ریاکاری با رفراندوم
حسن روحانی در روزهای گذشته پیشنهاد استفاده از اصل ۵۹ قانون اساسی و همهپرسی را مطرح کرده است. در این یادداشت ما نیز پیشنهادی به روحانی برای برگزاری رفراندومی شفاف داریم.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، در روزهای گذشته حسن روحانی برای چندمین بار در دوره ریاستجمهوری صحبت از برگزاری همهپرسی کرده است.
وی یکبار در سال 96 و در جشن سالگرد پیروزی انقلاب این مسئله را بیان کرد که "اگر در دو تا مسئله اختلاف نظر داریم، جناحها اختلاف دارند، دعوا و شعار ندارد، صندوق آرا را بیاوریم و طبق اصل 59 قانون اساسی هرچه مردم گفتند، به آن عمل کنیم". اخیرا نیز در دیدار با فعالان اقتصادی، اصل 59 قانون اساسی را اصلی "بنبست شکن" دانسته و میگوید در هر زمان لازم دریچه بهروی مردم باز است.
اصل 59 از ظرفیتهای قانون اساسی جمهوری اسلامی است و میتوان مانند سایر اصول در مواقعی که نیاز باشد یه آن مراجعه کرد اما تاکنون هربار که این پیشنهاد از سوی مسئولان مطرح میشده عمدتا در موضوعات سیاسی و بهعباراتی، انتخاب آسانترین راه برای رسیدن به خواستههایی است که دورنمای روشنی ندارد.
از آیتالله هاشمی رفسنجانی که زمانی خواستار رفراندوم برای برقراری رابطه با آمریکا شده بود تا خاتمی که سال 88، خواستار همهپرسی برای مشروعیت دولت قانونی احمدی نژاد شده و اقدام علیه دولت قانونی کشور بود. طرح رفراندوم در موضوعاتی سیاسی و جنجالی ، موجب دوقطبی در جامعه و تبدیل مردم به دوطیف مخالف و موافق میشود. برای مثال موضوع مذاکره با آمریکا هرچند این روزها با توجه به عهدشکنیهای آمریکا، طرفدار خاصی ندارد اما با طرح برگزاری رفراندوم برای این موضوع، مباحث بیجهت میتواند جامعه را به دو دسته مخالفان و موافقان تقسیم کند.
با اینحال کسی با اصل رفراندوم در شرایطی که واقعاً نیاز است مخالفتی ندارد، اما بهتر است بهجای مشخص کردن یک موضوع کلی برای فریب اذهان عمومی، لوازم و اسباب آن و همچنین نتیجه کار برای انجامگیری مشخص باشد.
روحانی در سال 92 با وعدههای بسیاری بر سر کار آمد. از ایجاد رونق اقتصادی تا جایی که مردم به پول یارانه نیازی پیدا نکنند، بازگشت احترام به پاسپورت ایرانی، برگرداندن ریال به جایگاه اول خود و برنامه کوتاه مدت برای 100 روز اول ریاستجمهوری و... همه وعدههای حسن روحانی در سال 92 بود. بعد از روی کارآمدن وی تحقق این شعارها را به مذاکرات هستهای که یک سر آن آمریکا بود پیوند زد و حتی در اظهارنظری عجیب گفته بود مشکل آب خوردن نیز در گرو توافق هستهای است!
با انعقاد برجام انتظار میرفت گوشهای از آن شعارها محقق شود، اما نه تنها هیچیک از وعدههای روحانی جامعه عمل پوشانده نشد بلکه نتیجه عکس داد. پول ملی هم اکنون در زمره بیارزش ترین واحدهای پولی جهان است، کارخانههای زیادی رو به ورشکستگی گذاشتند، کالاهای اساسی مردم با کمبود و افزایش قیمت روبهرو شده است. آمریکا از برجام خارج شده و اروپا هنوز برنامه خود را برای اجرای تعهداتش انجام ارائه نداده است.
اگر روحانی در ابتدای دولتش مذاکره با آمریکا را با این نتایج به رفراندوم میگذاشت و مثلاً میگفت آیا حاضرید که هم با آمریکا مذاکره کنیم و بخش مهمی از فناوری هستهای را تعطیل کنیم و در قبال آن ارزش پول ملی یک چهارم شود و قیمت گوشت به بالای 100 هزار تومان و قیمت مسکن نجومی شود؟ آیا کسی در کشور به چنین توافقی رای میداد؟ در واقع نمیتوان گزاره ارتباط با آمریکا را بدون درنظر گرفتن نتایج آن به بحث گذاشت. کشورهای مختلفی بودند که برای حل مشکلاتشان به ارتباط با آمریکا روی آوردند اما نه تنها نتیجهای در بر نداشته بلکه به تشدید دشمنیها و حتی سقوط آن دولتها منجر شده است.
لذا میتوان برای برگزاری رفراندوم همان نتایج تاریخی را طرح و به همهپرسی گذاشت. مثلا اینکه آیا مردم با از دست دادن استقلال، صنایع ملی و عمق استراتژیک در منطقه برای مذاکره با آمریکا که نتیجه خاصی هم دربرندارد موافقند؟
آیا ملت ایران موافق سکوت در برابر بمباران مردم بیدفاع یمن و تجهیز داعش هستند اما به جای آن مدام با آمریکا مذاکره کنیم؟
در این شرایط است که رفراندوم چهرهای واقعی پیدا میکند و مردم به حقیقت آنچه رای میدهند واقف هستند نه در شرایطی که با موضوعات کلی مانند "رابطه با آمریکا"، مذاکره آری یا خیر؟" چرا در این گونه موارد، سوال به صورت ناقص و ریاکارانه مطرح میشود و روشن نمیشود که مثلا، موافقت یا مخالفت با مذاکره چه نتیجه و عواقبی دارد؟.
انتهای پیام/