سکوت عالم مسیحی مقابل استدلالهای امام رضا (ع) درباره تثلیث
مسیحیان با استناد به برخی از آیات کتاب مقدس چنین اعتقاد دارند که خدا، در عهد جدید و عتیق خود را یک خدای واحد در سه شخص معرفی کرده است. امام رضا (ع) در مناظرهای با عالم مسیحی این تفکر را رد کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، تثلیث یا سهگانهباوری یکی از اعتقادات بنیادین مسیحیت است که بر اساس آن خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روحالقدس هستند. این سه، ذات یکسانی دارند ولی از هم متمایزند. این اعتقاد در باور تمام مذاهب مسیحیت از کاتولیک، ارتدکس و پروتستان دیده میشود و همین مسأله این دین را از ادیان دیگر متمایز میکند؛ چرا که در هیچ دین آسمانی، چنین عقیدهای به چشم نمیخورد. از طرف دیگر مسأله تثلیث محور تعالیم دین مسیحی است. مسیحیان با استناد به برخی از آیات کتاب مقدس چنین اعتقاد دارند که خدا، در عهد جدید (و همچنین عتیق) خود را یک خدای واحد در سه شخص معرفی کرده است که بعداً در قرن دوم میلادی این آموزه «تثلیث» نام گرفت از این جهت این آموزه ریشه در قرنهای ابتدایی میلادی دارد.
هرچند واژه "تثلیث" در کتاب مقدس نیامده است اما به اعتقاد مسیحیان این واژه برای توضیح وجود یک خدا در سه شخصیت متمایز الهی است که هر سه شخصیت در نهایت یک خدا هستند. جان ناس در کتاب «تاریخ جامع ادیان» در اینباره مینویسد: «سرگذشت مسیحیت، تاریخ دیانتی است که از عقیده به تجسم الهی در جسد شارع و بانی آن ناشی شده...». همچنین در کتاب «اصول اعتقادات کاتولیک» سه گانه باوری چنین تعریف شده است: «تثلیث، واحد است؛ ما قائل به سه خدا نیستیم، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ همذات» [معتقد هستیم]. شخصهای الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است: «پدر، همانی است که پسر است و پسر همانی است که پدر است و پدر و پسر همانی هستند که روحالقدس است؛ یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد.» هر یک از این سه شخص همین واقعیت است، یعنی ذات، جوهر، یا ماهیت الهی».
خداوند در قرآن کریم در چندین آیه به نفی تثلیت اشاره پرداخت. خداوند در آیه73 مائده به صراحت میفرماید: «لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ یَنْتَهُوا عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلیم؛ کسانى که [به تثلیث قائل شده و] گفتند: «خدا سومین [شخص از] سه [شخص یا سه اقنوم] است، قطعاً کافر شدهاند و حال آنکه هیچ معبودى جز خداى یکتا نیست. و اگر از آنچه مىگویند باز نایستند، به کافران ایشان عذابى دردناک خواهد رسید.». این آیه یکی از احتجاجات قرآن کریم علیه تثلیث است. علاوه بر آن که خداوند ماجرای خلقت عیسی(ع) را به یک اعتقاد مشترک مثال میزند که همان ماجرای ولادت آدم(ع) است که طی آن خداوند او را از خاک میآفریند و در او روح میدمد. در این باره در آیه59 آل عمران میفرماید «إِنَّ مَثَلَ عیسى عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُون؛ در واقع، مَثَلِ عیسى نزد خدا همچون مَثَلِ [خلقت] آدم است [که] او را از خاک آفرید؛ سپس بدو گفت: «باش»؛ پس وجود یافت.»
علاوه بر آن، اهلبیت(ع) با استدلالهای عقلانی به مبارزه با این تفکر که به اشتباه به انجیل نسبت داده شده بود، پرداختند. امام رضا (ع) در یکی از مناظرات خویش با یک عالم مسیحی با استدلالهای منطقی و بر اساس باورهای او به ردّ تفکر تثلیث میپردازد. در این باره میخوانیم:
مأمون در یکی از مجالس مناظره، امام را کنار خود نشاند، مدتی با او گرم صحبت شد، سپس به جاثلیق عالم بزرگ مسیحی گفت: « ای جاثلیق، ایشان پسر عموی من، علی بن موسی الرضا، از فرزندان فاطمه، دختر پیامبراسلام، و علی بن ابیطالب است. دوست دارم با او بحث کنی اما انصاف را هم رعایت کنی.» جاثلیق گفت:« ای امیرمؤمنان، چگونه بحث کنم با مردی که میخواهد با من از کتابی سخن گوید که من آن را قبول ندارم و از سخنان پیامبری برای من دلیل بیاورد که به او ایمان ندارم؟!»
امام رضا علیه السلام در کمال آرامش فرمود: « ای نصرانی، اگر من با انجیلی که تو قبول داری، با تو بحث کنم، آیا میپذیری؟» جاثلیق گفت: « مگر من میتوانم آنچه را انجیل بگوید، رد کنم؟ بله؛ به خدا قسم، حتی اگر خوشایندم نباشد و به ضررم تمام شود، هر چه انجیل بگوید قبول دارم.» امام فرمود:« اینک هر چه میخواهی بپرس.»
او از امام رضا علیهالسلام اسامی حواریون (یاران نزدیک حضرت عیسی) را پرسید. امام نام آنها را یک به یک بیان کرد و سپس فرمود:« اما ما به عیسای شما به جهت ضعفی که در عبادت و روزه و نماز داشت، اعتراض داریم».
جاثلیق عصبانی شد و گفت: « من گمان میکردم امروز در میان ملت اسلام ، از شما داناتر کسی نیست! عیسی همهی شبها بیدار بود و روزها روزه میگرفت و در عبادت هرگز کوتاهی نمیکرد.»
امام فوراً فرمود:« اگر چنین است، حضرت عیسی برای چه کسی نماز میخواند و روزه میگرفت؟ شما که میگویید عیسی خداست!» جاثلیق چیزی نگفت.
امام فرمود:« ای جاثلیق، من زنده کردن مردگان را به دست حضرت عیسی علیه السلام انکار نمیکنم، ولی او به اذن خداوند مردگان را زنده میکرد.» جاثلیق گفت:« زنده کردن مرده از افعال خداوند است و هر کس چنین کند یا کر و کور را شفا دهد، شایسته عبادت است.»
ذکر سه مثال از زنده کردن مردگان توسط سایر انبیای الهی
امام فرمود:« الیسع (یکی از پیامبران) نیز مانند حضرت عیسی، مردگان را زنده میکرد و کورها را شفا میداد و روی آب راه میرفت، ولی امت او هرگز او را خدای خود ندانستند. حضرت حزقیل( یکی دیگر از پیامبران) سی و پنج هزار مرده را در یک روز زنده کرد؛ در حالیکه شصت سال بود از دنیا رفته بودند و این مطلب در تورات هست. ای راس الجالوت! آیا این مطلب در تورات نیست؟» گفت بله هست.
امام فرمود: « قریش نزد رسول خدا آمدند و گفتند:« مردگان را زنده کن.» رسول اکرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام را خواست و فرمود: « به گورستان برو و افرادی را که اینها نام میبرند، صدا بزن و بگو محمد میگوید به اذن خداوند از جای خود حرکت کنید!» آنان زنده شدند و به رسالت پیامبر اسلام اقرار کردند. بله، پیامبر اسلام بیماران و دیوانگان را شفا میداد و با حیوانات سخن میگفت، اما ما مسلمانان او را خدای خود نگرفتیم.
همچنین یکی از انبیای بنیاسرائیل به امر خداوند به یک مشت استخوان پوسیده خطاب کرد که « به اذن خداوند از جای خود حرکت کنید.» آنها همه زنده شدند. ابراهیم خلیل پرندگانی را قطعه قطعه کرد و آنها را کوبید و هر قسمت را سر کوهی قرار داد؛ وقتی آنها را خواند، همه زنده شدند.
حضرت موسی با هفتاد نفر از برگزیدگان امّت خود به کوه طور رفت و آنها در اثر درخواست نابجای خود که گفتند میخواهیم خدا را ببینیم، به وسیلهی صاعقهای هلاک شدند. آنگاه حضرت موسی دعا کرد و آنها زنده شدند. زنده کردن مردگان به دست پیامبران الهی نمونههای بسیار دارد.
من این داستانها را نقل کردم تا نتوانی آنها را رد کنی. آیا هر کس مردگان را زنده کند باید پرستش شود؟ اگر چنین است پس همهی این پیامبران باید پرستش شوند. چه می گویی؟» جاثلیق گفت:« حق به جانب تو است و خدایی جز خدای یگانه نیست.»
انتهایپیام/