دلنوشته یک زائر برای میلاد امام هشتم(ع)؛ پرچم گنبدت راه بهشت را به زائرانت نشان میدهد
زائری را دیدم که در پنجره فولادت نجوا میکند؛ آن یکی را دیدم که لطف و رافت و مهربانیات را بر زبان جاری ساخته؛ تو امام رئوفی و زائرت را اگر هیچ هم نخواد از سفره فضل و کرامت و مهربانیات سیراب میکنی.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، جای جای این حرم منور و نورانی و در صحن و سرای آن نور و خیر و برکت است که موج میزند؛ گویا عرشیان هم به مهمانی آمدهاند و قرار است سروری زمینی در گنبد و بارگاهت برپا شود.
همه هستند؛ پیر و جوان؛ کوچک و بزرگ، مرد و زن؛ فارس و کرد و بلوچ و عرب و لر و بختیاری و ترک؛ همه در صحن و سرایت با زبان خودشان کرامتت را ستایش میکنند و دل در گرو پنجره فولادت دارند تا شاید دعایشان اجابت شود و البته که میشود؛ مگر نه اینکه تو امام مهربانی و عطوفت هستی؟ و شکی نیست که تو امام رئوف و ضامن آهویی.
زائری را دیدم که در پنجره فولادت نجوا میکند؛ آن یکی را دیدم که لطف و رافت و مهربانیات را بر زبان جاری ساخته؛ تو امام رئوفی و زائرت را اگر هیچ هم نخواد از سفره فضل و کرامت و مهربانیات سیراب میکنی.
زائرانت یک به یک وارد صحن و سرایت میشوند؛ دست بر سینه قرار میدهند و سلامی از عمق جان به ملکوت عرشیان میدهند و اذن دخول میگیرند و چه زیباست آن گاه که با مهربانیات، به همگان اذن دخول میدهی و زائری نومید از صحن و سرایت بازنمیگردد؛ میگویند گواه و شاهد دارم برای حرفم؟ با کدامین سند بر دست پر زائرانت شهادت میدهم؟ میگویم مگر نمیبیند که زائرانش با دستانی خالی و نومید وارد صحن میشوند و چه زیبا و با لبخندی از سر رضایت و شوق از صحن و سرایت خارج میشوند؟
زائری را دیدم که بر روی ویلچر نشسته و چشم بر گنبد نورانیات دوخته و از سفره کرم و لطفت تو جویای احسان است؛ میگویند در این صحن و سرا نومیدی معنا ندارد؛ همه رضا رضا میکنند و چشم امید به رضایت دارند؛ چشم امید به کرمت دارند.
سیل زائرانت از جای جای این کره خاکی به سوی بارگاهت سرازیر شدهاند؛ آقاجان میلاد بابرکتت نزدیک است؛ زائرانت بیش از پیش چشم به لطف و کرمت دارند؛ آقاجان دست ما را نیز در این روزهای نورانی بگیر.
انتهای پیام/