جوانمردی نخستین شهید انقلاب در بهبهان؛ ۱۶ ساله ای که اسطوره کشور شد
حبیب اله علاقه بسیار داشت که در راه خدا به شهادت برسد، مدام به اعضای خانواده و دوستانش میگفت: من باید محاسن خود را در راه خدا با خون خویش رنگین کنم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم در بهبهان؛ میانهروزهای ظللم ستیزی از رژیم منحوس و فاسد پهلوی انسانهایی از جنس بلور پدید آمدند که با زبان، قلم و برخی با خون پاکشان مردم را به سوی هدایت و حقیقت سوق دادند.
شهید حبیباله جوانمردی از دسته انسانهای فرشتهگونهای است که با شهادتش راه حقیقت را به همه مسجل ساخت و جرقه انقلاب را در شهرستان شعلهور کرد.
حبیباله جوانمردی نخستین جوان اسطورهی بهبهان بود که باب شهادت را فتح و موجب شد 1104 آلاله دیگر بعدها راه خود را در مسلک خمینی یافته و برای ظلم ستیزی و دفاع از کیان نظامشان به شهادت برسند.
این نوجوان 16 ساله نخستین کسی بود که در جریان تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی به ضرب گلوله سرگرد امیری به شهادت رسید که در ادامه شرح شهادتش از زبان بستگان و دوستان نزدیک به اختصار بیان شده است.
نوجوان بهبهانی در 16 سالگی حبیب پروردگار شد
حبیباله علاقه بسیار داشت که در راه خدا به شهادت برسد، مدام به اعضای خانواده و دوستانش میگفت من باید صورت و محاسن خود را در راه خدا با خون خویش رنگین کنم.
شهید حبیباله جوانمردی در 15 شهریورماه 1341 در خانوادهای مذهبی در شهرستان بهبهان چشم به جهان گشود، فرزند بزرگ خانواده بود و از سن 7 سالگی تکالیف عبادی خود را انجام میداد.
هر چند که هنوز به سن شرعی و بلوغ نرسیده بود با کمال علاقه در مجالس روضه شرکت میکرد و در روضه خوانیها هنگامی که واعظ عرض مصیبت میکرد اشک از دیدگانش روانه شده گویی یکی از نزدیک ترین بستگان خود را از دست داده است.
در سال 1348 روانه مدرسه شد و با علاقه زیادی شروع به درس خواندن کرد و دوران ابتدایی را با موفقیت به اتمام رساند و بعد از آن دوره راهنمایی را در مدرسه دکتر معین آغاز کرد.
در اواخر سال سوم راهنمایی بود که از جنایات رژیم ستم شاهی آگاه شد، آن زمان شهرهایی همچون قم و تبریز بپا خواسته بودند و هنوز کمتر کسی در بهبهان به جنایات و کشتار رژیم پهلوی پیبرده بود.
از آن روز حس اسلام طلبی او موجب شد که به مسائل کشور آشنا شود، مسائل را با دقت زیاد پیگیری و بررسی کرده و همراه عدهای از دوستانش جلساتی را تشکیل میدادند که آن جلسات خلاصه میشد به درسهایی از قرآن و گوش دادن به نوارهای افشاگرانه سخنان امام خمینی(ره) در عراق و ترکیه که توسط روحانیت مبارز بهبهان انجام میگرفت.
در تکثیر و توزیع اعلامیه های حضرت امام در آن زمان فعالیت چشمگیری داشت به گونه ای که حتی اسمش به دست مأموران رژیم افتاده و آنها در پی فرصت مناسبی بودند که او را دستگیر کنند.
حبیب اله علاقه بسیار داشت که در راه خدا به شهادت برسد و مدام به اعضای خانواده و دوستانش میگفت: من باید صورت و محاسن خود را در راه خدا با خون خویش رنگین کنم.
در همان ایام بود که مردم قهرمان بهبهان ندای امام را لبیک گفتند و در روز 9 رمضان مصادف با 23 مردادماه 1357 به اولین تظاهرات عظیم بر ضد رژیم پهلوی دست زدند.
این تظاهرات از خیابان شهید جوانمردی فعلی بهبهان شروع شد، قبل از ظهر عده ای از مردم بوسیله مأموران متفرق و حبیب اله نیز بوسیله مزدوری مورد تعقیب قرار گرفت که پس از فرار از چند کوچه پی در پی از چنگ آن مأمور فرار کرده و به خانه یکی از آشنایان پناه آورد و چند ساعتی را در آنجا بهسر برد.
ساعت 3 بعد از ظهر همان روز مزدوران شاه جلاد مسلسل به دست به مسجد امام جعفر صادق بهبهان حمله ور شدند و درب و پنجره های مسجد را شکسته و فرش های مسجد را به غارت بردند، آنها بلندگوها و قرآنها را به گلوله بستند.
حبیب اله جوانمردی از جمله کسانی بود که آگاهانه و مصمم به محض دریافت این خبر خود را به مسجد رساند و به دفاع از این سنگر مقدس پرداخت و همراه با دیگر برادرانش به شعار دادن پرداخت.
او خطاب به مزدوران شاه با صدای بلند میگفت: شما با ما طرف هستید، قرآن و بلندگوهای مسجد چه کردهاند که آنها را هدف گلوله های خود قرار داده اید؟! بجای قرآن سینه ما آماده پذیرش گلوله های شما مزدوران است.
که ناگهان مزدوری با شلیک گلوله، حبیب اله را هدف قرار داد و این دانش آموز نوجوان 16 ساله را با زبان روزه به شهادت رساند.
بعد از شهادت حبیب اله رژیم حاضر نمیشد که جسدش را به خانوادهاش تحویل دهد، آنها پس از گرفتن مبلغ 1000 تومان از خانواده شهید بابت گلوله ای که با آن فرزندشان را کشتهاند جنازه اش را شبانه و مخفیانه در قبرستان شهر بهخاک سپردند تا مبادا آرامگاهش زیارتگاه دوستان و یارانش شود.
آنها از برگزاری مجلس ترحیم برای شهید جلوگیری میکردند اما علیرغم حکومت نظامی شدیدی که سرتاسر شهر حاکم بود مردم مسلمان بهبهان به سوگ نشستند و یادش را گرامی داشتند.
شهید حبیب اله جوانمردی نقطه عطفی بود برای دیگر مبارزان و مجاهدان بهبهانی، او با شهادتش شهر را به هیجان در آورد و مردم را از خواب گران غفلت بیدار کرده و موجب شد جرقهی انقلاب به شعلهی پرحرارتی تبدیل شود.
انتهای پیام/ ع