سفر به شهر خاموش با احساس لبریز شده کیهان
کلهر میخواست با «شهر خاموش» کنسرتش را تمام کند اما خاموشی شهر و احساس لبریز شدهاش، برای ما آغازی دوباره بود.
خبرگزاری تسنیم - یاسر یگانه
کلهر میخواست با «شهر خاموش» کنسرت را تمام کند؛ اما خاموشیِ شهر، آغازی دوباره بود برایمان. او این قطعه را سالها پیش به یاد قربانیان بمباران شیمایی حلبچه ساخته است. امسال اما این قطعه را در کنسرتش به سیلزدگانِ نوروز 1398 تقدیم کرد. این قطعه روایتی است به زبان موسیقی ماجرای بمباران حلبچه و چقدر این موسیقی به اوضاع این روزهای پلدختر شبیه است. پلدختر هم پس از سیل گویی جنگ زده بود. شنیدنِ قطعهی «شهر خاموش» مرا بر آن داشت که همراه با این موسیقی، روایتی از یک روز بودن در پلدختر را بنویسم. روایتی که مشاهدات عینیِ بودنم در پلدختر را با موسیقی کلهر همراه کرد.
آنچه در ادامه میخوانید، روایتی از شهر پلدختر است. این روایت همراه با اجرای قطعه «شهر خاموش» در کنسرت کیهان کلهر به تاریخ 28 فروردین 1398 نوشته شده است.
تاریک همچو سیاهی شب
تاریک همچو هنگام فرو افتادن بمبی بر فرق خانهای
تاریک همچو شهری که روزش را سیل برده و اکنون در سیاهیِ شب ماتمزدهی روز است
تاریک همچو صحنهی تالار وحدت که هیچ چیز در آن نمایان نیست مگر ردِ برخی سازها و صدایی در آن شنیده نمیشود مگر خراشِ آرشهای بر سیمهای کمانچه...
خاموش و خفته درست مانند سحرگاهِ یکی از روزهای پس از سیل در پلدختر...
تاریکی محض، ستارههای گم شده در پس ابرها و ماهی که هرگز در آسمان نمیدرخشید
نور اما آرام آرام از پس کوه بر شهر تابیدن گرفت. به درازنای سالی گذشت؛ رسیدن از تاریکی به اندکی روشنایی
وحدت هم آرام آرام روشن میشود تا تنها کلهر را اندکی در میان تاریکی ببینیم.
آرام آرام اندکی نور بر شهر میتابد
گویی آفتاب پُشت همین کوههاست
هیچ چیز اما شبیه به شهری آرام نبود. سکوتِ شهر تنها با جیکجیک گنجشگکی کوچک بر شاخهی صبحی دلاویز میشکست. صبح هم اما دلاویز نبود. ناله ها در پس این سکوت فروخورده شده بود.
کمکَمک نور بر شهر تابیدن گرفت، اما کاش روشن نمیشد.
دیگر چیزی برای دیدن نبود. آب همه چیز را با خود برده بود
به آفتاب بگو تابیدنت از چه روست...
چیزی برای دیدن نیست...
آب با خود برده است، خانه را، کاشانه را...
خانه ها در گل فرو رفته اند. زنی حیران از این سو به آن سو میرود. سرگردان از همه چیز...
از گل در آورده اسبابش را... یکی یکی نشانمان میدهد؛ این جارو برقیِ جهیزیهی دخترم است. این اجاق گازمان است. این فرشمان است. همه اما در گِل فروغلطیدهاند...
مادری بر آوار خانهاش نشسته است و اندوه بر چهرهاش موج میزند...
کلهر تنها شده است. نالههای سازش با خود مرا همسفر کرده به دوردستها. سفر آغاز شده و ما به مقصد هم رسیدهام. دیگر سازها خاموشند. آنچه او مینوازد همان مویهی زنی است که یک شبه تمام زندگیش را آب برده و تا سقف خانهاش گِل بر جا گذاشته است...
آفتاب از پس کوه برآمده و شهر را در نور غرق کرده است. در بستر تمام آوارها هنوز هم زیبایی هست.
کلهر هم تکنوازیش تمام شده و گروه با او هم نغمه شدهاند.
اکنون مویهها را باید کناری نهاد. خانهها را باید از گِل خالی کرد. گرچه خانهای دیگر نیست، گرچه آب اسبابش را با خود برده است، گرچه قالیها در گِل غرق هستند، اما عشق همچنان هست...
اینها را «احساس لبریز شدهی کلهر» میگفت
دست یاری به هم میدهیم و با عشق زندگی را از نو خواهیم ساختن...
برای ساختن باید کمی شاد باشیم. زندگی هست، آفتاب هست، زمین و آسمان هم پابرجایند. هوا همچنان در ریههایمان جاری است. میتوان شاد بود و لبخندی بر گوشهی لب انداخت.
اینها را هم استقامتِ مردمانِ پلدختر میگوید و هم نغمههای پر از مهرِ کلهر و دوستانش...
حتی میشود پیشتر هم رفت و خندید. آری باید بخندیم آن هم با هم...
سازها با نغمههایشان آرام میگیرند. کنسرت تمام شده، اما سفرِ ما به شهر خاموش همچنان پابرجاست.
------------------------------------------
کیهان کلهر در کنسرتش دو قطعهی دیگر هم برای مخاطبان اجرا کرد که یکی «آتشگاه» و دیگری «محبوب من مرا از خود مرنجان» نام داشت. ما در هشتمین شبِ کنسرت «شهر خاموش» این اجرا را دیدیم و قرار است این کنسرت دو شب دیگر هم به صحنه برود؛ یعنی 29 و 31 فروردین.
کلهر درباره «آتشگاه» گفت: چهارده سال پیش یکی از دوستانم به ایران آمد و بیست روز در ایران بود. سفر دو روزهای به اصفهان داشت. چیزی که بیشتر از همه مسحورش کرده بود آتشکدهای در خارج از شهر بود. او قطعهای نوشت به نام «آتشگاه» که اکنون آن را برایتان اجرا میکنیم.»
کلهر درباره قطعهی «محبوب من مرا از خود مرنجان» گفت: همان دوستم وقتی با آثار نظامی گنجوی و به خصوص اثر «لیلی و مجنون» آشنا شد، براساس یکی از بیتهای «لیلی و مجنون» اثر دیگری برای کمانچه و کوئینتت زهی نوشت. من برای این قطعه عنوان «محبوب من مرا از خود مرنجان» را انتخاب کردم.
پدرام فر یوسفی نوازنده ویلن، میثم مروستی نوازنده ویولا، بهتاش ابوالقاسم نوازنده سازهای کوبهای، آتنا اشتیاقی نوازنده ویلنسل، نیلوفر محبی نوازنده ویلن و تونی اوورواتر نوازنده کنترباس، نوازندگانی بودند که در کنار کلهر بر روی صحنه حضور داشتند.
انتهای پیام/