درنگی بر سایه‌سار «بیدهای بی‌مجنون»

بیت‌های «بیدهای بی‌مجنون» توأمان بوی دلخوری و دلتنگی می‌دهند. اعتراض، شناسنامه‌ شعر هر شاعر انقلابی است و برای محمدحسین انصاری‌نژاد این شناسنامه، بسیار مهم است.

خبرگزاری تسنیم، میلاد حبیبی:

محمدحسین انصاری‌نژاد شاعری است که برای بسیاری از شاعران بزرگ معاصر رفیق شفیق است و برای بسیاری از شاعران هم‌نسل من استاد. و قطعاً خود را در جایگاهی نمی‌بینم که درباره‌ او و کتاب جدیدش چیزی بنویسم. اما با علم به اینکه این عرصه‌ سیمرغ هم نه جولانگه من است، مشغول مطالعه‌ کتاب «بیدهای مجنون» هستم و دلم نمی‌آید یادداشتی ولو شتابناک درباره‌ی آن ننویسم.

«بیدهای مجنون» مجموعه‌ شعری است خوشایند برای کسانی که از شعرهایی با روایت جز به جز لذت می‌برند؛ لیکن «بیدهای بی‌مجنون» را جنونِ نجیبِ نهفته در طبع شاعرش خواندنی‌تر کرده است که در حقیقت قدرت سکوت کردن در برابر حوادث مختلف را از شاعر گرفته است. به عبارت دیگر هر شعر، ماحصل قرار گرفتن در یک موقعیت خاص است؛ از حرم امام رضا علیه‌السلام و همدردی با رفیقی(دکتر محمد مرادی) تا فلان مسئله‌ سیاسی و شب یلدا.

به گمانم اصلی‌ترین نقطه از نقاط برجسته‌ این مجموعه، وسعت شگرف دایره‌ واژگانی شاعر است. شاید اگر نیما می‌خواست درباره‌ی اینکه گفته بود: هیچ منعی نیست که کلمات جدید در شعر بیاید، مصداقی معرفی کند، «بیدهای بی مجنون» را معرفی می‌کرد. کلماتی که نه آنقدر ثقیل‌اند که مهجور بتوان حسابشان کرد و نه آنقدر سطحی‌اند که از فخامت شعر بکاهند.

بیت‌های «بیدهای بی‌مجنون» توأمان بوی دلخوری و دلتنگی می‌دهند. اعتراض، شناسنامه‌ شعر هر شاعر انقلابی است و برای محمدحسین انصاری‌نژاد این شناسنامه، بسیار مهم است. خواه آن اعتراض، در خصوص شهادت شیخ شهید باقرالنمر باشد، خواه در خصوص بی‌وفایی خودی‌ها به انقلاب. اما آنچه که وجه تمایز شعرهای اعتراضی از یکدیگرند، گزندگی و تیزی زبان شاعر است. مثلاً در شعری که در‌باره‌ی انجمن‌های ادبی روشنفکرمابانه سروده شده است، چینین ابیاتی را می‌بینیم:

از اینجا خوب می‌بینم به رغم این هیاهوها
که می‌پوسند باهم شعرها پیش از کفن‌هاتان

نه شعر است اینکه می‌خوانید از باغ معلق‌ها
علفای تماماً هرزه! کو زخم چمن‌هاتان؟!

یا در شعر دیگر:

هان نشنوید از نی یک امشب ای شبانان
وقتی شریک گرگند این نی‌لبک فروشان

یا در جایی دیگر:

دست همسایه سخت کوتاه است، از سبدهای دستچین شما
شب یلدا مباد بگذارید، سیب سرخی به دیگران برسد!!

.....
کاش بودند و باز می‌گفتند پهلوانی کریم در راه است
تا به یلدای سرد کرمانشاه، تا به اندوه سیستان برسد

شب یلدا همیشه مال شماست، خط زدم شعر اعتراضم را
مگر از یمن جشنواره‌تان سکه‌ای هم به شاعران برسد!

از این دست ابیات در این مجموعه کم دیده نمی‌شود. یکی از شگردهای وی در دنیای شاعری‌اش، برقراری ارتباط شبکه‌ای میان واژه‌ها و ایجاد ایهام تناسب است که گاه با ارجاعات برون متنی هم همراه می‌شود:

بهار سهم شما باد، بگذرید از من
مرا که منزوی‌ام بی‌بهار بگذارید

که این بیت معروف حسین منزوی را به یاد می‌آورد:

مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
که جز ملال نصیبی نمی‌بری از من

یا
مصیبت‌نامه ما را برد از کاشان به فرغانه
هوای سیف با من بود و شور محتشم با تو

یا در جایی دیگر

امام خوانده تو را نافذ البصیره و بس
برآر دست از آن چشمه یقین که منم

که ارتباط واژه‌‌های چشمه و بصیرت ملموس است و اشاره‌ای هم که به واژه‌ی عین‌الیقین ‌(در سوره تکاثر) شده هم قابل تأمل است. الغرض این نگاه شاعرانه‌ همزمان به واژه‌ها و حوادث است که شعر را شعرتر می‌کند. مثلاً در بیتی از یک شعر رضوی می‌سراید:

مردف می‌سرایم در ردیف کفشدارانش
غبار از سینه می‌گیرم به سیر این مقام اینجا

این که شاعر هر کفشداری را یک شعر می‌بیند که کفش‌های به ردیف چیده شده، ردیف آن شعر است، لذتی خاص به مخاطب می‌دهد. موضوع دیگری که شاعر از آن مکرر بهره جسته است، استفاده‌ از اصطلاحات فولکور و رایج در میان عوام است:

ساییده‌اند کشک این، عین‌الیقین‌سرایان
تا تخته است چندی دکان شک‌فروشان

یا

به این امید که قاضی کنی کلاهت را
به سوی عرش خدا پر نمی‌زند آهم

یا

ببین حنای تو رنگی ندارد از این پس
ببین که رو شده نا گاه، دست پنهانت

یا

کارد بر سرخی انار بزن، پیش از آنیکه میهمان برسد
دشمنت را از این شب یلدا، کارد باید به استخوان برسد
و....

«بید‌های بی‌مجنون» پر است از شعرهایی که چون یک فیلم سینمایی، لحظه به لحظه و گام به گام مخاطب را به جلو می‌برند... .

به قول قیصر امین‌پور
حرف‌های ما هنوز ناتمام ...

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط