به شناخت رسول خدا صلیالله علیه و آله بدون شناخت خدای یکتا ممکن نخواهد بود و زمانی میتوانیم به توحید برسیم که از مسیر نبوت عبور کنیم. از سوی دیگر ایمان به نبوت آن حضرت نیاز به توحید و خداشناسی دارد و این رابطه دوسویهای است که ایمان و اسلام حقیقی از طریق آن ممکن خواهد بود.
گفتگو از: مریم مرتضوی
انتهای پیام/