گزارش تسنیم-۳|نقش جریانهای دینی خارجی در قرقیزستان: شبهقاره
نفوذ فرهنگی- تمدنی پاکستان نهتنها در سطح رادیکال بلکه حتی از طرف جریانهای معتدل و میانهرو صورت میگیرد و در میانمدت هیچ تهدیدی از ناحیه گروههایی همچون جماعت تبلیغ پاکستان متوجه امنیت ملی قرقیزستان نیست.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در شبهقاره هند تنها جمهوری اسلامی پاکستان میتواند به جامعه فرهنگی- تمدنی قرقیزستان دستاندازی نماید. محققان و کارشناسان اظهار میدارند که پاکستان بهعنوان یکی از کلیدیترین متحدان ایالاتمتحده آمریکا در منطقه آسیای مرکزی؛ خود را بهعنوان یک قدرت برتر منطقهای و دروازهای برای کشورهای آسیای مرکزی بهمنظور دستیابی به اقیانوس هند و از طریق آن به بازارهای جهانی میداند.
در این منطقه؛ جمهوری اسلامی ایران رقیب اصلی پاکستان محسوب میشود. همگرایی اقتصادی با کشورهای منطقه و همراه ساختن آنها باسیاستهای خود یکی از اهداف اصلی و ژئوپلیتیکی پاکستان میباشد. جمهوری اسلامی پاکستان برای دستیابی به اهداف خود در منطقه در مرحله اول همچنین تلاش میکند از فاکتورها و اهرمهای فرهنگی- تمدنی خود نیز بهره بگیرد.
با اینحال؛ نفوذ فرهنگی- تمدنی پاکستان نهتنها در سطح رادیکال بلکه حتی از طرف جریانهای معتدل و میانهرو صورت میگیرد و در میانمدت هیچ تهدیدی از ناحیه گروههایی همچون جماعت تبلیغ پاکستان متوجه امنیت ملی قرقیزستان نیست.
نفوذ و تأثیرگذاری فرهنگی از ناحیه شبهقاره( هند؛ پاکستان و بنگلادش) بهطور عمده توسط جنبش جماعت تبلیغ دیده میشود که در جمهوری قرقیزستان این جنبش بیشتر بهعنوان " دعوت" ( دعوت برای توجه به اسلام ) شناخته میشود. جنبش مذکور در سالهای 1920 در منطقه موات در نزدیکی دهلی تأسیسشده و محمد الیاس کندهلیوی مؤسس و بنیانگذار آن میباشد.
جماعت تبلیغ اکنون در سراسر دنیا گسترده شده و تقریباً در همه کشورهای جهان حضور دارد ولی هند؛ پاکستان و بنگلادش همچنان بهعنوان مراکز اصلی این جنبش باقیماندهاند. مرکز این جنبش در هندوستان در شهر دهلینو منطقه نظامالدین قرار دارد.
مقر جنبش در کشور پاکستان در شهر ریوند و در بنگلادش نیز در مرکز این کشور یعنی داکا قرار دارد. در ریوند و داکا کنگرههای جنبش برگزار میشود که در آنها صدها هزار تن از پیروان جماعت تبلیغ از سراسر جهان گرد هم میآیند.
مهمترین اصول مکتب محمد الیاس کندهلیوی در شرایط مستعمره هندی شکل گرفته است. به گفته وی، مسائل مسلمانان را نمیتوان با روشهای سیاسی حلوفصل کرد. اوضاع جامعه مسلمان فقط از راه عبادت و اصلاح رفتار و اخلاق و دعوت به دین تغییر میشود.
مفهوم اصلی این جریان دعوت یعنی بازگشت به اسلام است. پیروان این گروه را در قرقیزستان «دعوتچی» مینامند. در سالهای 1990 مبلغان قرقیزی اغلب به پاکستان میرفتند زیرا روادید را در بدو ورود به آن کشور میگرفتند. از سال 2002 با ایجاد سختگیریها در صدور ویزا مبلغان به هند و بنگلادش سفر میکردند.
عمده پیروان این گروه اتباع عادی قرقیزستان هستند که هرگز در مدرسه دینی درس نخواندهاند ولی برای دعوت (تبلیغ) میروند تا خود دانشهای اصلی در دین کسب نمایند. آنان مبانی دین، نماز، چند سوره کوتاه و آداب غذا خوردن، خواب و وضو در اسلام را میآموزند. بسیاری از این مبلغان پس از کسب دانش اولیه به دعوت نمیروند ولیکن نماز را در منزل خود میخوانند و در نمازهای جمعه مرتب شرکت میکنند. کسانی که به کار تبلیغ و دعوت ادامه دهند سطح دانش دینی خود را از طریق مطالعه دو کتاب اصلی «فضائل اعمال» و «تاریخ صحابه» ارتقاء میدهند.
در هنگام سفرها اعضا حدود دو ساعت و نیم جلسات تعلیمی دارند. کمبود آگاهی و دانش کافی از مسائل دینی با روش خاص دعوتچیان جبران میشود. در زمان خطبه یا تبلیغ مسئولین سخنرانی خود را بر اساس شش اصل مهم که به آن شش صفت (ایمان، نماز، ذکر، رفتار با مسلمانان، خلوص نیست و دعوت) میگویند برنامهریزی میکنند. این روش در هنگام جلسات تعلیمی حفظ میشود و به مبلغان مبتدی توصیه میشود که از این قالب تجاوز نکنند و حرف گزاف نزنند.
علاوه بر این، بهمرورزمان مشاهده میشود که تعداد مبلغانی که تحصیلات دینی کامل کسب کردند افزایشیافته است. هرسال تعداد فارغالتحصیلان از مدارس دینی و انستیتوهای اسلامشناسی بیشتر میشود که در هنگام تحصیل و پس از اتمام آن در کار دعوت مشارکت میکنند. به گفته سراجالدین رئیس مدرسه 52 منطقه "آرا بشیک" اکنون بیش از 150 نفر از علمای دعوت در قرقیزستان فعال هستند.
امروزه تفاوت بسیار بارز بین نسلهای مختلف و درک آنان از دین وجود دارد. افراد کهنسال که در زمان شوروی زندگی کردند و در شرایط نسبتاً مذهبی تربیت شدهاند بهنوعی به دین برمیگردند زیرا گرایش دینی به آنها اعتبار بیشتر میبخشد.
بیشتر افراد مسن در قرقیزستان در آستانه مرگ متدین میشوند. اما نسلی دیگر که در زمان شوروی بزرگشده و بخش عمده عمرشان را در شرایط حکومت شوروی گذرانیدهاند تقریباً هیچ درکی از دین ندارند. بیشترین انتقاداتی که به دعوتچیان وارد میشود از سوی آنها است.
نسل سوم نسلی میانه است که افرادی هستند که در زمان شوری به دنیا آمدند اما در دوره پساشوروی بزرگ شدند. و آخرین گروه، جوانترین نسل قرقیزستان است که از ایدئولوژی شوروی تأثیر نپذیرفتهاند از همه لحاظ آماده پذیرش افکار و عقاید دینی هستند. در حال حاضر بیشتر مبلغان از دو نسل آخر هستند.
بنابراین اینکه جامعه، مبلغان را بهطور مطلوب نمیپذیرد میتوان بهحساب گسست نسلها گذاشت که برای بسیاری از جوامع جهانی که در دورهای انتقالی بسر میبرند قابل تعمیم است.
اما باید گفت که هر چه این دوره انتقالی به پایان نزدیکتر باشد، بسیاری از این اختلافات بهخودیخود حلوفصل میشود. برای نمونه، اکنون جوانان در انتخاب همسر از ارزشهای دینی مشترک جویا میشوند و تقریباً اختلافاتی ازایندست در خانوادههای جوان مشاهده نمیشود. همچنین عمده مردم به دعوتچیان عادت کردند و توجهی به آنها نمیکنند.
اما دعوت بهطورکلی تأثیر مثبت در جامعه و خانوادهها دارد. قادر ملکاف دعوت را مرکز بهزیستی یا توانبخشی ویژه افراد معتاد میداند. دعوت اجازه میدهد افراد از فضای فاسد و آلوده پیرامون فاصله بگیرند ، دوستانی جدید پیدا کنند و به سفری طولانیمدت بروند که در طول آن میتوانند بر مشکلات خود غلبه کنند.
علاوه بر این نمونههای بسیار از تأثیر مثبت دعوت بر روابط بین اقوام مختلف وجود دارد. این کار در سه ساحت امکانپذیر است. اولاً جماعتهای در حال سفر متشکل از اقوام مختلف هستند که در طول سفر در ارتباط نزدیک با یکدیگر هستند و اغلب اوقات دوستانی خوب میشوند. دوماً جماعتها به شهرستانها میروند که در آن اقوام مختلف ساکن هستند (مثلاً دونغان و ازبک). سوماً دعوتچیان از اقوام دیگر در زندگی روزمره مسجد حوزه خود مشارکت میکنند که مسجد مرکزی بیشکک نمونه روشن آن است.
حادثه سال 2010 در جنوب قرقیزستان که منشأ آن اختلاف بین اقوام مختلف بود نیز نشان میدهد که دعوت توانسته است در شرایط بحرانی مؤثر باشد. در آن ایام حدود 50 نفر از مبلغان به جنوب قرقیزستان رفتند و در روزهای اول این ناآرامیها مردم را به صلح و دوستی فراخواندند. بررسی تطبیقی در سه شهر جنوبی اوش، جلالآباد و اوزگن نیز نتایج قابلتوجهی داده است.
اختلاف نه بین قرقیز و ازبک بلکه بین قرقیزهای روستانشین و ازبکانی شهرنشین اتفاق افتاد. در جنوب قرقیزستان امر دعوت از محبوبیت میان قرقیزها برخوردار است در حالی که ازبکها با تردید به آن تن میدهند. سفرهای مبلغان اجازه میدهد رابطه خوب بین شهر و روستا برقرار شود.
این امر در طول سالها در شهر اوزگن صورت میگرفت. این شهر یک استثنا است زیرا بیشتر مبلغان آن ازبک هستند. مبلغان شهرنشین ازبکی اهل اوزگند به روستاهای نزدیک قرقیزنشین سفر میکردند و مبلغان قرقیزی به مساجد ازبکی اوزگند میرفتند.
میتوان گفت که این پیوندهای چندساله بین شهر و روستا در حل اختلافات قومی اوزگند کمک کرده است. وضعیت اوش و جلالآباد کاملاً متفاوت بوده است. مبلغان عمدتاً قرقیز بودند زیرا ارتباط قوی بین ازبکهای شهرنشین و قرقیزهای روستانشین در این شهرها نبوده است. در پایان این بخش میتوان نتیجه گرفت که در تأثیر جماعت تبلیغ بر جامعه میتوان موارد مثبت و موارد منفی مشاهده کرد.
موارد منفی بیشتر ناشی از اختلاف با مردم سکولار است. اما این بحران بیشتر بحران گسست نسلها است ویژه هر جامعه در حال انتقال است. بهمرورزمان این بحران کمرنگ میشود. درعینحال دعوت چه در جامعه چه در خانواده تأثیرات مثبت زیاد دارد زیرا میتواند در مبارزه با اعتیاد، تغییر سبک زندگی بهسوی اخلاق، برقراری رابطه مناسب بین اقوام مختلف و همبستگی شهر و روستا بسیار مؤثر باشد. دیدگاههای مؤلفان و کارشناسان مشترک است زیرا زمانی که نکات منفی و نکات مثبت این گروه را روی کفه باسکول بگذاریم خواهیم دید که نکات مثبت آن بهمراتب بیشتر است.
مسئله جماعت تبلیغ در عالیترین سطح دولتی نیز مطرح شد. در تاریخ 3 فوریه 2014 ضمن بررسی مسئله سیاستهای دولتی در حوزه دینی، فعالیت جنبش جماعت تبلیغ در قرقیزستان تهدیدآمیز عنوانشده بود. ولیکن تصمیم نهایی در این خصوص اتخاذ نشده است.
به اعتقاد کارشناسان انتخاب مقصدبیک تکتوموشف به مقام مفتی قرقیزستان تا حدی به معنی قانونمندسازی نسبی و قبول جماعت تبلیغ به عنوان یک جنبش معتدل توسط حکومت میباشد.
در کنار نکات مثبت که در خصوص این گروه ابراز میشود، عدهای به نقاط ضعف آن نیز اشاره دارند. جماعت تبلیغ هیچ فرصتی برای رشد فکری مسلمان ایجاد نمیکند. البته عمده رهبران و پیروان این جنبش آگاهی دینی کافی ندارند زیرا خطر نفوذ جریانات تندرو در صفوف دعوتچیان نیز وجود دارد. آنان با ظاهر و پوشش خود باعث ایجاد حساسیت و تنفر نزد عامه مردم و دولت میشوند.
کارشناسان نیز نسبت به مرکز مدیریتی این گروه در خارج از کشور نگرانی دارند. پیروان این گروه اغلب به گروههای دینی دیگر میپیوندند. به عقیده کارشناسان جماعت التبلیغ چیزی جزء دعوت نمیتواند به مردم ارائه دهد و کسانی که نیاز به رشد و پیشرفت داشته باشند و یا به دنبال یافتن پاسخ به سؤالات سیاسی هستند به گروههایی نظیر حزب التحریر یا سلفی گری میپیوندند.
لذا تعداد پیروان ثابت این جنبش همواره در حال تغییر است. اما بیشتر نومسلمانها از طریق جماعت التبلیغ به اسلام گرایش پیدا میکنند اما اینکه تا کجا پیش میروند و آیا در این جنبش میمانند معلوم نیست.
در حال حاضر تعداد اعضای ثابت جماعت التبلیغ در قرقیزستان مشخص نیست. به گفته کارشناسان امور دینی اعضای این گروه در هر نقطه مسکونی کشور قرقیزستان حضور دارند.
به گزارش اداره مفتیات قرقیزستان در سال 2011 میلادی؛ 6270 نفر در سراسر کشور اقدام به دعوت (تبلیغ) کردند که این تعداد در سال 2013 به 9131 نفر رسید.
ولی بر اساس مشاهدات اخیر و اعترافات اعضای جماعت التبلیغ موج اصلی گرایش مردم به دعوت به پایان رسید. اما یک هسته ثابت و دائم شکل گرفت که عمدتاً این هسته مشغول ساماندهی و انجام کار دعوت هستند. بیشتر این افراد از اقشار کمبضاعت جامعه و اغلب با تحصیلات متوسطه هستند.
جنبش جماعت تبلیغ در ارگانهای دولتی قرقیزستان به ثبت رسمی نرسیده است. ولیکن در اداره مفتیات این کشور بخش دعوت دایر است و مفتی فعلی قرقیزستان، مقصدبیک تکتوموشف، در میان مسلمانان بهعنوان رهبر جنبش «جماعت التبلیغ» شناخته شده است.
در حال حاضر جماعت تبلیغ در روسیه، قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان ممنوع شده است. سازمان پیمان امنیت دستهجمعی نیز توصیه کرده است تا این گروه را ممنوع اعلام کنیم. اما پس از بررسی وضعیت روسیه میتوان گفت که ممنوعیت اعلامشده ثمرات مثبتی در آن کشور به بار نیاورده است. اخیراً در قزاقستان نیز جریانات افراطی سلفی نیز فعالشدهاند و عملیاتهای انتحاری اتفاق میفتد که اخبار آن در مطبوعات منتشر نمیشود. گروههای بزرگ جهادیان قزاقی در سوریه میجنگند و دولت علیرغم آن همه قدرتش نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
نویسنده: نورگل حسن آمان اوا
ترجمه و تنظیم: پرویز قاسمی- آسیه عیسی بایوا
انتهای پیام/