لبخند مسئولان به «کودکان کار » در یاسوج؛ بازیهای کودکانه در پیچش « لنگ» علی گم شد
این روزها شهر خوش آب و هوای یاسوج به تسخیر کودکان کار در آمده و مسئولان بی توجه از کنار این پدیده حتی با لبخند میگذرند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، با تعطیلی مدارس و آغاز فصل گرم سال یاسوج با عنوان « پایتخت طبیعت ایران» به صورت ناخوانده میزبان کودکان میشود به گونهای که روزانه بر تعداد آنها اضافه میشود.
بررسیها نشان میدهد مهمترین دلیل افزایش کودکان کار در تابستان، تعطیلی مدارس بوده و دانش آموزانی که بنا به داشتن وضعیت بد اقتصادی در خانواده و با هدف کمک به پدر در امرار و معاش، رو به کار کردن در خیابان با پهن کردن بساط در پیاده روها و پشت چراغ قرمز میآورند.
پشت چراغ قرمز در میادین شهر یاسوج، کودکانی ابزار به دست به سراغ خودروها میآیند که در نگاه معصومانه آنان زرق و برق دنیا جایی ندارد و از تمام زیباییها و بازیهای کودکانه « تکه پارچهای» به نام «لنگ» نصیب شان شده تا عرق روزگار را با آن پاک کند.
علی کودک 9 ساله پشت چراغ قرمز درست در میدان استانداری و روبروی اتاق آقای استاندار عقربههای ساعت را بی صبرانه میشمارد تا چراغ قرمز شود، هیچ کس توقف را در زندگی دوست ندارد اما علی عاشق توقف است و برای این مسئله لحظه شماری میکند زیرا باید به دلیل نبود برنامه ریزی درست مدیران بدون دغدغه روزی خود را در قرمز شدن چراغ قرمز مستقر در میدان استانداری جستوجو کند.
علیه تکیه بر پایههای برق کرده تا در این دنیای بی وفا زیر سایه پایهای از جنس بتن برای 60 ثانیه جا خوش کند آخر او میداند میتواند به سایه یک پایه بتنی اعتماد کند ولی امیدی از گره گشایی مسئولان ندارد.
« چراغ » قرمز شد علی دوان دوان با در دست داشتن لنگ و شیشه شور خود را به ابتدای مسیر رساند، راننده خودروی پراید میگوید «دست نزن» نیازی به پاک کردن نیست، اما مایوس نشد و ادامه داد، در آخر راننده خودرو نیز علی را مایوس نکرد و با یک 500 تومانی یک کودک 9 ساله را راضی کرد.
«چراغ سبز شد» و علی به سایه پایه برق پناه برد، فرصت را غنیمت دانسته و با وی همنشین شدم، سخن را با یک جمله آغاز کردم « عزیزم اسمت چیه»، اعتماد کرد و بدون وقفه گفت « علی»، علی جان امتحانات چطور بود، حوصله پاسخ نداشت و اصلا ذهنش درگیر جایی دیگری بود زیرا نگاهش را به چراغ دوخته بود و برای قرمز شدن لحظه شماری میکرد.
راهی نبود برای این ادامه این گفتوگو یا باید منتظر سبز شدن چراغ میماندم تا روند مکالمه به ان جایی که میخواستم میرسید یا نه با هر طریق ممکن علی را بیخیال چراغ قرمز میکردم که در نهایت یا یک نقشه برای 30 دقیقه علی را بیخیال تمام دنیا و زرق و برق زندگیاش کردم.
علی میگوید: پدرش توانایی کار ندارد و مجبور است هر روز صبح زود به سراغ روزیاش در میدان استانداری بیاید و اینکه معاون بهزیستی کهگیلویه و بویراحمد میگوید 80 درصد کودکان کار برای تفریح پشت چراغ قرمز جمع میشوند را رد میکند.
ماجرای رد شدن خودروهای پلاک قرمز در کنارشان را تعریف کرد و افزود: باور کنید به صورت مداوم خودروهای پلاک قرمز شاسی بلند در کنارمان رد میشوند و تنها به یک لبخند بسنده میکنند، باور کنید شیشه ماشینشان را پاک میکنیم حتی یک 1000 تومانی به ما نمیدهند.
علی از این گفته مسئولان که 80 درصد کودکان کار برای تفریح میآیند خندهاش گرفت و گفت: همین گفته آنان نیز بیانگر عملکرد ضعیفشان بوده اگر این گونه است پس باید پاسخگو باشند که چگونه نمیتوانند بهفکر اوقات فراغت کودکان و جوانان باشند.
این کودک 9 ساله پیشنهاد کرد مسئولان و مدیران دستگاههای اجرایی تنها برای یک روز اجازه دهند فرزندانشان همچون ماها زندگیکنند یعنی هر آنچه ما تغذیه میکنیم آنان نیز استفاده کنند و هرگونه شب را به صیح سپری میکنیم، باشند.
معاون اجتماعی بهزیستی کهگیلویه و بویراحمد با تاکید بر اینکه کودک کار در این استان نداریم، افزود: 80 درصد کودکان کار میگوید برای تفریح به این کار روی آوردهاند و ریالی به خانواده برگشت نمیدهند.
هوشنگ سیاوش پور با اشاره به اینکه 277 کودک کار شناخته شده و دارای پرونده در استان وجود دارد، ابراز کرد: برخی از این کودکان کار وارد تکدیگری نیز شدهاند.
وی مهمترین دلیل را ناآگاهی خانوادهها دانست و افزود: آموزش و پرورش و دیگر دستگاههای فرهنگی برنامه درست و حسابی برای پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان ندارند.
سیاوش پور میگوید: شهر یاسوج فاقد امکانات تفریحی، فرهنگی و سرگرم کننده برای کودکان بوده و به همین دلیل کودک برای تامین هزینه یک سرگرمی همچون کلوب بازی اقدام به کار در سر چهار راهها و پشت چراغ قرمزها میکنند.
بدون شک راهی جز تدوین یک برنامه منطقی و علمی و همچنین تامین مستمری ماهیانه برای پایان بازی دردناک «علیها» در پشت چراغ قرمزها نیست و باید روزی برسد که مسئولان با ایجاد برنامههای مناسب فرهنگی اوقات فراغت کودکان را پر کرده و در واقع با برگزاری کلاسهای حرفه و مهارت آموزی به فکر اقتصاد خانواده آنان و فراز از فقر خود خواسته باشند.
انتهای پیام/ن