رها شدن اسنادی از یک خاندان مشهورمعاصر در خیابانهای تهران
در شرایطی که عدهای از صاحبان اسناد در ایران، اسناد را ملک موروثی خود میدانند و حاضر به ارائه اسکن آن نیستند، شنیدن خبر نابودی این اسناد تعجبآور نیست، در آخرین نمونه گفته میشود، اسنادی مهم از یک خاندان مشهور معاصر در کنار خیابان رها شده بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، داستان احوال اسناد تاریخی در ایران، داستانی است پر آب چَشم. نمونه آخرش هم سوختن بخشی از اسناد تاریخ معاصر ایران در آتش میدان حسن آباد تهران. در حالی که بخشی از بنای تاریخی این میدان چند روز پیش در آتش سوخته، گفته میشود در یکی از دفاتر اسناد رسمی در این میدان اسنادی از آیتالله کاشانی و مصدق وجود داشته که آتش دامن آن را هم گرفته است. اتفاقات اینچنینی در ایران کم نیستند. در شرایطی که به دلیل عدم فرهنگسازی و اطلاعرسانی، عدهای از صاحبان اسناد آن را ملک موروثی خود میدانند و حتی حاضر نیستند اسکنی از آن در مجموعههای اسناد در کشور نگهداری شود، انتشار خبری درباره از بین رفتن این برگهای هویت تاریخی و فرهنگی کشور چندان دور از انتظار نیست.
علی ططری رئیس مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در واکنش به خبر سوختن این اسناد در حادثه میدان حسنآباد، در گفتوگو با تسنیم، گفت: مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی نزدیک به یک دهه است که از طریق رسانههای عمومی و وسایل ارتباط جمعی اعم از صدا و سیما، روزنامهها و خبرگزاریها به مردم، مجموعهداران خصوصی و مراکزی نظیر دفاتر اسناد رسمی و آتلیههای عکاسی قدیمی اعلام کردیم اگر اسنادی مرتبط دارید، برای نگهداری و حفظ آنها با روشهای مختلف همکاری کنید.
وی ادامه داد: ما از آنها بارها خواستهایم که اگر رضایت ندارید که سندتان را در اختیار ما بگذارید، اجازه دهید که اسکنی از آن تهیه کنیم، اگر قصد فروش دارید ما حاضریم خریداری کنیم، چرا که این میراث متعلق به همه مردم است و هویت و تاریخ ایران را در بر دارد، بسیاری از دارندگان اسناد به این نکته توجه کردند و همکاریهای خوبی با ما داشتند و بسیاری دیگر نیز نه.
ططری گفت: بسیاری از اسنادی که از این شیوه به ما اهدا شد یا خریداری کردیم، اکنون منجر به تولید علم شده است، پایاننامهها و کتابهای جدیدی بر مبنای آنها تولید شده است، اما متاسفانه ما براساس اطلاعاتی که بدست آوردیم، مقادیر قابل توجهی از اسناد و عکسها در شهرستانها و تهران در اختیار خانوادهها، یا به صورت مجموعهدار خصوصی یا خانوادگی وجود دارد که در برخی دفاتر و انبارهای مخروبه در بدترین شرایط ممکن نگهداری میشود که اگر آتش سوزی شود یا ساختمان تخریب یا بازسازی شود از میان میرود.
رهاشدن اسنادی از خاندان مشهور سیاسی در خیابان
وی افزود: بارها شده است که ما اسناد را از خیابان، از ساختمانهای در حال تخریب و.. جمعآوری کردهایم، برای نمونه حدود دو سال پیش با ما تماس گرفتند و گفتند که مجموعه اسنادی را در خیابان رها کردهاند، وقتی رفتیم دیدیم که مجموعهای از اسناد متعلق به یک خاندان مشهور در ایران است که به لحاظ تاریخی و تجاری نیز بسیار با اهمیت بود. اما به دلیل تخریب یک بنای قدیمی و بدون اینکه ارزش این اسناد را درک کنند در خیابان رها شده بود. البته از این دست اتفاقات اندک نیست و پیش از این نیز پیش آمده است.
عکسهایی از نمایندگان مجلس در 110 سال پیش در عکاسیهای بهارستان
ططری افزود: آتلیههای بسیاری در اطراف میدان بهارستان هستند که عکسهایی از نمایندگان مجلس متعلق به 110 سال پیش را در اختیار دارند، ما بسیاری از این آتلیهها را حضوری مراجعه کرده و خواستار خرید عکسها شدیم، برخی با ما همکاری کردند و برخی دیگر نه.
وی درخصوص اینکه آیا با دفتر 39 تهران نیز مذاکراتی برای در اختیار گرفتن اسناد داشتهاید، گفت: ما اطلاعی از اینکه این دفتر اسناد این اسناد را در اختیار داشته است، نداشتیم، اما به صورت کلی با دفاتر اسناد مذاکراتی داشتهایم، برخی شکوائیهها و مسائل حقوقی و خانوادگی را از طریق دفاتر اسناد به دست آوردهایم، البته هنوز اسناد حزب زحمتکشان به صورت کامل جمع آوری نشده است که اسنادی از مصدق و کاشانی هم در میان آنها وجود دارد. البته باید دید چه اسنادی در این مجموعه وجود داشته است، اما آنچه مسلم این که به تاریخ و فرهنگ ما صدمات بسیاری از طریق از بین رفتن اسناد وارد میشود.
بودجه میلیون دلاری کشورهای حاشیه خلیج فارس برای ساخت مراکز نگهداری اسناد
ططری تصریح کرد: کشورهای حاشیه خلیج فارس میلیونها دلار برای ساخت مجموعههایی با آخرین استانداردهای دنیا صرف میکنند، اما چیزی برای نگهداری ندارند، من متاسفم که در کشور ما با این پیشینه تاریخی و هویت چنین اخباری به گوش میرسد. ما باید بدانیم این میراث متعلق به ما نیست، متعلق به آیندگان هم هست.
شنیدن چنین خبرهای تلخی، یادآور هشداری است که محمدرضا شفیعی کدکنی چند سال پیش در مقالهای داده بود. او در مقالهای با عنوان "ظرفیت و ظرافت یک انسان" ضمن یاد خدماتی که ایرج افشار برای حفظ اسناد و هویت فرهنگی و تاریخی این مملکت انجام داد، به نداشتن حافظه تاریخی ایرانیها اشاره میکند. او یک سؤال مهم مطرح میکند: قبر فرخی یزدی کجاست?
شفیعی کدکنی در ادامه مینویسد: حق دارند کسانی که میگویند «ما حافظة تاریخی نداریم» فقر حافظه تاریخی ما نتیجه نداشتن «آرشیو ملی» است؛ نه در قیاس با فرانسه و انگلستان که در قیاس با همسایگانمان. آرشیو ما کجا و آرشیو عثمانی (یعنی ترکیه قرن اخیر) کجا؟!! گاهی دانشجویان دورههای دکتری ادبیات که سخت شیفته مطالعات ادبی در حوزه نظریههای جدید هستند، به من رجوع میکنند که: «ما میخواهیم روش "لوکاچ"یا روش "لوسین گلدمن" را بر فلان رمان معاصر ایرانی، به اصطلاح "پیاده کنیم" و رسالة دکتری خود را دراین باره بنویسیم.» من در میان هزاران مانعی که در این راه میبینم، به
شوخی به آنها میگویم: اگر شما از دولت فرانسه بپرسید که «در فلان تاریخ، و در فلان قهوهخانه خیابان شانزهلیزه، آقای ویکتورهوگو یک فنجان قهوه خورده است؛ صورت حساب آن روز ویکتورهوگو، در آن کافه مورد نیاز من است.»
فوراً از آرشیو ملی فرانسه میپرسند و به شما پاسخ میدهند، اما ما جای قبر فرخی یزدی را نمیدانیم
انتهای پیام/