۱۱ سکانس از دیدار پرسپولیس ــ سپاهان به‌روایت تصویر/ ترس, لرز, درد, کور, کر, مرگ!


دیدار تیم‌های فوتبال پرسپولیس و سپاهان پر از نقاط تاریک بود، دیداری که در آن رفتار و حرکات ناشایست حرف اول را می‌زد.

خبرگزاری تسنیم ــ ششم اردیبهشت سال  98, ورزشگاه آزادی, پرسپولیس ــ سپاهان؛ ملقب به «ال‌کلاسیکوی ایران» 80 هزار نفر تماشاگر, یک مرگ و حدود 300 مصدوم.

سکانس اول: پرچم

بازی آغاز نشده، آتش شعله می‌گیرد, زرد, قرمز؛ مثل رنگ پیراهن‌های دو تیم. داغ؛ مثل رقابت‌شان در صدر و سوزان؛ مثل حساسیت سکو‌ها.

سکانس دوم: سنگ

سنگ, صندلی, بطری یا هر چیز دیگری که دم‌دست باشد پرتاب می‌شود. کودک, عکاس, مأمور یا هر فرد دیگری که دم‌دست باشد, مجروح می‌‌شود. کیف, صندلی, پرچم یا هر چیز دیگری که دم‌دست باشد, پناه می‌شود.

سکانس سوم: پدر

ترس و لرز؛ به‌جای شوق و شور. پدر مراقب کودک, هر لحظه شاید خطری شود و سنگی از آسمان بیاید. پدر باید بایستد میان فرار‌ها, کودک او ترسیده. پدر باید از جان او محافظت کند و البته از روحش. کور و کر؛ چشمان فرزندش را ببندد تا نبیند, باید گوش‌هایش را بگیرد تا نشنود.

سکانس چهارم: افزایش نیروها

ازدحام و بی‌نظمی, هیچ چیز سر جای خودش نیست. عده‌ای پشت دیوار, پشت میله. برخی آن‌طرف‌تر بالای دیوار, روی نرده. در بی‌سیم شنیده می‌شود: «جمعیتی از بالای دیوار وارد ورزشگاه می‌شوند» نیرو‌ها افزایش پیدا می‌کنند. با افزایش درگیری‌ها مأموران فاصله بین هواداران را بیشتر می‌کنند.

سکانس پنجم: ایست قلبی

اطرافیان متوجه ایست قلبی او نمی‌شوند, حواس‌ها به بازی است، ناگهان صدایی شنیده می‌شود: «فضا را باز کنید, حال یک نفر به‌هم خورده, دکتر را خبر کنید». سکته, اورژانس؛ احیا جواب نمی‌دهد, مرگ, سرد؛ به خانه برنمی‌گردد. خبر‌ها مخابره می‌شوند: «ایست قلبی جان هوادار پرسپولیس را گرفت». علت؛ مصرف مواد مخدر آن هم در ورزشگاه.

سکانس ششم: پوتین

سرباز, مأمور, فرمانده؛ در شورش, بلوا و دعوا نه در ورزشگاه(!) سرباز آسیب می‌بیند, در میدان جنگ به‌دست دشمنِ خارجی نه؛ در میدان ورزش به‌دست تماشاگرِ وطنی. هم‌خدمتی‌هایش زیر بغلش را می‌گیرند تا به جای امنی بروند. شاید همه سربازان درگیر درگیری‌ها تصویر «سرباز احمدی» را به ذهن می‌آوردند که چند سال پیش در همین بازی چشمانش را از دست داد.

سکانس هفتم: ژنرال

داد, بیداد, عصبانی از توهین‌ها, آن‌قدر شدید که عکس‌العمل‌ها حساس و بحث‌برانگیز می‌‌شود. رئیس مافیا؟ بله من هستم. دستیار او اخراج می‌شود. در صحنه‌ای دیگر به‌سمت هرکس که فکر می‌کند می‌تواند کاری انجام دهد, می‌رود تا اعتراض کند. او همیشه در معرض توجه پرسپولیسی‌ها بوده.

سکانس هشتم: بی‌احترامی
موقعیت گل, کری‌خوانی و کل‌کل؛ درواز‌ه‌بان اجازه نمی‌دهد دروازه‌اش مقابل بهترین مهاجم لیگ باز شود, پس سراسیمه می‌دود و با رفتار‌هایی که خلاف ورزش است, ناکامی بازیکن مقابل را به‌رخش می‌کشد و تحقیر می‌کند. دست، بالا می‌رود و ادب پایین؛ بازیکنان دیگر وارد گود می‌شوند تا بساط بی‌احترامی جمع شود.

سکانس نهم: پروفسور

قهر, خشم, اعتراض. صورت سرخ مانند شال گردن. کُرواتِ آرام, تحت تأثیر فضای مسموم قرار گرفته, به‌سمت داور می‌رود, عده‌ای سد راهش می‌شوند که آنها را با دست هل می‌دهد و به رختکن می‌رود.

سکانس دهم: تلافی

«اگر در جام حذفی سپاهانی‌ها مراعات نکنند حق دارند. در اصفهان خون به‌پا می‌شود. اگر هواداران پرسپولیس به اصفهان بیایند فقط خدا می‌تواند امنیت آنها را تأمین کند». بازیکن در مصاحبه‌اش خطی از «تلافی» دیده می‌شود، می‌گوید حرفش تهدید نیست و دارد دلسوزی می‌کند!

سکانس یازدهم: خنده

شاید زمانی که این برخورد بین دو بازیکن رقیب ثبت شده, آن‌طرف‌تر سنگی به سر یک هوادار خورده باشد, پدری با شرمساری گوش و چشم فرزندش را بسته یا قلبی ضربان آخرش را زده باشد. در ال‌کلاسیکوی ایران برای رفاقت, خنده, آرامش, صمیمیت, دوستی و فرهنگ, یک فریم ظرفیت است و برای ترس, لرز, درد, کور, کر, مرگ؛ هزاران سوژه.

در  این گزارش 11 سکانس و تصویر از فیلمی که روز گذشته در ورزشگاه آزادی اکران شد, به‌نمایش درآمد، اتفاقاتی که بار دیگر چهره زشت فوتبال در ایران را به‌رخ کشید. این‌که بازیکن و مربی حساسیت این بازی‌ها را خوب متوجه نشده و قبل, حین و بعد از بازی, غیرحرفه‌ای هواداران را تحریک می‌کنند به کنار، اما چطور می‌شود با وجود پیش‌بینی انجام یک مسابقه حساس, از لحاظ مدیریتی باید شاهد این حجم از بی‌نظمی و هنجارشکنی باشیم؟ برخی اتفاقات دیگر جبران‌پذیر نخواهند بود, این‌که پدری بعد از پایان یک بازی دیگر فرزندش را به ورزشگاه نمی‌آورد یا مصدومیتی که ممکن است برای هوادار یا مأموران رخ دهد, دیگر جبران‌پذیر نیست.
مردم ما که در بحران‌هایی مانند جنگ یا زلزله و سیل نشان داده‌اند به‌طور شگفت‌انگیز و با یکپارچگی کامل پشت هم هستند, چطور در میدان ورزش که بهانه‌ای برای لذت بردن، نشاط و پرورش روح جوانمردانه است, این طور مقابل هم قرار می‌‌گیرند؟ بخشی از اتفاقات ناگوار را باید به حساب ضعف مدیریت گذاشت, موضوعی که می‌تواند زمینه‌ساز رخ دادن اتفاقات تلخ در فوتبال شود. فوتبال در ایران به‌جای لذت بردن تبدیل شده به میدان جنگ و انتقام‌گیری.

 

گزارش از علی عابدیان

انتهای پیام/*

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط