پیامدهای الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی ۱۹۴۸-(۳)، انحلال تشکیلات خودگردان
هویت تشکیلات خودگردان برآمده از اداره کرانه باختری است و این نهاد به منظور تأسیس شده است حال اگر دیگر کرانه باختری وجود نداشته باشد دیگر ادامه وجودش بی معنی است لذا با الحاق کرانه تشکیلات خودگردا نیز به طور خودکار منحل خواهد شد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، از کنفرانس بال سوئیس در اواخر قرن نوزدهم، جنبش صهیونیزم جعل و ایجاد یک وطن قومی برای یهودیان را به عنوان آرمان خود اعلام کرد. تشکیل وطن قومی یهود- که با متون مقدس و دیانت یهود در تضاد بود- پوسته ظاهری این به ظاهر آرمان صهیونیزم بود و پشت آن انباشتی از اهداف استعماری وجود داشت.
تلاش های صهیونیست ها برای ایجاد این وطن قومی از همان زمان آغاز شد ولی با ظهور ترامپ فرصت عملی برای ایجاد آن را به دست آورده اند. این فرصت با الحاق کرانه باختری وجه عملی به خود خواهد گرفت. الحاق کرانه باختری به سرزمین های 1948 گامی است که شخص نتانیاهو به دنبال اجرایی کردن آن است تا وطن قومی یهود را به گام آخر برساند. این گام علاوه بر ایجاد وطن قومی یهود پیامدهای دیگری را هم در بر دارد. در این نوشته قصد داریم یکی از تبعات و پیامدهای الحاق کرانه باختری به سرزمین های 1948 را که انحلال تشکیلات خودگردان است مورد بررسی قرار دهیم.
تاریخچه تشکیلات خودگردان
تشکیلات خودگردان فلسطین، نهادی اداری است که پس از امضای قرار داد اسلو بین رژیم صهیونیستی و سازمان آزادی بخش فلسطین در سال 1993 به وجود آمد. سال 1994 هنگامی که یاسر عرفات وارد نوار غزه شد براساس بندهای توافقنامه اسلو اقدام به تأسیس این نهاد اداری فلسطینی کرد. مبنای تشکیل این نهاد این بود که حداکثر تا 5 سال حاکمیت مناطق فلسطینی نشین در کرانه باختری و نوار غزه را در اختیار داشته باشد و پس از آن، در کرانه باختری و نوار غزه یک دولت فلسطینی به وجود آید.
مناطق حاکمیتی در کرانه باختری و نوار غزه
پس از آن سال در توافقنامه هایی که پس از آن بین ساف و رژیم صهیونیستی امضا شد و همگی تکمله اسلو بودند حاکمیت در کرانه باختری و نوار غزه به 3 دسته حاکمیت مختلف تقسیم شد و بر این اساس 3 منطقه در کرانه باختری و نوار غزه به وجود آمد که به مناطق الف، ب و ج مشهور اند. در این مناطق منطقه الف شهرهای فلسطینی بودند که حاکمیت اداری و امنیتی آنها در اختیار تشکیلات خودگردان بود. منطقه ب شامل روستاهای فلسطینی و راه های ارتباطی بین شهرها و روستاها و شهرک های یهودی نشین بودند در این مناطق حاکمیت اداری در اختیار تشکیلات خودگردان و حاکمیت امنیتی آن در اختیار صهیونیست بود. منطقه ج شامل شهرک های یهودی نشین بود که حاکمیت امنیتی و اداری آن را صهیونیست ها در اختیار داشتند.
آنچه قرار بود اتفاق بیفتد این بود که منطقه ج به مرور به منطقه ب تبدیل شود و اختیار آن کامل به تشکیلات خودگردان سپرده شود و منطقه ب نیز به منطقه الف تبدیل شود و پس از یک دوره حداکثر 5 ساله تمامی مناطق یکپارچه در اختیار فلسطینی ها قرار گیرد.
مغلطه صهیونیستی
صهیونیست ها با آنکه قرار بود این سیر را طی کنند و کرانه باختری را در اختیار فلسطینی ها قرار دهند هیچ گاه به آن فکر هم نکردند و به مرور با کشیدن دیوار حائل در کرانه باختری حاکمیت خود را توسعه دادند. آنها حتی به منطقه الف هم هرگاه که بخواهند نفوذ می کنند و در آنجا اقدام به ربایش و یا مقابله با فلسطینی ها می کنند.
الحاق کرانه باختری، مرگ تشکیلات خودگردان
حال با این پیشینه می توان گفت ماهیت و هویت تشکیلات خودگردان در اداره کرانه باختری و نوار غزه نهفته است. از سال 2007 تشکیلات خودگردان حاکمیت بر نوار غزه را از دست داد و این منطقه در اختیار گروه های مقاومت قرار گرفت. حال تنها کرانه باختری باقیمانده است. هویت تشکیلات خودگردان تنها با کرانه باختری رقم خواهد خورد. بدیهی است زمانی که کرانه باختری به سرزمین های 1948 الحاق شود دیگر فلسفه وجودی تشکیلات خودگردان از بین رفته است و این نهاد اداری هویتی نخواهد داشت.
ضمن آنکه وجود تشکیلات خودگردان ماهیتاً برای اداره مناطق فلسطینی است. حال اگر دیگر منطقه ای فلسطینی وجود نداشته باشد، وجود تشکیلات خودگردان نیز بی معنی خواهد بود.
نکته ای قابل تأمل
انحلال تشکیلات خودگردان به هیچ وجه در تمامی ادوار وجود این نهاد، مد نظر صهیونیست ها نبوده است آنها به دنبال تضعیف این نهاد هستند اما وجود آن برای صهیونیست ها منافعی دارد که موجب می شود هیچ گاه به فکر حذف آن نباشند. لذا زمانی انحلال تشکیلات خودگردان معنی پیدا می کند که دیگر فلسطینی ها حضورشان در کرانه باختری معنا نداشته باشد. لذا باید گفت زمانی این امر محقق می شود که صهیونیست ها با الحاق کامل کرانه باختری، نه بخشی از آن، حضور فلسطینی ها در فلسطین را بی معنی بدانند.
جمع بندی
تشکیلات خودگردان فلسطین نهادی است که برآمده از توافقنامه اسلو است و ماهیت و فلسفه وجودی آن تنها به منظور کنترل و اداره فلسطینی های کرانه باختری بوده است و قرار بوده این نهاد در آینده به دولت فلسطین ختم شود. حال اگر قرار باشد دولت فلسطینی وجود نداشته باشد و از آن فراتر اصلا فلسطینی ها در فلسطین جایگاهی نداشته باشند و فلسطین را وطن قوم یهود بنامند دیگر وجود تشکیلات خودگردان بی معنی خواهد بود.
نکته مهم این است که انحلال تشکیلات خودگردان زمانی رقم خواهد خورد که صهیونیست ها اقدام به بلعیدن کل کرانه باختری کنند و وجود فلسطینی ها را در آن منکر شوند. الحاق بخشی از کرانه هنوز جایی برای وجود تشکیلات خودگردان خواهد داشت و صهیونیست ها تا زمانی که فلسطینی ها در کرانه با هویت فلسطینی حضور داشته باشند به تشکیلات خودگردان تضعیف شده نیاز دارند.
ادامه دارد...
انتهای پیام/