چقدر حضور نیمهحرفهایها به نفع تلویزیون است؟/ پیشکسوتان و برنامهسازان گلایه دارند
جالب است که به برخی از این واسطهها یا به اصطلاح «دلّال مهمان برنامه» تماس بگیریم، میگویند «لطفاً فلان مبلغ را به فلان حساب واریز کنید مهمان میآید...» حالا بستگی به مبلغ شما دارد که این مهمان چه سطحی داشته باشد.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر
حرفهای یک بازیگر پیشکسوتی چون «هما خاکپاش» ما را به قبلتر میبرد جایی که رضا بنفشهخواه، بهروز بقایی و ابراهیم آبادی در خبرگزاری تسنیم گردهم آمدند و درباره مشکلات پیشکسوتان و بیتوجهی مسئولان مربوطه صحبت کردند. «او یک فرشته بود»، «نرگس» و «رستگاران» جزو آخرین کارهای هما خاکپاش است که این روزها به او وامثال او در پَسِ توجه گروهی یک عده تهیهکننده و حتی اسپانسرها کمتر میدان در اختیارشان قرار میگیرد.
به تعبیر خود این بازیگر که همراه با بغض و گریه صحبت میکرد امروز دو سه بازیگر ثابت در همه سریالهای تلویزیونی حضور دارند. ابراهیمآبادی هم اعتقاد دارد که نویسندگان هم اعتنایی به بازیگران پیشکسوت ندارند که طوری بنویسند آنها هم دیالوگها خوب و فضای مناسب برای هنرنمایی داشته باشند. یا رضا بنفشهخواه به پولهایی که در فضای مهمانبازیهای تلویزیون تقسیم میشود میان بازیگرانی که بدون دریافت پول حاضر به حضور در هیچ برنامه تلویزیونی نیستند. آنها بازیگران فرعی و نیمهحرفهای هستند که مگر چقدر بیننده مشتاق دیدن آنها از قاب تلویزیون است. همچنین بهروز بقایی که این روزها کمتر فرصت نگاه در دوربین به او داده میشود و دوست دارد هرچند کوتاه و کم در رادیو و تلویزیون حضور پیدا کند.
همچون هما خاکپاش که از کارگردانهای زیادی درخواست کرده به او یک نقش کوتاه هم شده بدهند. اینها عاشق سینما، تلویزیون و هنر این مرز و بوم هستند. اما اصل مطلب نگاه کاسبکارانه عدهای نیمهحرفهای در تلویزیون است که هم در پروژههای نمایشی هستند و هم پایشان به گفتمانهای تلویزیونی زود به زود باز میشود. واقعاً سوال ما این است که با حضور بازیگران فرعی یا همان اصطلاح نیمهحرفهای تعداد بینندهها و به تبع آن میزان آگهی و یا اسپانسر برنامه افزایش مییابد؟ قطعاً پاسخ منفی است. چرا که عمده برنامهسازان هم چنین عقیدهای دارند. و حتی پیشتر از این با تهیهکننده برنامه تحویل سال صحبت میکردم و یا همین چندی قبل با تهیهکننده ویژه برنامه رمضانی شبکه پنج صحبت میکردم آنها هم به این پولهای رد و بدل شده برخی از مهمانان که عمدتاً بازیگران دسته چندم هم هستند انتقاد میکردند.
اولاً در اصل ماجرا که اینقدر مهمانان تکراری به ویژهبرنامههای تلویزیون میآیند کاری غیراصولی و کلیشهای محسوب میشود چه برسد به اینکه آنقدر هم پول میگیرند و صدای بسیاری از برنامهسازان را درآوردهاند. جالب است که به برخی از این واسطهها یا به اصطلاح «دلّال مهمان برنامه» تماس بگیریم میگویند «لطفاً فلان مبلغ را به فلان حساب واریز کنید مهمان میآید...» حالا بستگی به مبلغ شما دارد که این مهمان چه سطحی داشته باشد. البته بماند حق واسطهگری...! هدف از این دعوتها و مهمانیها جلب توجه مخاطب است که مخاطب واقعاً از این فضاها اشباع شده و نیاز به فضاهای جدید محتوایی و دانستنیهای علمی و دانشی است که با یک سرج در فضای اینترنت کمتر به آن میرسد. صداوسیما هم دانشگاه است و انتظار رفتار دانشگاهی میرود؛ کاری که بیشتر از دریچه امواج رادیویی و دعوت مهمان به برنامههای رادیویی شاهد هستیم. آنجا فرهیختگی بیشتر مورد توجه است تا تلویزیون! البته آفت ستارهمربعها هم بیتقصیر نیست.
همان مسیری که روزگار صداوسیما را تیره و تار کرده و اعتراضات حتی از درون خود رئیس شبکهها و برنامهسازان هم بلند است. البته تغییر مدیریت مکرر در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بر مبنای سلیقه و سیاست به جای معیار فرهنگ، رسانه و تخصص، جایگزین سیاست و برنامهریزی در آن شد همهچیز در رادیو و تلویزیون را از مسیر پیشین خود دور کرد و در نتیجه از سلیقه و ذائقه مخاطبان تلویزیونی فاصله گرفت. بر این معضل باز شدن پای اسپانسرها به بهانه کمبود بودجه در رسانهملی هم بایستی افزود.
با آن که در چند سال اخیر افزون بر اضافه شدن کمکهای مالی دولت به صداوسیما و استفاده از سرمایه های اسپانسرها اوضاع آن را از نظر مالی مطلوب کرده است ولی هیچ تغییر مشخص کیفی در تولید برنامههای این رسانه به چشم نمیخورد و به علت غلطهای مکرر سازمان صداوسیما در استفاده نادرست و تقلید کورکورانه از برنامههای ماهوارهای سمت و سوی تولید و پخش در تمام شبکهها تحتالشعاع برنامههای ماهوارهای به ویژه غربی و ترکیهای قرار گرفته است. همین امر نامبارک سبب شده است تا هر روز گروههای بیشتری از مردم از تلویزیون دور شوند.
در ایجاد چنین آشفته بازاری در رادیو و تلویزیون، نبود تعامل و همکاری سالم و شایسته دولتیها نداشتن تخصص تلویزیونی توسط برخی از مدیران و مسئولان، قطع شدن پای هنرمندان حرفهای از تولید فیلم و مجموعههای فاخر، استاندارد و درجه یک حرف نخست را میزند به گونهای که هم اکنون آنچه در بخشهای سریال و مجموعهسازی و همچنین برنامههای متنوع، سرگرمکننده و تفریحی شاهد هستیم آثاری دست چندم زیر متوسط و صرفاً آنتن پرکن بستهاند.
صداوسیما چنانچه بخواهد بر مبنای اهداف نخستین تأسیس خود یعنی تبدیل شدن آن به دانشگاه جامعه، فرهنگسازی، تبلیغ و رواج سبک زندگی ایرانی اسلامی وفادار بماند نیازمند ایجاد تحولات اساسی در حوزههای مدیریت، برنامهسازی، دعوت از حرفهایهای سینما و تلویزیون و کارشناسان خبره برای توسعه کمّی و کیفی برنامههای خود است. و در همین مسیر اگر بخواهد به راستی در عرصه بینالملل حرفی برای گفتن داشته باشد باید به جای تقلید و کپیبرداری ماهوارهای میدان را برای هنرمندان واقعی و جوانان مستعد باز گذارد و در مسیر نوآوری و خلاقیت با لحاظ نیاز و سلیقه روز جامعه حرکت کند. و مهمترین نیاز امروز مردم امید، شادی و حرکت به سوی تکامل و تعالی در تمام ابعاد است.
برخی از برنامههای تلویزیونی که ساخت آنها متأثر از سرمایه و سلیقه اسپانسرهای نامعلوم است با اتخاذ موضعگیریهایی مغایر با فرهنگ جامعه و بیشتر متأثر از سیاست و تجارت باعث آشفتگی در جامعه میشوند. به گونهای که با ادای یک سخن یا تصویری حتی ایجاد نوعی مسابقه کاذب ماراتنی میان مردم آنها را به نوعی انحراف و قمار سوق داده و در انتها هم مشخص نمیشود که با امدادهای مردمی به عنوان نمونه جهت کمک به گرفتاران جامعه و یا نمونه آن سیلزدگان چه میشود؟ این رخدادها در واقع علاوه بر نشان دادن سستی و عملکرد غافلانه مدیران تلویزیون نمایشگر نفوذ عناصر غیرفرهنگی و تجاری برای نابودی فرهنگ و تعلقات ملی و اسلامی کشور است.
باید نظارت و ارزیابی رسانهملی ورود کند که ماجرای حضور بازیگران دستچندم و پولهای نامتعارف میان واسطهها و خود این مهمانان از چه قرار است؟ واقعاً چرا باید یکسری از بازیگران کاربلد پیشکسوت در پرداخت هزینههای جاری زندگیشان بمانند و یکسری نیمهحرفهای و حتی غیرحرفهای به مدد یکسری واسطه و دلال هم فرصت آنتن زیادی پیدا کنند و هم دستمزدهای هنگفتی برای حضور در سریالهای تلویزیونی و هم در ضیافتهای تلویزیونی بدست آورند. به قول یکی از برنامهسازان برخی از این بازیگران فرعی گاهی نه فیلم روی پرده دارند و نه سریال تلویزیونی اما برای حضور در یک برنامه زنده حداقل یک میلیون تومان دستمزد میخواهند.
البته این دستمزدها فقط برای برنامه زنده نیست و گفتگوهای ضبطی و آیتمی هم مبالغ نامتعارفی دریافت میشود. ناگفته نماند فقط بازیگران درخواست دستمزد ندارند بلکه برخی از کارگردانها هم در ازای دستمزد مصاحبه میکنند. حتی برخی از بازیگران حضور در یک برنامه را به مثابه پروژههای حرفهای میبینند و میگویند همکاری با یک برنامه فرقی با بازی در یک فیلم و سریال ندارد، پس برای آن باید به اندازه یک جلسه آفیش، پول بگیرند. استدلال دیگرشان این است که با حضور آنها روی آنتن، تعداد بینندهها بالا میرود و برنامه میتواند آگهی بازرگانی و اسپانسر بگیرد! برخی اوقات هم ضیافتهای تلویزیونی پولهای هنگفتی را در آینده برای صاحبان دلالی و خود نیمهحرفهایها فراهم آورده است. به گونهای که یکی از این مهمانان صرفاً به دلیل علاقه خوانندگی، کنسرت میدهد و مردم به واسطه علاقه به آن برنامه خاصّ با اجرای یک بازیگر، اعتماد کردند و تماشاگر خوانندگی آن نیمهحرفهای شدند. از این موضوعات بارها پیش آمده و شایسته است که جلوی دعوت این نوع افراد به برنامههای تلویزیونی خصوصاً آنتنهای زنده و پربیننده گرفته شود؛ مردم روی صدا و سیما یک حساب دیگری باز میکنند.
جای نظارت و ارزیابی بر برنامههایی که بودجه را از بین میبرند و سودی نه تنها برای مخاطب بلکه برای تلویزیون هم ندارند، واقعاً خالیست. چرا که امروز گروهی در تلویزیون برنامهسازی میکنند که جز تقلید و درسهای کلیشهای چیزی از برنامهسازی نمیدانند. این برنامهها جز یک ساختار مشخص روتین چیزی برای عرضه ندارند و در قالب انواع شوهای بدون فرهنگ و جذاب پیش میروند. «کودکشو» و «شوتبال» شاید جزو همین برنامهها باشند که به جز اتلاف بیتالمال و پُرکردن آنتن سیما و حتی تکرار در پلاتوهای "سلامعلیک" و عاری از هر نوع ابتکارعملی به کار خودشان ادامه میدهند. و حتی با عوامل آن صحبت میشود حرف از نداشتن بودجه و اسپانسرهای مالی میزنند. این نوع اظهارنظرها قابل تأمل است؛ در حالیکه پیش از این با حضور حرفهایها برنامههای خوش رنگ و لعاب از حیث برنامهسازی فنی، تخصصی و مملوء از ابتکار عمل روی آنتن میرفت و خبری از این شوهای پوشالی هم نبود.
این نوع سبک و سیاق برنامهسازی تنها به مانند دکانهایی میماند که برای کسب و کار اسپانسرها مفید بود و از باورسازی و فرهنگسازی هم خبری نیست. شوهایی که هر روز هم مثل قارچ در صداوسیما سبز میشوند ماهعسل تولید آنها صرفاً تحقیر و تخریب اعتقادها و مناسبات خانوادگی و اجتماعی ایرانیان است. هرچند که تلاش کنیم از دِلِ آن موزهای هم دربیاید و در یک رژهای از شوآف دیگری بگوییم به مردم زلزلهزده کرمانشاه، سیلزده اهواز و یا صرف امور خیریه شده است. واقعاً مردم قصه را از سریالها و محتوای لازم و مفید را از برنامههای تلویزیونی انتظار دارند و همه اینها بیشتر به تخصص، دانش و اندیشههای درست کاربلدها برمیگردد و نه زرق و برق و نگاه ظاهربین افرادی واسطه و نیمهحرفهای!
انتهای پیام/