علت صلح امام حسن(ع) با معاویه چه بود؟

یک استاد حوزه و دانشگاه معاهده امام حسن(ع‌) با معاویه را ناشی از ضعف معرفت دینی مردم نسبت به جایگاه امامت و ضعف شناخت آن‌ها از مکرهای دشمن می‌داند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، تاریخ زندگانی اهل‌بیت(ع) پر از عبرت‌ها و پندهای جاودان برای امت اسلام است تا حدی که با شناسایی نقاط ضعف و قوت گزاره‌های آن می‌توان در بهبود شرایط اجتماعی و سیاسی فعلی جامعه مبادرت کرد. اما آنگاه که تاریخ مورد تحریف قرار گرفت و برداشت‌های سیاسی و جناحی جایگزین برداشت‌های راهگشای معرفتی قرار گرفت ممکن است مسیر ارزشی یک ملت را به سوی پرتگاه‌های عمیق تغییر دهد و جامعه را با دست‌اندازهای جبران‌ناپذیر هویتی مواجه کند.

تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی(ع) به ویژه در ماجرای انعقاد عهدنامه با معاویه دارای ابعادی است که به دلیل ویژگی خاص آن،‌ به راحتی تحریف‌پذیر است به گونه‌ای که حتی در دوران امامت آن حضرت همواره پر چالش‌ترین و پر تنش‌ترین مسائل بین مسلمانان شناخته می‌شد. این توافقنامه بعد از جنگی صورت گرفت که بر اثر زیاده‌خواهی معاویه و خودداری او از بیعت با امام حسن(ع) به عنوان خلیفه مسلمانان روی داد. عمده علت پذیرش صلح از سوی آن حضرت را نه تمایل خود آن حضرت بلکه سستی مردم عراق در جنگ و توطئه معاویه در تطمیع سران سپاه دانسته‌اند. متأسفانه به دلیل عدم وجود بینش جامع و بصیرت لازم، عموم مردم امام حسن مجتبی(ع) را متهم به سازش با دشمن کردند، سازشی که همراه با ترس از هیاهوی دشمنان اسلام است.

در این موضوع با حجت‌الاسلام  عباس جعفری فراهانی مدرس حوزه و دانشگاه  و دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) به گفت‌وگو نشستیم. در این نشست ضمن بررسی اجمالی ابعاد سیاسی امام حسن مجتبی(ع) به موضوع تعهدنامه امام حسن مجتبی(ع) با معاویه پرداخته شد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. 

امام حسن پیک امیرالمؤمنین(ع) برای رهایی مردم از فتنه جمل بود

* معمولاً تصوری که از امام حسن مجتبی(ع)‌ در اذهان است،‌ ناظر بر شخصیتی اخلاقی است که مدام به فقرا کمک می‌کردند؛ قصد داشتیم درباره حضور سیاسی حضرت برایمان صحبت کنید.

هر یک از ائمه(ع) چه در بُعد اجتماعی و چه در بعد معرفتی دارای جایگاه‌های رفیعی هستند که هیچ بشری یارای رسیدن به فضایل آن‌ها را ندارد. اگر از بعد اجتماعی امام حسن(ع) سخن می‌گوییم، در واقع از فردی سخن به میان می‌آوریم که در بالاترین حد رفتار و اخلاق و در واقع معلم کامل اخلاقند. اگر از لحاظ معرفتی بنگیریم، ایشان معلم عالی‌ترین معارف هستی‌اند. ضمن آنکه  جایگاه ایشان از لحاظ نسبی بسیار رفیع است؛ در واقع امام حسن مجتبی جزو شجره نبوت هستند.

معمولاً تصور عموم بر آن است که اهل‌بیت(ع) فعالیت‌های علمی داشتند و یا کرسی‌های معرفتی برگزار می‌کردند در حالی که این بزرگواران حضور فعال سیاسی داشتند. امام حسن(ع) پس از ماجرای غصب خلافت امیرالمؤمنین(ع) در همان سن کودکی همراه حضرت زهرا(س) درِ خانه اصحاب می‌رفتند و آن‌ها را دعوت به پیروی از امامت امام(ع) می‌کردند.

در زمان خلیفه سوم اهل سنت یعنی عثمان بن عفان شورشی علیه او شد. در این هنگام امام حسن(ع) از جانب امیرالمؤمنین(ع)‌ مأمور به حفظ خانه عثمان شد و در زمانی که خانه در محاصره شورشیان بود، به آن‌ها آذوقه‌رسانی می‌کرد.

سخنان روشنگرانه امام مجتبی در جنگ جمل

در جنگ جمل حضوری جدی داشت. طی این ماجرا وقتی امیرالمؤمنین(ع) متوجه حضور فتنه‌گران جمل در شهر بصره شد، به سوی آنان لشکرکشی کرد. در این مکان نامه‌ای به مردم کوفه درباره مبارزه با پیمان‌شکنان نوشت و توسط امام حسن(ع) و عده‌ای صحابه ارسال کرد. امام مجتبی(ع) پس از ورود به کوفه شروع به سخنرانی کرد و آن‌ها را دعوت به اطاعت از امیرالمؤمنین(ع) کرد. ابن ابی الحدید در این باره گزارشی می‌دهد. او از ابو مخنف روایت می‌کند که وی از جابر بن یزید از تمیم بن حذیم ناجی نقل کرده که می‌گفت: «حسن بن علی و عمار بن یاسر به نزد ما آمدند تا مردم را برای سوق دادن به سوی لشکر امیرالمؤمنین(ع) بسیج کنند؛ چون متن نامه حضرت را برای مردم قرائت کردند، حسن بن علی(ع) برای مردم سخنرانی کرد. در این هنگام، چشمان مردم به سوی او دوخته شد و همگی درباره اش دعا کرده و می گفتند: «اللّهم سَدِّد مَنطِقَ ابنِ بِنتِ نَبِیِّنا؛ خدایا زبان پسر دختر پیغمبرمان را در گفتار محکم و گویا کن». فرزند علی(ع) دست خود را بر ستونی قرار داد (زیرا بیمار بود). سپس با مردم چنین گفت:

«سپاس خدای توانا و جبار  و یکتای قهار  و بزرگ و والا را سزا است که «در پیشگاه او یکسان است کسی از شما که آهسته سخن گوید یا آشکارا، و کسی که به شب پنهانی جوید و کسی که در روز رهرو باشد؛ شما به خوبی می‌دانید که علی همان کسی است که به تنهایی با رسول خدا (ص) نماز خواند و روزی که او را تصدیق کرد، 10 ساله بود  و همواره ملازم رسول خدا(ص) بود  و تلاش و کوشش او در راه جلب رضایت خدا و پیروزی رسول خدا (ص) و آثار نیک او را در اسلام همه می‌دانید  و رسول خدا پیوسته از وی راضی بود تا آنگاه که دیدگان رسول خدا را به دست خود بست؛ آنگاه -به خدا سوگند- علی کسی را به سوی بیعت خود دعوت نکرد  و مردم بودند که همچون شتران تشنه که به آبشخور خود هجوم می‌برند به سوی او هجوم بردند و روی میل و رغبت با او بیعت کردند. سپس گروهی از آنان بدون جهت و بی آنکه کاری کرده باشد یا خلافی انجام داده باشد از روی حسد و کینه‌ای که با او داشتند، پیمان شکستند؛ پس ای بندگان خدا، بر شما باد به تقوای الهی و پیروی او و کوشش و پایداری و کمک خواهی از خدا و سرعت بدانچه امیر مؤمنان شما را بدان دعوت فرموده است.»

این تنها گوشه‌ای از فعالیت سیاسی در جهت روشنگری و بصیرت‌بخشی به مردم بود؛ مردمی که با سیاست‌های مکارانه معاویه با خاندان عترت(ع) زاویه یافته بودند.

صلح امام حسن و قیام امام حسین مبتنی بر مشیت الهی بود

* یکی از بحث‌برانگیزترین مسائل تاریخ اسلام، عهدنامه امام حسن مجتبی(ع) با معاویه است؛ در این راستا عده‌ای روشنفکر معتقدند امام(ع) صلح‌طلب بود لذا اقدام به انعقاد این معاهده کرد اما برخی معتقدند امام حسن مجتبی(ع) بر حسب محاسبات سیاسی و معرفتی مبادرت به این کار کردند. در این باره توضیح می‌دهید؟

ما باید برای ارتباط دادن یک ماجرای تاریخی با عصر حاضر جوانب مختلف آن را بسنجیم. این مسئله که گفته می‌شود امام حسن(ع) سکوت کرد و صلح‌طلب بود ولی امام حسین(ع) علیه حکومت قیام کرد مبتنی بر معرفت دینی نیست. در روایتی از امام حسن مجتبی داریم که فرمود رسول‌الله(ص) به من گفت: «الْحَسَنُ‏ وَ الْحُسَیْنُ‏ إِمَامَانِ‏ قَامَا أَوْ قَعَدَا؛ حسن و حسین بزرگوار امام هستند چه قیام کنند و چه بنشینند.» ما معتقدیم ائمه(ع) حجت خدا و برترین مخلوقات هستی‌اند و بدون مشیت خداوند کاری انجام نمی‌دهند. به عنوان نمونه امام حسین(ع) فرمود رسول‌الله خطاب به من گفت:‌ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاكَ قَتِیلاً؛ خداوند می‌خواهد تو را کشته شده ببیند» لذا تمام رفتار و سکنات ایشان مورد تأسی و قابل نسخه‌برداری بود. در واقع تمام اهل‌بیت(ع) یک نور واحدند به گونه‌ای که اگر امام حسین(ع)‌ در زمان امام مجتبی(ع) بود همان رفتار را می‌کرد. منظری که رهبر معظم انقلاب در کتاب انسان 250 ساله ارائه دادند ناظر بر همین واقعیت است. یعنی سلسله امامت مانند انسانی است که 250 سال در بین مردم با جسم جلوه‌گر شد. از این جهت بیان این نکته که امام حسن(ع) صلح‌طلب بود و امام حسین(ع) اهل قیام و مبارزه، به دلیل ضعف معرفتی نسبت به ساحت مقدس آل‌الله است. در واقع خداوند برای هر یک از این بزرگواران مأموریتی تعریف کرده بود که در همان راستا حرکت می‌کردند.

معاویه با تهدید و تطمیع یاران امام را جذب کرد

اگر با اعتقاد راسخ به امامت این بزرگواران وارد بررسی تاریخی زندگانی‌شان شویم، برداشت ما به گونه‌ای خواهد بود که در دل‌مان شبهه‌ای از رفتار اهل‌بیت نخواهد ماند. امام حسن مجتبی(ع) در زمانی که با معاویه صلح کرد، مجبور به صلح بود. این مسئله نشان از کیاست امام(ع‌) داشت. معاویه با استفاده از قدرت رسانه‌ای و بهره از تطمیع و تهدید کاری کرد که اطراف امام(ع) از یاران خالی شود. البته این آزمونی برای مردم بود و به جایگاه امام(ع)‌ لطمه‌ای وارد نمی‌شود. عدم معرفت مردم به جایگاه والای امام(ع) باعث شد آن‌ها به سمت معاویه متمایل شوند. بعد همان‌ها مردم را تحریک کردند تا امام مجتبی(ع) را نعوذاً بالله «مذلّ المؤمنین» خطاب کنند.

 بنابراین از یک طرف گروهی از مردم امام را رها کرده و به سمت معاویه ملعون متمایل می‌شوند که عبیدالله بن عباس از جمله آن‌هاست که 12 هزار نفر را در لشکر معاویه قرار داد؛ از طرف دیگر گروهی نیز امام را در موضع ضعف معرفی می‌کنند و به ایشان جسارت می‌کنند؛ در هر دو گروه با ضعف بینش، معرفت و بصیرت نسبت به امام حیّ مواجهیم.

امام حسن(ع) از خطر معاویه هشدار داده بود

با توجه به این شرایط طبیعی است که امام(ع)‌ با معاویه عهدنامه منعقد کند. امام قصد خالی کردن صحنه را نداشت بلکه ایشان تا حدی مجبور به این کار شد. این در حالی بود که امام حسن(ع) بارها آنها را از مکرهای معاویه انذار داده بود تا دچار ذلت نشوند. اما حرف‌شنوی نکردند و در نهایت کسی بالاسر آن‌ها قرار گرفت که با خفت با آنان برخورد می‌کرد و رفتارهای سرکوبگرایانه انجام می‌داد تا جایی که همان مردم در زمان امامت امام حسین(ع) مجبور شدند به حضرت نامه بنویسند و ایشان را به یاری بطلبند.

بنابراین این تعبیر که امام حسن مجتبی(ع) با وجود یاران قوی و با ایمان و با وجود ادوات نظامی خواهان صلح بود، در تعارض با تاریخ و در تعارض با شخصیت والای امام(ع) است. شرایط معرفتی مردم در زمان امام حسن مجتبی(ع) حتی با شرایط معرفتی شیعیان در عصر حاضر متفاوت است؛ اکنون شیعه با مقوله ولایت انس گرفته و رفتار صحیح‌تری از خود نسبت به آن دوران انجام می‌دهد که در عمل شاهد آن هستیم.  

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط