یادداشت| دستهای پشت پرده در تحریک ناسیونالیسم «پشتون» پاکستان
دولتمردان افغانستان در چند سال اخیر با تبعیت از آمریکا و برخی سرویسهای جاسوسی سعی کردند با تحریک احساسات عمومی مردم «پشتون» در پاکستان به امنیت عمومی اسلام آباد ضربه بزنند.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، این روزها بحث ظلم به مردم پشتون در پاکستان توسط دولت مردان افغانستان مطرح شده و به آن دامن زده می شود در حالی که نفوذ پشتو زبانها و آزادی آنها در پاکستان به حدی زیاد است که تقریبا نیمی از مسئولین بلند پایه این کشور از «عمران خان» نخست وزیر پاکستان گرفته تا بسیاری از اعضا و نمایندگان پارلمان ملی و سنای این کشور همچون «زرتاج گل» وزیر محیط زیست پشتو زبان و اصالتا اهل ایالت خیبر و ``پختونخوا، مناطق قبایلی وزیرستان و منطقه موسوم به فاتا بودهاند.
علاوه بر این یک چهارم از رادیو و تلوزیون دولتی این کشور با وجود جمعیت کم این قوم نسبت به اقوام مناطق سند و پنجاب اختصاص به برنامه هایی با زبان پشتو دارد.
با این توصیفات پذیرفتن اینکه اقوام پشتو زبان در پاکستان تحت فشار هستند و برای رها شدن از این فشار دست به اعتصاب زدهاند چندان منطقی به نظر نمی رسد. آنچه پذیرفتنی تر به نظر می رسد این است که مسئولین دولت کابل در تلاش هستند تا با دامن زدن به مسائل قومیتی امنیت در پاکستان را خدشه دار کنند.
اشرف غنی پیش از این و همزمان با کشته شدن یک جوان پشتو زبان در شهر کراچی تلاش کرده بود تا با تکیه بر ناسیونالیسم پشتو بر دولت اسلام آباد فشار وارد کند که البته موفق به این کار نشد با این حال طبق قانون اساسی پاکستان اقوام مختلف از بلوچ گرفته تا پشتون، سرائیکی، پنجابی و .... همه پاکستانی هستند و طبق قانون از حقوق مساوی برخوردارند.
توضیح و تفصیل نقش افغانستان،هند و اسرائیل در تحریک قومیت ها در پاکستان قطعا در مجال یادداشت کوتاه ما نخواهد گنجید؛ اما نکته ای که باید مد نظر باشد این است که پاکستان در ده سال گذشته در نبرد با تروریسمی که ریشه منطقهای و جهانی دارد هزینه هنگفت انسانی بسیاری متقبل شده و هزینه مالی این نبردها نیز به سختی تأمینشده است.
تمامی کشورهایی که شاهد حضور تروریسم و فعالیتهای تروریستی در خاک خود بودهاند، هرگاه خواستهاند از شر تروریسم رهایی یابند ابتدا به مذاکرات و سپس به رویکرد نطامی روی آوردهاند. وقتی تاریخ جدایی طلبی در باسک اسپانیا، کبک کانادا، ببرهای تامیل در سریلانکا و حتی تاریخ تروریسم ابوسیاف در فیلیپین و القاعده در افغانستان را مرور کنیم در مییابیم که برای زدودن چالش تروریسم و درگیر نشدن کشور در شرایط بحرانی امنیتی در صورت افاقه نکردن مذاکرات؛ ارتش ناچار به استفاده از راهکار نظامی خواهد شد.
با توجه به این مطالب موضوع مصالحه با سران قوم پشتون بهصورت جدی از دیرباز تاکنون توسط دولت پاکستان مطرح شده است؛ اما امروزه با وجود اثبات حمایت سرویس جاسوسی همسایه شرقی پاکستان از جنبش حفاظت از قوم «پشتون»، امتیازاتی برای دست برداشتن این گروه از فعالیت های تحریک آمیز و مخل امنیت کشور در نظر گرفتهشده است که تاکنون این گروه دست از خشونت نکشیده و اعلام نمودهاند که آنها فعالیتهای خود را علیه مسئولین بلند پایه با برپایی تظاهراتهای سراسری حتی در پایتخت از سر خواهند گرفت.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا این جنبش همزمان با بهبود شرایط امنیتی در پاکستان به اعتراضات گسترده برای دست یافتن به حقوق خود پس از چند سال روی آوردهاند؟
هرچند که «جنبش مردمی تحفظ پشتون» فعالیت تروریستی تاکنون از خود نشان نداده است اما این امکان وجود دارد که تحت تاثیر اعضای پشتو زبان گروه های تروریستی چون تحریک طالبان پاکستان قرار گیرد و در بخشهایی از شمال غرب پاکستان سعی در کسب نفوذ اجتماعی کند که این امر با توجه به سوء استفاده از ریشه دار بودن عمیق مفاهیمی همچون قومیت و مذهب و حتی زبان سعی در بروز چالش جدی برای این کشورکند.
هر چند در شرایط کنونی به نظر نمی رسد این گروه مجال پیدا کند تا با سو استفاده از مفاهیم قومیت، مذهب و زبان به گسترش پایگاه تروریستی و اخلال امنیت و ثبات در بخشهای مختلف کشور منجر شود.
تجربیات کشور پاکستان در مبارزه با تروریسم نشان داده است که هرگاه موضع دولت در برابر گروه های داخلی حمایت شده از سرویس های جاسوسی دیگر کشورهای متخاصم دفاعی شده است، آنگاه این گروهها دست برتر پیداکردهاند و سبب اخلال نظم در جامعه شدهاند. در شرایط فعلی نیز به نظر میرسد اگر حکومت و ارتش پاکستان بتواند ابتکار عمل را در مبارزه با تروریسم و گروههای افراطی به دست بگیرد تا حدی زیادی میتواند از رشد گروه های کوچک مورد حمایت کشورهای ثالث جلوگیری کند.
تجربه تاریخی در پاکستان نشان داده است که صرفاً رویکرد سیاسی و مذاکره با توجه به دست داشتن کشورهای بیگانه در بهم ریختن اوضاع داخلی این کشور فایده و سودی نخواهد داشت و بهترین راه حل، سرکوب این نوع اعتراضات مخل امنیت کشور در نطفه از آغاز اولین تحرکات مغرضانه خواهد بود. تاریخ چند ساله اخیر پاکستان این را ثابت کرده است که جرقه بسیاری از گروه های تروریستی از رشد همین گروه ها و جنبش های به ظاهر ساده کوچک مردمی ایجاد شده است که بعد ها با حمایت سرویس های اطلاعاتی دشمن پاکستان به بهانه دفاع از حقوق اقلیت ها به شکل قارچ گونه در سایر مناطق خارج از محیط درگیر رشد پیدا کرده اند.
به نظر می رسد مادامی که گروه های مردمی به رسمیت شناخته شده در پاکستان فعالیت های خود را از مرجع قانونی پیگیری نمایند و کشور را به صحنه خشونت و اعتراض نکشانند هیج نهادی در داخل با آن ها برخورد نخواهد کرد؛ در غیر این صورت با توجه به شرایط باثبات و بهبود امنیت پایدار در این کشور به صورت اساسی مورد فشار نظامی قرار خواهند گرفت به همین دلیل دولت و همین طور ارتش پاکستان تا زمانی که از موضع قدرتمند نظامی با گروه های حمایت یافته روبرو نشود در میدانهای سیاسی بهراحتی نخواهد توانست به اهداف مطلوب برای پیشرفت پاکستان در سایه اتحاد قومی دست یابد.
یادداشت: حسین محمدی
انتهای پیام/.*