اصفهان| روایتی از زندگی خالق «بزرگ‌مرد کوچک»؛ جوان‌ترین آزاده دفاع مقدس دوری یارانش را تاب نیاورد


لقب جوان‌ترین آزاده دفاع مقدس را به نوجوان ۱۱ ساله‌ای دادند که به همراه پدرش به اسارت دشمن درآمد وقتی به میهن بازگشت خبر شهادت برادرانش را شنید و دلتنگی را سال‌ها به دوش کشید و سرانجام دوری را تاب نیاورد و به آنها پیوست.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، 11 ساله بود که به اسارت دشمن درآمد، همین سن کم سبب شد تا لقب جوان‌ترین آزاده دفاع مقدس را به خود اختصاص دهد. بعدها خاطرات خود را در قالب کتابی با عنوان «بزرگمرد کوچک» به رشته تحریر درآورد و مخاطبان بسیاری پیدا کرد.

قنبرعلی بهارستانی روز گذشته در سن 50 سالگی به یاران و برادران شهید خود پیوست و روزهای بی‌قراری‌اش به پایان رسید. او زمانی که از اسارت به وطن بازگشت متوجه شد که در نبودش دو برادر دیگرش به شهادت رسیدند و از آن زمان تاکنون دلتنگی سبب بی‌قراری‌اش شد و در نهایت به آرزوی دیرینه خود رسید و شربت شهادت نوشید.

او که لقب جوان‌ترین آزاده دفاع مقدس را دارد در 18 اردیبهشت 1348 در آبادان متولد شد و تا 11 سالگی در آنجا سکونت داشت؛ با آغاز جنگ تحمیلی خانواده این جانباز سرافراز تصمیم به مهاجرت گرفتند و در شهر داران از توابع استان اصفهان ساکن شدند.

پس از دو هفته سکونت در داران، قنبرعلی بهارستانی و پدرش به آبادان برگشتند و در 26 مهر 1359 به اسارت دشمن درآمدند و حدود 4 سال در اردوگاه‌های موصل بودند.

سال 63 قنبرعلی و پدرش آزاد شدند و به داران برگشتند که با خبر شدند که دو برادر بزرگتر قنبرعلی به نام‌های کرمعلی و حسنعلی شهید شده‌اند. بعد از برگشت به داران در دو مقطع اول و دوم راهنمایی مشغول به تحصیل شد.

وی سپس در دوره‌های آموزش نظامی شرکت کرد و دوره امدادگر رزمی را آموخت، بعد از آن به جبهه عازم شد و 18 تیرماه 1365 به شدت مجروح شد و او را به عقب برگرداندند.

بهارستانی در یکی از مصاحبه‌هایش در تعریف جنگ گفته بود: «جنگ تحمیلی هر چند خیلی سخت بود و خسارات جانی و مالی فراوانی به همراه داشت ولی برای همه مردم دانشگاه بزرگی است».

کتاب «بزرگمرد کوچک» خاطرات «قنبرعلی بهارستانی»، اسیر آزاد شده ایرانی است که در روزهای اول جنگ تحمیلی در حالی که نوجوانی 11 ساله بود به همراه پدرش به اسارت نیروهای عراقی‌ها درآمدند.

مروری بر زندگی جوان‌ترین آزاده دفاع مقدس

قنبرعلی بهارستانی که فقط 11 سال داشت، در روزهای نخستین دفاع مقدس در جاده ماهشهر ـ آبادان همراه پدرش به اسارت نیروهای عراقی درآمد و به اردوگاه موصل منتقل شد.

مدتی بعد پس از انتقال تعدادی از اسرا از اردوگاه رمادی به موصل متوجه حضور برادر دیگر خود در آن اردوگاه شد و با درخواست‌های مکرر برادر دیگر نیز به اردوگاه موصل منتقل شد.

بهارستانی چهار سال بعد در بهمن‌ماه سال 63 به خاطر سن کم خودش و کهولت سن پدرش با اسرای عراقی مبادله و آزاد شد و پس از بازگشت به میهن متوجه شد دو برادر دیگرش در درگیری با دشمن به خیل شهیدان پیوسته‌اند.

وی پس از این اتفاقات دوره‌های رزمی و امدادگری را طی کرد و به عنوان امدادگر رزمی راهی جبهه شد. پس از 6 ماه حضور در جبهه، در منطقه فاو و خور عبدالله به شدت مجروح و به مقام جانبازی رسید.

انتشار کتاب «بزرگمرد کوچک»؛ خاطرات «قنبر علی بهارستانی»

کتاب «بزرگمرد کوچک»؛ خاطرات «قنبر علی بهارستانی» اسیر آزاد شده ایرانی است که در روزهای اول جنگ تحمیلی در حالی که نوجوانی 11 ساله بود به همراه پدرش به اسارت نیروهای عراقی‌ها در آمدند.

این کتاب که سال 93 توسط سوره مهر به چاپ پنجم رسیده است از سه فصل مجزا تشکیل شده که هر فصل شامل عناوین و مطالب مختلفی است.

در فصل اول کتاب از شروع جنگ در آبادان، مختصری از زندگی خود و خانواده، آغاز تحصیلات، شیطنت‌های کودکی تا خاطرات سال 1359 بیان شده است.

فصل دوم به شروع جنگ تحمیلی با انفجار نخستین بمب در آبادان، ترک شهر و بازگشت مجدد به آبادان و وقایعی که رخ داده تا اسارت به‌دست عراقی‌ها پرداخته شده است.

فصل سوم کتاب به حال و هوای جبهه می‌پردازد. وضعیتی که قنبرعلی شوق رفتن به جبهه را داشت و بالاخره موفق‌ می‌شود. در صفحات انتهایی کتاب نیز راوی به بیان خاطرات پس از اسارات و همچنین زندگی شخصی خود پرداخته است.

برگی از کتاب «بزرگمرد کوچک»

درباره کتاب «بزرگمرد کوچک» آمده است: قنبر‌علی در اردوگاه عراقیان به درسش ادامه داده و کارگری می‌کند. تصور وجود کودکی 11 ساله در بین مرارت‌ها، بیماری‌ها، شکنجه‌ها و تنگناها سخت است ولی خاطرات قنبرعلی نه تنها شامل رنج‌ها نمی‌شود بلکه شیرینی‌های اسارت را هم یادآور می‌شود و از خوشی‌ها، شوخی‌ها و شادی‌های اسرای ایرانی هم حرف می‌زند.

او در کتاب سختی‌های اسارت برای یک نوجوان را بیان می‌کند و در کنار آن از بازی‌ها و شیطنت‌هایشان هم حرف می‌زند. در خاطرات قنبرعلی شاهد یک امید بزرگ هستیم او هرگز ناامید نمی‌شود و در همه مراحل اسارت و با همه دشواری‌هایی که در اردوگاه وجود دارد، او امیدوار و سرشار از زندگی است.

در فعالیت‌هایی چون تئاتر شرکت می‌کند و از شرکت در هیچ کدام از کارهای گروهی کناره نمی‌گیرد. جالب اینکه در اردوگاه‌های عراقی آموزش قرآن، نهج‌البلاغه و بعدتر زبان انگلیسی هم انجام می‌شود و قنبرعلی در همه آنها شرکت می‌کند.

دیدار با مقام معظم رهبری در سال 1391

رهبر‌ معظم انقلاب اسلامی در دیدار مرداد 1391 قنبرعلی بهارستانی و جمعی از آزادگان با ایشان درباره انتشار این دست کتاب‌ها و انعکاس مظلومیت اسرا و آزادگان هشت سال دفاع مقدس فرمودند: «باید چندین برابر کتاب‌های چاپ شده درباره خاطرات و واقعیت‌های دوران اسارت کتاب نوشته شود و هنرمندان و مسئولان رسانه‌ها، در سطح عالی به تهیه فیلم و برنامه از آن دوران تاریخی بپردازند. آن‌ روز که فرزندان ملت در اردوگاه‌ها و شکنجه‌گاه‌ها اسیر بودند بر حسب ظاهر دریچه امیدی بر روی آنان باز نبود، اما به علت پایبندی و عمل به آنچه پروردگار فرموده است، سنت صادق الهی درباره آنان محقق شد و سرافراز و پیروزمند به میهن بازگشتند و دشمنان آنان به زباله‌دان تاریخ پیوستند.

لحظه لحظه پایداری پرشکوه آزادگان در دوران اسارت، موجب اجر مضاعف الهی است. عزت، قدرت و صدرنشینی هر ملت در تاریخ به مجاهدت فرزندانش بستگی دارد و استقامت پیروز عزیزان آزاده، ملت ایران را در صدر نشانده است».

شهید قنبرعلی بهارستانی: جنگ تحمیلی دانشگاه بزرگی برای همه است

شهید قنبرعلی بهارستانی در یکی از مصاحبه‌های خود که در فضای مجازی منتشر شده است در تعریف جنگ گفت: جنگ تحمیلی هر چند خیلی سخت بود و خسارات جانی و مالی فراوانی به همراه داشت ولی برای همه مردم دانشگاه بزرگی است.

او در مورد حال و هوای مردم شهرش در زمان جنگ گفت: روزهای جنگ معنویت خاصی داشت و  آرام و قرار نگرفتن رزمنده‌ها برای رفتن به جبهه هم به خاطر همین ویژگی بود. این معنویت در شهرها هم بود و تقریبا همه مردم به هر نحوی در اوضاع سخت جنگ به رزمنده ها کمک می‌کردند. مردم فریدن هم همانند مردم سایر شهرها با این که خود بسیار در مضیقه بودند ولی از هر چه خود داشتند می‌گذشتند تا ما در جبهه‌ها کم نیاوریم. با همه کمبودها، محاصره‌ها و فشارهای بین‌المللی بر ایران و حمایت‌های جهانی از عراق بازهم مردم از کمترین چیز تا با ارزش‌ترین آن برای رزمنده‌ها هدیه می‌کردند و هیچ کس از هر چه در توان داشت کم نمی‌گذاشت.

جوان‌ترین آزاده دفاع مقدس به آرزوی دیرینه‌اش رسید و شربت شهادت نوشید

در نهایت قنبرعلی بهارستانی در حالی که حدود 50 سال سن داشت، یکشنبه 26 خرداد بر اثر سکته به برادران و یاران شهیدش پیوست.

مراسم تشییع پیکر این آزاده سرافراز دوشنبه 27 خرداد از ساعت 9 تا 11 در شهرستان داران برگزار و پس از آن در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/ح