یادداشت: رئالیسم شجاعانه آیت‌الله خامنه‌ای در «جنگ اراده‌ها»


رئالیسم شجاعانه ایران مبتنی بر سیاست قدرت و تهدید در برابر تهدید، عامل اصلی تردید در سیاست‌گذاری آمریکا در دورانی است که کشورها در فضای «جنگ اراده‌ها» قرار گرفته‌اند.

ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران در یادداشت اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم درباره تحولات اخیر منطقه نوشت: امنیت‌سازی منطقه‌ای تحت‌تاثیر سازوکارهای قدرت حاصل می‌شود. تاریخ روابط بین‌الملل بیانگر این واقعیت است که هیچ کشوری بدون «اراده برای اعمال قدرت» نتوانسته به سازوکارهای امنیت‌ساز نایل گردد. در عصر موجود، نشانه‌هایی از «جنگ اراده‌ها» وجود داشته که می‌تواند بر معادله قدرت و امنیت کشورها و در روند بحران‌های منطقه‌ای تاثیرگذار باشد. اگر خواسته باشیم به گونه مشخص به این پرسش پاسخ دهیم که چرا بحران منطقه‌ای در خلیج‌فارس افزایش یافته و یا برجام با برگشت‌پذیری روبه‌رو گردیده، پاسخ را می‌توان در معادله قدرت جستجو کرد.

بازیگرانی که در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای از «سیاست سازش و تردید» استفاده نمایند، به گونه اجتناب‌ناپذیر با روندهای برگشت‌پذیر روبه‌رو شده و به این ترتیب، موقعیت خود را از دست می‌دهند. در سال 1395 مقام معظم رهبری این موضوع را مطرح نمودند که «هزینه‌های سازش از هزینه‌های مقاومت بیشتر است». بیان چنین رویکردی هیچگاه مورد پذیرش کارگزاران برجام و نظریه‌پردازان لیبرالی قرار نخواهد گرفت. علت آن را باید در از دست دادن اعتماد به نفس در رقابت‌های بین‌المللی دانست.

برجام در شرایطی تنظیم و به مرحله اجرا درآمد که نشانه‌هایی از عدم توازن در معادله قدرت و اجرای تعهدات وجود داشت. بیانیه 9 ماده‌ای مقام معظم رهبری درباره چگونگی اجرای تعهدات نشان می‌دهد که ایشان نسبت به سازوکارهای معادله قدرت واقف بوده و به همین دلیل بر ضرورت انجام متوازن تعهدات تاکید داشتند. بیان چنین شرایطی، بخشی از ضرورت‌های رئالیسم روابط بین‌الملل به منزله «مکتب سیاست قدرت» بوده و در آینده تاثیر خود را در الگوهای کنش ارتباطی کشورها به جا می‌گذارد.

دونالد ترامپ احساس می‌کرد که فرآیند تصمیم‌گیری در ایران مشابه سال‌های 16-2013 خواهد بود. در این دوران تاریخی، تیم سیاست خارجی و دیپلماتیک ایران در صدد برآمد تا از سازوکارهای «همکاری سازنده» برای حل اختلافات هسته‌ای ایران و جهان غرب استفاده کند. در این فرآیند، از الگوی مماشات بهره گرفت و این امر چالش‌های جدیدی برای دولت ایران به وجود آورد. مهم‌ترین نشانه‌های چالش ناشی از مماشات را می‌توان خروج آمریکا از برجام و بی‌توجهی اروپا نسبت به تعهدات آمریکا و سایر کشورهای گروه 1+5 در برابر ایران دانست.

اگر ایران همچنان از سیاست مماشات در برابر آمریکا بهره می‌گرفت، هم‌اکنون غرش هواپیماهای ایالات‌متحده، آرامش شهروندان ایرانی را خدشه‌دار می‌کرد. تجربه برجام به زمامداران ایرانی آموخت که در برابر اقدامات تهاجمی می‌بایست از سازوکارهای «اقدام متقابل» بهره گرفت. الگوی رفتاری ایران تاکنون نشانه‌هایی از سیاست دفاعی موثر را منعکس می‌سازد.

اراده نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات ایالات‌متحده بیانگر این واقعیت است که در برابر سیاست قدرت، صرفا می‌توان از سازوکارهایی استفاده کرد که مبتنی بر قدرت باشد.

ادبیات ما ادبیات عدالت‌محور است که در بحث‌های سیاسی ما موج می‌زند اما آمریکایی‌ها می‌گویند ما قدرت برتریم و هر کار فراقانونی که بخواهیم انجام می‌دهیم و شما باید الگوهای رفتاری ما را بپذیرید. پس اگر ایران این الگوها را قبول نکند برتری آمریکا از بین رفته و هژمونی و موازنه جهانی به هم خواهد خورد.

در چهل سال اخیر و بعد از انقلاب مساله قدرت و نقش منطقه‌ای ایران کاملا دگرگونی شده و به همین دلیل رئیس جمهوری‌های مختلف آمریکا از اوباما تا ترامپ برای تامین اهدافشان عملکردی متفاوت ندارند و هر دو بر این اعتقادند که ایران مهم‌ترین تهدید رویکردهای آمریکا و برخی شرکای این کشور است. واقعیت تفکر آمریکا درباره ایران سیاست مهار ایران است. اگر آمریکا در اعمال سیاست تغییر رفتار و مهار ایران، به نتایج مطلوبی منجر شود در آن شرایط، اهداف خود را [علیه ایران] گسترش خواهد داد.

در شرایط موجود، ساختار راهبردی ایران براساس توصیه‌های مقاومت فعّال که از سوی مقام معظم رهبری ارایه شده، به انجام اقدام متوازن در برابر امریکا مبادرت می‌کند. واقعیت آن است که آمریکا نمی‌تواند در فضای تصاعد بحران به نتایج مطلوبی نایل شود. به همین دلیل است که می‌گوید سیاست تحریم را ادامه و گسترش می‌دهد. در چنین شرایطی، ترامپ تلاش دارد تا قدرت فروریخته آمریکا در ارتباط با هدف‌گیری پهپاد رادارگریز ایالات‌متحده را بازسازی نماید. به همین دلیل است که بدون پیگیری واقعیت‌های محیط عملیاتی خلیج‌فارس به مخاطبین خود یادآوری می‌کند که نیروهای مسلح آمریکا پهپاد ایرانی را هدف قرار داده‌اند!

واقعیت آن است که اگر پهپاد ایرانی هدف هم قرار می‌گرفت، هیچ مطلوبیتی برای ایالات‌متحده ایجاد نمی‌کرد. چالش ترامپ با موضوع امنیت ملی آمریکا مربوط به شرایطی است که پهپاد ایرانی بعد از انجام ماموریت خود به آشیانه برگشته است.

 ایران امروز این اراده را دارد که در برابر اقدامات آمریکا رفتارهای متقابل انجام دهد. آمریکا نیز نشان داده که در افغانستان و عراق آسیب‌پذیر است و نمی‌تواند به پیروزی لازم برسد. ترامپ نمی‌خواهد هزینه‌های انسانی و اقتصادی بیشتری را برای آمریکا ایجاد نموده و سودمندی چندانی به دست نیاورد.

اگر ایالات‌متحده تاکنون نتوانسته موقعیت و سیاست تهاجمی در برابر ایران اتخاذ نماید، علت آن را باید در اقدام متقابل ایران دانست. رئالیسم شجاعانه براساس اراده راهبردی شکل گرفته و چنین فرآیندی می‌تواند زمینه‌های لازم برای اقدامات دفاعی و بازدارنده ایران را ایجاد کند. روند مدیریت بحران در شرایط تهدیدات تصاعدیابنده آمریکا بیان‌کننده این واقعیت است که سیاست مماشات در دوران بحران، بدترین نتیجه را خواهد داد. ایران در سه ماه گذشته تلاش نمود تا از سیاست اقدام متقابل استفاده کند. رئالیسم تهاجمی و فعّال ایران مبتنی بر سیاست قدرت و تهدید در برابر تهدید، عامل اصلی تردید در سیاست‌گذاری آمریکا در دورانی است که کشورها در فضای «جنگ اراده‌ها» قرار گرفته‌اند.

انتهای پیام/