شهید مدافع امنیت کشور به روایت مادر: در درگیری با ریگی به شهادت رسید+عکس و فیلم
مادر شهید بیات میگوید: جریانی که مهدی در آن به شهادت رسید یک عملیات در درگیری با گروهک ریگی بود. آن موقع هنوز ریگی دستگیر نشده بود. تیر به چشمش اصابت کرد، در جمجمه چرخیده و از گلویش بیرون آمد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شورای نگهبان و دفاتر نظارت بر انتخابات تهران طی دیدارهای دورهای از خانواده شهدای عضو شبکه نظارت تجلیل کردند. طی این دیدارها مسئولین دفتر نظارت بر انتخابات شهرری به دیدار خانواده شهید مدافع وطن، مهدی بیات رفتند. شهید بیات پیش از شهادتش یکی از فعالان دفتر نظارت شهرری بود.
شهید مهدی بیات متولد سال 1363 بود. او فرمانده تیم عملیاتی مبارزه با اشرار سیستان و بلوچستان بود که در هفتم اردیبهشت ماه 1388 به دست عوامل عبدالرحمن ریگی به مقام رفیع شهادت نائل شد. تک تیراندازهای وابسته به ریگی پیشانی شهید را نشانه رفتند و شهید در حالت سجده به زمین افتاد و به ملاقات پروردگار شتافت.
مادر شهید مهدی بیات در دیدار اعضای دفتر نظارت بر انتخابات با خانواده در توصیف فرزند شهیدش گفت: مهدی، دانشگاه کرج درس میخواند. یک روز آمد و از من اجازه خواست که به زاهدان برود و درس بخواند. گفتم: "میروی آنجا و سرگرم میشوی و درس خواندن یادت میرود." گفت: "اگر قول بدهم که در یک ترم به اندازه دو ترم درس بخوانم چه؟" گفتم: "اگر واقعاً وقتت هدر نرود، برو." به من گفته بود که با نیروی انتظامی همکاری دارد اما از جزئیات فعالیتهایش اطلاعی نداشتم. نامهاش به دانشگاه هم هست که تقاضای انتقالی به زاهدان کرده و نوشته بود اجازه دهید به زاهدان بروم و هم کار کرده و هم درس بخوانم.
وی افزود: رفت که یکساله برگردد اما دو سالی در زاهدان بود. سال دوم وقتی ایام عید و تعطیلات رسید و همه به خانههایشان برمیگشتند، تصمیم گرفت به جای یکی از دوستانش که زن و بچه داشت، بماند. به ما تلفنی گفت من جای دوستم میمانم تا او بتواند به زن و بچهاش سر بزند و پیش آنها باشد. روزی که کارش تمام شده بود و قرار بود به تهران بازگردد، یک عملیاتی پیش آمد. در عملیاتی که پیش از عزیمتش به تهران پیش آمد و در آن حضور داشت، به شهادت رسید.
مادر شهید بیات با اشاره به نحوه شهادت فرزندش گفت: جریانی که مهدی در آن به شهادت رسید یک عملیات در درگیری با گروهک ریگی بود. آن موقع هنوز ریگی دستگیر نشده بود. تیر به چشمش اصابت کرد، در جمجمه چرخیده و از گلویش بیرون آمد. لباسهایش همه خون آلود بود و من هنوز آنها را نگه داشتهام. هیچ کدام از این لباسها در طی این سالها بو نگرفته و مشخص است که متعلق به یک شهید است. به خاطر وجود خون شهید بر روی لباس است که بو نگرفته است. وقتی تیر خورده بود به حالت سجده روی زمین افتاده و به شهادت رسیده بود.
وی در ادامه تصریح کرد: یک شب بعد از شهادتش مهدی را در خواب دیدم که لباس نظامی بر تنش بود و با وقار به سمت من میآمد. به او گفتم: "ما به مکه میرویم. تو هم با ما میآیی؟" گفت: "من مأموریت دارم و نمیتوانم." من معتقدم مأموریت مهدی همین شهادتش بود. بعداً ما در مکه بودیم که شنیدیم ریگی را روی آسمان دستگیر کردهاند.
این مادر شهید به برخی از خصوصیات اخلاقی شهید اشاره کرد و گفت: مهدی با مرام و معرفت و مؤدب بود. با لب تشنه از دنیا رفت. همیشه شاکر خدا بود و میگفت خانه ما مثل مسجد پاک است زیرا زندگیمان سالم است. مهدی همیشه وقتی از دانشگاه به خانه برمیگشت یک شاخه گل در دستش داشت که برای من گرفته بود. وقتی میرسید اول دست من را میبوسید و بعد یک جای خاص در خانه برای شاخه گلش داشت که آن را آنجا میگذاشت و میگفت بضاعت یک دانشجو در حد همین شاخه گل است. 10 سال از شهادتش میگذرد ولی من هنوز هم جای گل او در خانه را با یک گل مصنوعی نشان کرده و یادش را زنده میکنم.
او در پایان گفت: وقتی مهدی را توی قبر میگذاشتند، گفتم مهدی میروی به پدر و مادر من هم سلام برسان. معتقدم هنوز هم شهدا به ما کمک میکنند و هنوز هم مملکت ما روی دست این شهدا میچرخد. خدا را شکر مهدی حالا تاج سرمان شده است.
انتهای پیام/