شهید حججی یک سیر مشخص تحول و تکامل داشته است
برای تحقیق و پژوهش «سربلند» زیاد سفر رفتم. به شهرهای قم، نجفآباد، اصفهان و مشهد مسافرت کردم. به برخی شهرها مثل قم و نجفآباد بیش از یک بار بلکه تا سه بار هم رفتم...
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، محمدعلی جعفری متول سال 1366 ساکن یزد است. از وی تاکنون کتابهای متعددی در قالب رمان، مستند و زندگینامه شهدا منتشر شده است. مجموعه داستان «شغل شریف» و رمان «خانه مغایرت» با محوریت خانواده، مجموعه داستان «عروسی لاکچری»، «عمار حلب» زندگینامه شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی، «قصه دلبری» درباره شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی به روایت همسر و همچنین «فرزند کشمیر» زندگینامه سیدقلبی و حسین رضوی کشمیری از جمله آثار اوست. به بهانه انتشار یادداشت سردار سلیمانی بر کتاب «سربلند» وی که روایت زندگی شهید حججی است و طی یک سال اخیر به چاپ چهاردهم رسیده است با وی گفتگو کردهایم.
چطور شد نوشتن در حوزه دفاع مقدس و مقاومت را انتخاب کردید؟
من با مطالعه زندگینامه شهدا به فضای کتابخوانی وارد شدم. قبل از آن خیلی اهل مطالعه نبودم. با کتاب «چمران به روایت همسر» انتشارات روایت فتح هم شروع شد. بهطور طبیعی آدمی که با این سبک کتابها خو بگیرد، وقتی بخواهد دست به قلم شود اولویتش نوشتن در همین فضاست. شاید برایتان جالب باشد که اولین کتابی هم که نوشتم زندگینامه داستانی شهید چمران با عنوان «دلم برایش تنگ شده» بود. از طرفی کلاس آموزش داستاننویسی هم رفتم و به حوزه داستان و رمان علاقهمند شدم. مجموعه داستان «شغل شریف» و رمان «خانه مغایرت» را نوشته بودم که دوستم محمدحسین محمدخانی در سوریه به شهادت رسید. با نوشتن زندگینامهاش که عنوانش «عمار حلب» شد، در مسیر شهدای مدافع حرم قرار گرفتم.
«سربلند» تازهترین کتاب شماست که زندگی شهید حججی را روایت میکند. شاید خیلی از نویسندگان حوزه مقاومت و پایداری در آرزوی نوشتن کتابی پیرامون این شهید بوده و باشند. چطور شد نوشتن آن به شما پیشنهاد شد؟
کتاب «عمار حلب» زمینهساز «سربلند» شد. انتشارات شهید کاظمی قصد داشت کتابی با محوریت زندگی شهید حججی منتشر کند. مدیر انتشارات کتابهایی که در حوزه شهدای مدافع حرم منتشر شده بود را بررسی کرد. از طرفی تعدادی از نویسندگان هم به عنوان نامزد نوشتن کتاب مورد توجه قرار گرفته بودند. در بررسیهایی که انجام گرفت و معیارهایی که مورد نظر بود، کتاب «عمار حلب» بیشتر از بقیه به استانداردهای انتشارات نزدیکتر بود. برای همین به من پیشنهاد دادند.
برای نوشتن کتاب با چه کسانی گفتگو کردید. از خانواده شهید تا دوستان و همرزمان و همشهریهایش روایت چند نفر در کتاب آمده است؟
برای تحقیق و پژوهش «سربلند» زیاد سفر رفتم. به شهرهای قم، نجفآباد، اصفهان و مشهد مسافرت کردم. به برخی شهرها مثل قم و نجفآباد بیش از یک بار بلکه تا سه بار هم رفتم. با حدود 80 نفر از دوستان، همرزمان و خانواده شهید گفتگو کردم. در مجموع 110 ساعت گفتگو ضبط شد. از میان آنها خاطرات 51 نفر انتخاب شد و در کتاب آمد.
با توجه حضور شهید حججی در سوریه به این کشور نرفتید؟
اتفاقاً دنبال سفر به سوریه هم بودم. خیلی هم پیگیری کردیم، اما قسمت نشد.
اگر نویسندگان دیگری هم بخواهند از زندگی شهید حججی بنویسند چه توصیهای به آنها دارید؟ اصلاً فکر میکنید آنها میتوانند به ابعادی از زندگی وی بپردازند که شما نپرداخته باشید؟
بعید میدانم خاطره دیگری وجود داشته باشد که در «سربلند» نیامده باشد، مگر اینکه افرادی در سوریه بودند که ما به آنها دسترسی نداشتیم. در ایران تقریباً از 90 درصد افرادی که به ما معرفی شده بودند، مصاحبه گرفتیم. در این مدت کتابهای دیگری هم منتشر شد، ولی تنها در «سربلند» است که به تمام ابعاد زندگی شهید حججی پرداخته شده است.
در جایی گفتید که رسانهها تصویر ناقصی از شهید حججی ارائه دادهاند. این تصویر ناقص چه بود. ارائه تصویر جامع از این شهید چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
اگر «سربلند» را بخوانید متوجه میشوید که شهید حججی یک سیر مشخص تحول و تکامل داشته است. متأسفانه در بقیه آثار و تولیدات تصویری به این موضوع توجه نشده است. آنها فقط به چند سال آخر زندگی ایشان پرداختهاند.
در نوشتن کتاب چقدر به واقعیات و خاطرات واقعی وفادار ماندید و چقدر از قوه تخیل و فنون داستاننویسی در متن استفاده کردید؟
تمام کتاب مستند و واقعی است. اصلاً تخیل در متن دخیل نبوده است. داستانی بودن این کتاب بهخاطر نوع تدوین و چینش خاطرات هر راوی است. تمام تلاشم این بود که لحن و زبان راوی حفظ شود و خودم چیزی به آن اضافه نکنم تا اصالت روایت حفظ شود. هر روایت قطعه پازلی است که مسلماً نباید به تنهایی مورد ارزیابی قرار بگیرد. باید تمام روایتها را خواند تا تصویر شهید کامل شود. بعضی با خواندن چند روایت از کتاب، میگویند شهید را زمینی کردهاید. به نظرم قبل از مطالعه کامل کتاب نباید قضاوت کنند.
سختی نگارش این کتاب برای شما چه بود؟
بهخاطر عظمت شهید و تأثیرگذاری بالایی که بر جریانات داخلی و حتی خارج از کشور داشت، حساسیتهای زیادی درمورد کتاب وجود داشت. از طرفی فضای حرفهای کار ایجاب میکرد نویسنده شیفته شخصیت کتاب نشود تا بتواند حقیقت او را واقعنمایی کند. این نگاه برای همه قابل هضم نبود و حتی گاهی نسبت به بخشهایی از کتاب سوءبرداشتهایی شد. بعضی از روایتها برای عدهای از مخاطبان سؤالبرانگیز شد. البته من هیچ تعصبی درباره این اثر ندارم. قطعاً فهم مقام و حقیقت باطنی زندگی شهدا کار هر کس نیست و من هم چنین ادعایی ندارم، اما به مدد اهل بیت (ع) تمام تلاش خود را برای فهم و ارائه این امر مهم به کار بردم. برای مثال بعد از مصاحبه، بخش اعظم تدوین کتاب را در جوار حرم امام رضا (ع) انجام دادم.
توجیه شما درباره ضرورت ذکر این روایتها که میتواند موجب سوءبرداشت خواننده شود، چیست؟
هدف ما از روایت زندگی شهدا این نیست که دقیقاً همان سبک زندگی را تکرار کنیم. آنها قلهنما هستند. مهمترین چیزی که در این باره میتوان گفت این است که شهید از اول معصوم نبوده و شاید در زندگی خود دچار خطا شده باشد، پس در آن قسمت برای ما الگو نیست و روایت آنها برای تقریب ذهن ما به فضای زندگی و شخصیت شهید است و این امر منطقی است که سیر تکامل قهرمان داستان به خوبی نشان داده شود. نه اینکه بدون مقدمه به نتیجه برسد تا شخصیت شهید باورپذیر و ملموس باشد، مخصوصاً برای مخاطب امروزی که گاهی بسیار سختگیر است.
کدام بخش از روایتها برای شخص شما جالبتر و خاصتر بود؟
روایت آقای نیساری که مسئول تبادل پیکر شهید بود. لحظات مذاکره با نماینده داعش و تحویل پیکر شهید بسیار سخت و نفسگیر بود. به نظرم کلیدیترین جمله کتاب آن جمله نماینده داعش است که گفت «تقصیر خودش بود!» تا مدتها این جمله توی گوشم بود و مدام با خودم تکرار میکردم.
چرا عنوان «سربلند» را انتخاب کردید؟
اسم کتاب ایهام دارد. هم به سر شهید که دشمنان بدخواه آن را به یغما بردند و هم به سرافرازی او در محضر خدا و اهل بیت (ع). یکی از پرتکرارترین دعاهای شهید روسفید شدن و سربلندی بود و البته داستان شهادتش هم به واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و اصحابش شباهت دارد.
مهمترین پیام کتاب برای این نسلها چیست؟
از یک زمانی محسن حججی به یک بینشی میرسد و برای رسیدن به آرمانش، زمین و زمان را بههم میدوزد. آخر هم به آن دست پیدا میکند و به همه میفهماند «خواستن توانستن است» و نکته دیگر اینکه در این زمانه پرغفلت هم انسان میتواند خود را از لابهلای همه روزمرگیها بالا بکشد. اگر آدم یک ذره طعم آن محبتها را بچشد، دیگر پابند این قصه خواهد شد. انشاءالله روزی همه ما بشود.
گزارشی از بازخورد انتشار این کتاب نزد مخاطبان دارید؟
کتاب مهرماه 97 منتشر شد و تا امروز به چاپ چهاردهم و تیراژ 35 هزار نسخه رسیده که نشانه استقبال خوب مخاطبان است.
اخیراً سردار سلیمانی هم یادداشتی بر این کتاب نوشت، کتاب چگونه به دست ایشان رسید؟
ظاهراً یک خانمی کتاب را به سردار سلیمانی میدهند که برایشان یادداشتی بنویسند. ایشان هم بزرگواری میکنند و پیامشان را در صفحه اول کتاب مینویسند.
شما در حوزههای مختلف کتاب نوشتید از داستان و رمان تا مستند و خاطرات. فکر میکنید کتابخوانان امروز به کدام سبک بیشتر علاقه دارند؟
بله برای مخاطبان مختلف نوشتهام، ولی در حوزه خاطرات بیشتر مورد استقبال قرار گرفتهام. «قصه دلبری» که مربوط به خاطرات همسر شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی است مخاطب زیادی دارد. مخصوصاً قشر جوان خوب استقبال کرده است.
مخاطبان کتاب شما نوعاً از کدام قشر هستند؟ به عبارتی شما برای کدام قشر از جامعه مینویسید؟
داستان و رمان مخاطب خودش را دارد، خاطره و مستند هم مخاطب خودش را. این وسط افرادی هستند که به هر دو علاقه نشان میدهند، اما نکته مهم کیفیت این آثار است. مخاطب امروز از نویسنده توقع اثر حرفهای و ششدانگ دارد.
کتاب جدیدی از شما در روایت زندگی شهدا خواهیم دید؟
الان در حال نگارش زندگینامه شهید محمدحسین حدادیان از شهدای خیابان گلستان هستم.
از نظر کمیت اکنون میزان انتشار کتابها در حوزه دفاع مقدس و مقاومت و پایداری کم نیست، اما به نظر میرسد کتابهای ماندگار در تاریخ زیاد نباشد. چرا نویسندگان ما در نوشتن کتابهای ماندگار کمتر موفق هستند و نوع کتابهایی که درباره زندگی شهدا نوشته میشود شامل مصاحبه با خانواده، دوستان و همرزمان شهید است که در مدت کمتر از یک سال انجام و کتاب منتشر میشود. فکر نمیکنید این سریع نوشتنها آسیبهایی را هم به همراه داشته باشد؟ مثل همان که گفتید تصویر ناقصی از شهدا به مخاطب ارائه شود؟
بعضی از افراد واقعاً تخصص نویسندگی را ندارند. نمیخواهم ارزش اثر این دوستان را کم نشان دهم. قطعاً آنها هم از سر علاقه یا دغدغه دست به تولید اثر زدهاند و اشکالی هم ندارد. بعضی از دوستان هم در نوشتن عجله به خرج میدهند و با تعداد محدودی مصاحبه کتاب را جمع میکنند. اما در هر دو صورت طبیعی است که کتاب فاخری تولید نشود. لازمه تولید اثرات ماندگار، تخصص و تعهد است.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/