گزارش تسنیم|غرب٬ اردوغان و بهار ترکی
اردوغان معتقد است که در میان کشورهای غربی٬ بسیاری منتظر بهار ترکی هستند. باید پرسید خود اردوغان در این ماجرا تا چه اندازه نقش دارد؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم٬ تا دو سال پیش٬ روابط ترکیه و آمریکا٬ اگر نه در بستری مطلوب و ایدهآل٬ دست کم در روالی طبیعی و بدون دردسر پیش میرفت و چالشهای غربی ترکیه٬ صرفاً در بحث اختلاتف نظرهای مهم اتحادیه اروپا و آنکارا٬ بروز و ظهور پیدا میکرد. اما امروز ترکیه به ایستگاهی رسیده که با اتحادیه اروپا رابطه کج دار و مریز دارد و با آمریکا نیز دچار تنشهای جدی و اختلاف نظر شده و در یک کلام٬ رابطه ترکیه و غرب٬ تعریفی ندارد.
بهار ترکی و تهدید بقای ملی ترکیه
رجب طیب اردوغان٬ رئیس جمهور ترکیه و رهبر حزب عدالت و توسعه که حزب تحت امر او یک ماه پیش در یک انتخابات سخت و نفسگیر٬ شهرداریهای شهرهای مهمی همچون آنکارا٬ استانبول و آدانا را از دست داده٬ به تازگی در جمع نخبگان و فعالان اقتصادی کشورش٬ اعلام کرده که غرب به دنبال بهار ترکی است.
او در طول کمپینهای انتخاباتی شهرداریهای ترکیه نیز مداوماً میگفت: بقای ملی ترکیه با تهدید روبرو است و بعضیها میخواهند جریان تجزیهطلب پ.ک.ک و لاییکها را بر سر کار آورده و ترکیه را نابود کنند.
منظور اردوغان از بهار ترکی چیست و چرا باید کشورهای غربی٬ خواهان برافتادن نظام سیاسی در ترکیه باشند؟
برای رسیدن به پاسخ این سوال٬ باید اندکی به عقب بازگردیم.
در جریان بروز کودتای نافرجام شبکه فتح الله گولن و شاگردان او در ترکیه٬ مردم و به ویژه هواداران حزب حاکم و محافظهکار به میدان آمدند و در برابر تانکها ایستادند. آنها خوب به خاطر داشتند که در سالیان 1960 میلادی و همچنین 1980 میلادی در جریان دو کودتای بزرگ چه بلاهایی بر سر ترکیه آمد و در کودتای پست مدرن سال 1997 میلادی نیز٬ چگونه نجم الدین اربکان نخست وزیر وقت٬ ناچار شد در برابر نظامیان تسلیم شود.
بنابراین حتی جریانات سیاسی مخالف حزب حاکم همچون چپها٬ سوسیال دموکراتهای کمالیست و کردهای وابسته به پ.ک.ک٬ از کودتا حمایت نکردند، اما پس از جمع شدن بساط کودتاگران و زندانی شدن نظامیان٬ دولت اردوغان و سرویس اطلاعاتی میت ترکیه به این جمعبندی رسیدند که:
1. دولت آمریکا به شکل جدی و قاطعانه کودتا را محکوم نکرد و حمایت جانانهای از دولت ترکیه به عمل نیاورد و به دنبال آن بود که پس از روشن شدن تکلیف کودتا٬ موضع خود را مشخص کند.
2. به باور میت٬ بخشی از ماموران امنیتی آمریکایی در کودتا دست داشتند و احتمالاً بخشی از بدنه سرویس جاسوسی سیا٬ تمایل داشت که ریتم سیاسی در ترکیه عوض شود.
3. کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز به شکل قاطعانه و جانانه از دولت ترکیه حمایت نکردند.
4. دولت آمریکا٬ با وجود تمام اصرارها و پافشاریهای ترکیه٬ حاضر نشد نه تنها فتح الله گولن را به ترکیه تحویل دهد بلکه فعالیت مدارس و موسسات فرهنگی و آموزشی وابسته به او را ممنوع اعلام نکرد.
5. تعلل آلمان٬ یونان و چند کشور اروپایی دیگر در تحویل دادن چند تن از سران سیاسی و نظامی فراری شبکه گولن٬ موجب آن شد که کودتاگران در بسیاری از محافل سیاسی اروپایی از جمله در آلمان٬ بلژیک و فرانسه به شکل آزادانه به فعالیتهای خود ادامه دهند.
در مراحل بعدی نیز٬ مقامات ترکیه در رفتارها و اظهارات مقامات مهم آمریکا و کشورهای اروپایی٬ نکاتی دیدند که در اغلب حوزهها به ضرر حزب حاکم ترکیه است. با هم چند نمونه از این رفتارها را مرور میکنیم:
1.اغلب کشورهای اتحادیه اروپا نه در برابر پ.ک.ک و نه در برابر شاگردان فتح الله گولن٬ منع و محدودیت فعالیت گروهی و سازمانی قرار ندادهاند.
2.توقف مذاکرات عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا و رفتار دوگانه در قبال مساله آوارگان٬ نشان داد که ترکیه در معادلات اروپا جایگاهی ندارد.
3.تهدید و تحریم اقتصادی آمریکا علیه ترکیه٬ شرایط بسیار سختی برای ترکیه به وجود آورد.
4.آمریکا در قبال ترکیه رفتار دوگانهای را در پیش گرفت و از سویی برای سرِ 3 تن از سران پ.ک.ک 12 میلیون دلار جایزه تعیین کرد، اما از دیگر سو، در شمال سوریه به حمایت تسلیحاتی از کردهای وابسته به پ.ک.ک ادامه داد و زمانی که ترکیه خواست به آنان در شرق فرات حمله کند٬ دونالد ترامپ ترکیه را به تحریم اقتصادی تهدید کرد.
5.به محض نزدیک شدن ترکیه به روسیه و انعقاد قرارداد خرید سامانه موشکی اس 400 از مسکو٬ واشنگتن تهدید کرد که در صورت قطعی شدن این معامله٬ ترکیه از روند تولید جنگنده اف 35 اخراج خواهد شد.
6.همدستی و همراهی تیم سیاست خارجی و اطلاعاتی امنیتی ترامپ با عربستان سعودی٬ مصر و امارات متحده عربی٬ شرایط سختی را برای ترکیه به وجود آورده است.
7.در مورد رویداد تاریخی ارامنه٬ مواضع آمریکا٬ فرانسه و پرتغال٬ ترکیه را نگران کرد.
8.در گزارشهای حقوق بشری آمریکا و اروپا٬ در مورد آزادیهای دینی و آزادی بیان٬ حقوق اقلیتها و وضعیت دموکراسی و احزاب٬ انتقادات تندی از ترکیه صورت گرفته است.
نگاهی به موارد بالا نشاندهنده این واقعیت است که نشانه مثبتی از بهبود نسبی روابط سیاسی و اقتصادی ترکیه و کشورهای غربی مشاهده نمیشود و بعید نیست که در آینده٬ این رابطه از چیزی که الان هست٬ بدتر شود.
با در نظر گرفتن موارد بالا٬ سوال اینجاست: آیا آمریکا و اروپا٬ تمایل دارند که ورق در ترکیه برگردد و به جای جریان اسلامگرای کنونی٬ سوسیالدموکراتهای لاییک و کمالیست بر سر کار بیایند؟
همچنین باید پرسید: اردوغان معتقد است که در میان کشورهای غربی٬ خیلیها منتظر بهار ترکی هستند. باید پرسید خود اردوغان در این ماجرا تا چه اندازه نقش دارد؟
در پاسخ به این سوالات باید گفت: بدون تردید اتحادیه اروپا از منش فکری و سیاسی کنونی حزب عدالت و توسعه ناخشنود است و البته که ترجیح میداد به جای آکپارتی و همراهان اردوغان٬ قدرت در دست حزب جمهوری خلق و جریان لاییست و کمالیست باشد.
با این حال٬ اتحادیه اروپا نه تنها واقعیت عینی جامعه ترکیه و موقعیت ضعیف کمالیستها را میبیند در عین حال٬ تمایل ندارد که از بیثباتی و ناامنی در ترکیه حمایت کند و ترجیح میدهد وضعیت کنونی را تحمل کند.
این مساله برای آمریکا نیز تقریباً به همین شکل است، اما در مورد تمایل سران کشورهای غربی به بهار ترکی و تغییر نظام سیاسی در ترکیه باید گفت: اصلیترین دلایل تمایل کشورهای غربی به وزیدن بهار ترکی در کشور جمهوری ترکیه٬ دو زمینه عمده دارد که هر دو با هم متفاوت هستند.
زمینه نخست٬ نگرش و رویکرد سیاسی و فکری آمریکا و اروپا به مسائل خارومیانه و جهان اسلام و تمایل آنان به دولتهای وابسته و دور از استقلال و قدرت در تصمیمگیری و اقتصاد است و به درازای چندین دهه٬ حضور دولتهای ضعیف و وابسته را به دولتهای توانمند٬ ترجیح داده است.
به بیانی روشن٬ نمیتوان تمام دلایل انتقاد غربیها از ترکیه را صحیح و از جانب حق٬ دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشر مورد تایید قرار داد. برخی از انتقادات غربیها در مورد سیستم قضایی ترکیه٬ تمامیت خواهی اردوغان و اعمال فشار بر مخالفین او٬ مبنای واقعی و بهجا دارد.
اما الزاماً تمام انتقادات آنان صحیح نیست و واقعیت این است که اساساً غربیها٬ نه یک ترکیه قدرتمند و مستقل را تحمل میکنند و نه نزدیک شدن این کشور به روسیه و دور شدن از هوای ناتویی و غربی را.
در مورد بخش دوم دلایل نیز باید گفت: اساساً شخص رجب طیب اردوغان در این ماجرا٬ نقش ویژهای دارد. او با ادبیات تند٬ تهاجمی٬ تحقیرآمیز و تصمیمات شتابزده٬ خیلیوقتها فراموش میکند که اقتصاد کشور او و همچنین عضویت در ناتو و حضور در جبهه غربی٬ الزاماتی دارد و بنابراین او نمیتواند با خاطری آسوده در برابر تمام مواضع سیاسی آمریکا و اروپا بایستد و اگر بخواهد به تمام معنی کلمه٬ ایستادگی کند٬ قطعاً باید هزینه آن را نیز بپردازد.
البته ترکیه در این ماجرا٬ با رفتارهای منفی و خصمانه عربستان سعودی و امارات نیز روبرو شده و قطعاً تمام تقصیرها بر گردن اردوغان نیست، اما اگر دستگاه دیپلماسی ترکیه به شکلی پویاتر عمل کند و اردوغان نیز در اتخاذ مواضع سیاسی و بیان افکار خود٬ اندکی محتاطانهتر عمل کند٬ دست کم مواضع سران کشورهای اروپایی تا اندازهای منعطفتر خواهد شد.
انتهای پیام/