تکرار| نگاهی به فیلم "مسافر همیشگی"|چرا FBI به دنبال توطئه برای شهروندان است؟
کولت سرا کارگردانی است که برای تماشاگرانش شناخته شده نیست، اما در سالهای اخیر به یکی از تالیفگران اکشنهای بی موویتبدیل شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «جوم کولتسرا» کارگردان اسپانیاییتباری که در هالیود مشغول فعالیت است، با مجموعه آثاری که تاکنون ساخته، موج اکشنهای BMOVIE دهه نود را دوباره احیا کرد. اکشنهایی که تماشای آنها توام با لذت و همزاد پنداری با قهرمان فیلم است. ساختار رسمی آثار او عمدتا از آن مدل اکشنهایی است که قهرمان مجبور به اتخاذ تصمیمهای سریع و آنی است و هر تصمیم شخصیت اصلی ممکن است به شکستهای کوچک و پیروزیهای بزرگ منجر شود.
کولت سرا کارگردانی است که برای تماشاگرانش شناخته شده نیست، اما در سالهای اخیر به یکی از تالیفگران اکشنهای بی موویتبدیل شده است. کولت سرا نقشی مشابه جانوو، جان مک تیرنان، ریچارد دانر، تونی اسکات، فلکس انریکه آلکالا، پیتر گاسینگ بانچ، جاناتان موستو، رینگو لام، شلدون لتیچ، دین سملر،سیدنی جی فیوری، فرانک کاپلو، سایمون وست، دوایت اچ لیتل، اندرو دیویس، راجر اسپاتیسوود، لوئیس لوسا، فیلیپ نویس، اسکات هیوکوکس،هارولد بکر، و سایر BMOVIE سازان دهه نود را ایفا میکند. اما تفاوت آثار جوم کولت سرا با سایر فیلمسازان هالیوودی این است که آثار او یک خط سیر مشخص دارد و ترکیبی از اکشنهای دهه نود با چاشنی فرمولیزه شده هیچکاکی به سبک «شمال از شمال غربی» است.
در فیلم سینمایی قطار محلی که تلویزیون آنرا با نام "مسیر همیشگی" پخش میکند، «مایکلمککالی» (لیام نیسون) مسافر اخراجی یک شرکت بیمه، برای جلوگیری از یک فاجعه بزرگ امنیتی باید هویت یک بیگانه را در میان مسافران قطار محلی شناسایی کند و در صورت عدم شناسایی، تهدید بزرگی در مورد خانوادهاش عملی میشود.
مایکل هر روز برای رفت و آمد میان محل سکونت و محل کارش سوار این قطار میشود. این ماموریت ناخواسته را جوآنا، زن ناشناس مرموزی (ورا فارمیگا) به او محول میکند و به او وعده پاداش 100 هزار دلاری میدهد.
مایکل در دستشویی قطار بیست و پنج هزار دلار وعده داده شده توسط زن مرموز را پیدا میکند. او وسوسه میشود و به تکاپو میافتد تا بقیه صد هزار دلار را با یافتن مسافر غیر معمولی پیدا کند. این صدهزار دلار مشکلات زندگی او را در آستانه اخراج حل خواهد کرد و او را از منجلابی که در آن گرفتار شده نجات خواهد داد.
مسیر "قطار محلی" تا ایستگاه پایانی چند کیلومتر فاصله دارد و ورود مسافران جدیدی در هر ایستگاه از یکسو و از دست دادن زمان مشکلات مایکل را چندین برابر میکند. از طرف دیگر با اضافه شدن مظنونان، هیجان فیلم به شکل قابل اعتنایی افزایش پیدا میکند.
اما یکی از اشکلات بزرگ فیلم این است که مشخص نیست، این زن مرموز عضو کدام سازمان است، بخشی از سازمان FBI است یا عضوی از سازمان سیا؟ مامور امنیتی است یا یک تبهکار ؟! جایگاه این زن در طول مسیر فیلمنامه تردیدهایی را در باورپذیری روایت بوجود میآورد.
فیلم «مسافر همیشگی»، یکی از دیگر از همان فیلمهای خاص و همواره کلیشهای زوج کارگردان – بازیگر جوم کولت سرا و لیام نیسن است که قهرمان اصلی فیلم در نقش پدر خانواده و یک شهروند معمولی تلاش میکند، از توطئه پیچیدهای که برای او و اطرافیانش ترتیب داده شده، نجات پیدا کند.
در واقع رهایی از این توطئه، فرمول همیشگی “اقتدار قهرمان” در مجموعه فیلمهای “جان سخت” را در ذهن متبادر میکند.
قهرمان اصلی در چنین الگوی نمایشی باید نزدیکان خود یا بخشی از شهروندان را از خطر بزرگی رها سازد. در چهار فیلم «ناشناخته»، «بدون توقف»، «دویدن در تمام شب»، «مسافر همیشگی»، کولت سرا با یک فرمول واحد داستانی و قهرمانی بشدت تیپیکال، یکسان و مشابه روایتش را پیش میبرد. قهرمانی به مثابه سایر آثار گذشته کولت سرا، کاراکتری کاملا معمولی است و برای اینکه از اتفاقات و رویدادهای بدفرجام جلوگیری کند در مسیر پیشگیری، به قهرمان فیلم حادثهای تبدیل میشود.
فرمول روایی او به اغلب آثار هیچکاک شباهت دارد و در بررسی و ارزیابی اولیه، هر دو فیلمساز هیجان زائدالوصفی را خلق میکنند، با این تفاوت که فیلمهای کولت سرا نیاز جدی به تحلیل عمیقی ندارد، چون یک فرمول ثابت و چند کلیشه یکسان را با ارائه مفاهیمی همسان در اثرش ارائه میدهد.
در اغلب آثار او مثل فیلم فرانتیک (رومن پولانسکی) قهرمان آمریکایی در خارج و حتی داخل مرزهایشان، همواره در معرض تهدیدهای مختلفی قرار دارد و فیلم «مسافر همیشگی» تقریبا همان مضمون را با همان الگوی ثابتی ارائه میدهد، با این تفاوت که جغرافیا تغییر میکند و پیامدهای یک توطئه بزرگی که شهروندان را تهدید میکند به سازمان پلیسی FBI نسبت داده میشود.
کل فیلم به مثابه سوار شدن در ترن هوایی در شهربازی است که تماشاگر آنچنان در گره هیجانی فیلم غرق میشود که هیچگاه گذشت زمان را حس نخواهد کرد.
تماشاگر هیجانی بیوقفهای را درک میکند و یک دیوانگی هیچکاکی کاملا باسمهای را پشت سر میگذارد.
علت همذات پنداری با شخصیت اصلی صرفا به دلیل معمولی بودن اوست. اما هیجان در فرمول تبدیل این شخصیت معمولی به شخصیتی جهش یافته(قهرمان) ، باور پذیری چنین آثاری را برای تماشاگر حرفهای و نخبه سینما سخت میکند. به همین دلیل چنین آثاری به هیچ وجه در خاطر تماشاگر باقی نمیماند.
اما حضور لیام نیسن به فیلم لطمه میزند و حضور او در نقش قهرمان اصلی، از میزان باورپذیری فیلم میکاهد. نیسن با اینکه با ایفای نقش در مجموعه «ربوده شده» تبدیل به بازیگر پولسازی شد، اما به حیات قهرمانیاش روی پرده سینما، عمر کوتاه و کلیشه ثابتی اعطا کرد.
در واقع کولت سرا به دو کلیشه مبتلاست، نخست کلیشه لیام نیسن که نقش او در آثار کولت سرا کاملا مشخص است و تمامی تیپهای ثابتی که نیسن در فیلمهای کولت سرا بازی کرده کاملا قابل تعویض با یکدیگر هستند.
کلیشه دوم فرمول داستانی ثابتی است که در تمامی آثار کولت سرا کماکان حفظ شده است و هیچ تفاوتی میان آثار کولت سرا در فیلمهای بدون توقف، دویدن در سراسر شب، ناشناخته و مسافر همیشگی وجود ندارد. در واقع با الگوگیری از ربوده شده با یک کلیشه آشنا، یک روایت ثابت را با سرگرمیهای تکراری بازآفرینی میکند، این مجموعه آثار بشدت سرگرمی آفرین هستند، اما الهام بخش نیستند و در حافظه تماشاگر باقی نمیمانند.
انتهای پیام/