بیچاره دانش‌آموز که مثل توپ بین مدرسه وخانواده پاس‌کاری می‌شود!

بیچاره دانش‌آموز که مثل توپ بین مدرسه وخانواده پاس‌کاری می‌شود و دور نباشد که بگوییم هیچکس مقصرنیست جز خود دانش‌آموز! امور تربیتی باید بجای تحلیل انرژی در برنامه‌های فرادست‌پسند به مقبولیت‌های مادی و معنوی خود بین کادر آموزشی متمرکز شود.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ برنامه‌های تربیتی و پرورشی مدارس پیش از این نیز در معرض انتقادات بسیاری قرار داشت اما با اتفاقات اخیر در برخی مدارس کشور یکبار دیگر موضوع ناکارآمدی برخی برنامه‌های پرورشی متناسب با نیازهای جدید دانش‌آموز دهه 80 و 90 به سرزبان‌ها افتاد.

البته این موضوع که کار فرهنگی فقط وظیفه آموزش‌وپرورش نیست و اتفاقات امروز جامعه ناشی از رخوت و ضعف تمام دستگاه‌های فرهنگی کشور است، کاملا مورد تایید است اما آیا آموزش‌وپرورش به اندازه وظیفه خود توانسته موفق عمل کند؟ آیا برنامه‌های پرورشی که البته تعداد آنها هم کم نیست واقعاً با نیازهای نسل امروز متناسب است و در این رابطه نیازسنجی می‌شود؟! یا صرف گزارش به مسئولان بالادستی برای اینکه اعلام شود این تعداد برنامه‌های اردویی، فرهنگی، قرآنی و تربیتی اجرا شد بدون توجه به تأثیرگذاری این برنامه‌ها کفایت می‌کند؟ نقش خانواده‌ها در این زمینه چیست، چرا مطالبه تربیتی از مدرسه به اندازه مطالبه آموزشی برای آنها در اولویت نیست؟

محمد ابراهیم محمدی؛ کارشناس مسائل تربیتی و مدیرکل سابق فرهنگی و هنری وزارت آموزش‌وپرورش در یادداشتی به بررسی "تربیت" دانش‌آموزان و برنامه‌های پرورشی و تربیتی مدارس پرداخته است.

او معتقد است که تربیت اجتماعی دانش‌آموز بین خانه و مدرسه پاسکاری می‌شود و از سوی دیگر بیشترین انتظارات خانواده‌ها از مدارس در زمینه مسائل آموزشی و قبولی در کنکور است تا مسائل تربیتی و توانمندسازی.

محمدی براین باور است که مدرسه باید بهترین مکانی باشد که پس از خانه، دانش‌آموز می‌تواند در آن باشد و به آرامش فکری و تربیتی برسد، ناگفته پیداست که این مهم نه از پس چند کارشناس و عوامل اجرایی ساده ساخته است و نه از چهاردیواری‌های ادارات ستاد که تجربه‌ای جز نسخه‌های تکراری ندارد، برمی‌آید.

مشروح این یادداشت او را در ذیل می‌خوانیم:

بیچاره دانش‌آموز که مثل توپ بین مدرسه و خانواده پاس‌کاری می‌شود و دور نباشد که بگوییم هیچکس مقصر نیست جز خود دانش‌آموز!

خانواده تربیت اجتماعی فرزند را به مدرسه واگذاشته است و مدرسه هم ضعف و سستی دانش‌آموز را به گردن خانواده می‌اندازد و این دو کانون با ذهنیت‌های خویش دور باطلی را تجربه می‌کنند؛ فارغ از داوری که نه سودی در آن است و نه توفیری در این اوضاع بلبشوی تربیتی دارد باید این دو کانون که خاستگاه تربیت نسل آینده است جایی باهم مفاهمه کنند و مسئولیت خویش را بپذیرد.

 خانواده باید دغدغه‌اش را از نمره، آزمون و آموزش به شایستگی‌های تربیتی متمرکز کند و مطالبه رشد فرهنگی و تربیتی فرزندش را داشته باشد، مشارکت را فراتر از آموزش صرف و رقابت‌های خشک و خشن روحی و روانی به کمالات و مهارت‌های فردی و اجتماعی معطوف سازد.

حضور در مدرسه و حتی کلاس‌های درس برای اولیا برای آگاهی‌‌های فرایندی به مطالبه و تکلیف تبدیل شود، دامنه مشارکت‌ها و وقت‌گذاری‌ها فراتر از پول و هزینه‌های مادی در مشارکت فعال فرهنگی و تربیتی گسترده شود. خانواده مدرسه را خانه دوم خویش و خاستگاه تربیت و رشد فرزندانش دانسته چراغش را همیشه پرفروغ بدارد و حتی بسیاری از فعالیت‌های جمعی و مردمی را در فضاهای مدرسه متمرکز کند.

شهرداری‌ها و برخی دیگر از نهادهای مردمی در بازگشت به مدرسه و فعالسازی فعالیت‌های غیررسمی به میدان بیایند، مدرسه موثرترین نقش غیر رسمی را با مشارکت مردم و همفکری جمعی تجربه کند، با کمک مدیران و مردم، مدرسه مأنوس‌ترین مکان بعد از خانه شود.

مدرسه بهترین مکانی باشد که پس از خانه دانش‌آموز می‌تواند در آن باشد و به آرامش فکری و تربیتی برسد، اولیا باید تربیت را تراز وشاخص موفقیت مدرسه بدانند و به معلمان براساس معیارهای فرهنگی و تربیتی امتیاز بدهند.

دلیلی ندارد مدرسه که به قاعده بزرگترین مکان برای فعالیت‌های فوق برنامه‌ای و مردمی است نیمه فعال و یک شیفته و زمان زیادی بلااستفاده و سه قفله شود، مردم باید با تمام ظرفیت، توانایی و مهارت چراغ مدرسه را بانظر و تدبیر مدیران مدرسه روشن و فعال نگهدارند.ده‌ها فعالیت را بامحوریت مدرسه انجام دهند و آموزشگاه را به فعالترین کانون فرهنگی  و تربیتی تبدیل کنند.

در این میان آموزش وپرورش و مشخصاً امور تربیتی نقشی کلیدی دارد، باید همه ظرفیت‌های خود را در زمینه برنامه‌ریزی تربیتی معطوف به مدرسه کند، مدرسه ویترین موجودیت ودارایی‌های پرورشی شود باید با مدیریت امور تربیتی، معلمان و مربیان برنامه‌ها وفعالیت شاد و مفرح فردی و اجتماعی را درمدرسه با دقت و حساسیت مهندسی کنند.

باید مربی‌ترین و شاداب‌ترین فرد مدیریت مدرسه را بعهده بگیرد، فعالترین و جذاب ترین مدرسه براساس شاخص‌های تربیتی به عنوان مدرسه تربیتی سال انتخاب شود.

امور تربیتی باید بجای تحلیل انرژی مادی ومعنوی خود در برنامه‌های فرادست‌پسند به مقبولیت‌های مادی و معنوی خود بین کادر آموزشی متمرکز شود، تلاش‌ها و تدابیر جذاب برای مربی‌شدن به کار رود تا بهترین وشاد‌ترین‌های فرهنگی نامزد فعالیت‌های مدرسه شوند.

چارچوب و قالب‌های شاد و بانشاط که با نظر و تدبیر شورای مدرسه و باخط دهی فکری ستاد صورت می‌پذیرد بهترین و مطلوبترین برنامه را رقم بزند، با مشارکت‌های فکری، مادی و معنوی و ترویج فعالیت‌های تربیتی با محوریت مدرسه گام‌های مهم در مرجعیت بخشی مدرسه در قامت یک کانون فعال و مردمی برداشته شود.

تنوع بخشی به برنامه‌ها و تناسب‌سازی اقلیمی و جنسیتی باهدف جذابیت بیشتر و قدرت انتخاب افزون از جمله امور مهم در ارتقای مطلبویت مدرسه خواهد بود.

ناگفته پیداست که این مهم نه از پس چند کارشناس و عوامل اجرایی ساده ساخته است و نه از چهاردیواری‌های ادارات ستاد که تجربه‌ای جز نسخه‌های تکراری ندارد، برمی‌آید.

رسیدن به بسته برنامه‌های تربیتی جز با مجاهدت‌های فکری، نشست و مشارکت پیوسته و موثر حاصل نخواهد شد.

دریغ از امورتربیتی ما با وجود نیازهای نوپدید و ضرورت تربیت‌های عصری و ماهیت متغیر برنامه‌ها نه فراخوانی داشته و نه همایش علمی را میزبانی کرده است، تا این دست نیازها در شور بزرگان تربیت و دانش‌های مرتبط دست یافتنی شود
جنس ماموریت امور تربیتی و فلسفه تاسیسی آن ایجاب می‌کرد هر از گاهی راه‌های طی شده به نقد گذاشته شود و راههای نرفته باز شناخته شود.

انتهای پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط