سینمای کودک و نوجوان| غلامرضا آزادی: سینمای کودک امروز تاریخ مصرف دارد/ دره شاپرک‌ها داستان خودباوری بچه‌ها است

پرونده مهم سینمای کودک و نوجوان پرونده جذاب و مهمی است. فیلم‌سازان زیادی در آن حوزه کار کردند که یکی از آنان تهیه کننده کاکلی و دره شاپرک‌ها است.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران پویا، پرونده مهم سینمای کودک و نوجوان پرونده جذاب  و مهمی است. سهم فروش سینمای ایران در این چندسال گذشته که آثار مبتذل کمدی در آن نقش قابل قبولی داشتند بسیار پایین بوده است در حالی که سهم سینمای کودک و انیمیشن در خارج از کشور بسیار روبه رشد است. اینکه سینمای کودم در وضعیت مناسبی قرار دارد یا خیر و اینکه چرا بعد از دوره‌ای سینمای کودک رو به افول رفت و در این دو سه سال قبل کمی وضعیت بهتری پیدا کرده است نیز از مسائل مهم دیگر سینمای کشور ما است. سینمای کودک دارای بحث‌های مختلف و مهمی است که باید به آن‌ها در این پرونده برسیم ولی در بخش ابتدایی این پرونده به سراغ یکی از تهیه کنندگان موفق این حوزه، «غلامرضا آزادی» تهیه کننده «دره شاپرک‌ها» رفتیم. فیلمی با بازی سعید شیخ زاده، پرویز پورحسینی، اکرم محمدی با موسیقی «بابک بیات» و به کاگردانی خانم «فریال بهزاد» که در دوران خودش به خوبی درخشید.

 

چرا در آغاز کار خود به سراغ سینمای کودک رفتید؟  علت علاقه‌مندی شما چه بود؟

بر خلاف اینکه بسیاری فکر می‌کنند سینمای کودک در سال‌های دهه 60 محدودیت‌هایی داشت بسیار پررنگ بود. البته امروز سینمای کودک بیشتر شده است ولی از نظر محتوایی هیچ مفهوم و رنگ و بوی خاصی ندرارد. زمانی که من از آمریکا آمدم ایران سال 62 بود در ایران جنگ شده بود و اتفاقات بسیار زیادی بعد از انقلاب رخ داده بود و شور و هیجانات بسیار زیادی وجود داشت ولی در سینمای کودک باید یک هدایت و مدیریتی رخ می‌داد. خود سینما هم به نوعی در حال دگرگونی بود و هنوز جان نگرفته بود و به دنبال مدخل و راهی برای خود می‌گشت. اما سینمای کودک ربطی به مسائل سخت اجتماعی ندارد. کودک باید دوران خاص و لطیف خود را بگذارند، در آرزوهای خودش و خیالات معصومانه خودش باشد.

سینمای مطلوب من سینمای کودک بود برای اینکه می‌توانستیم سراغ رویا پردازی برای بچه ها برویم. این کار برای بزرگسالان در آن دوران اصلا موفقیت آمیز نبود چون خط و خطوط هنوز مشخص نبود برای همین ما پرورش کودکان را در نظر گرفتیم و فیلم‌های «کاکلی» و «دره شاپرک‌ها» را ساختیم. فیلم‌هایی که به اعتراف بسیاری هنوز جزو فیلم‌های محبوب کودکان و نوجوانان است و دوران کودکی آنان را ساخته و جنبه سرگرمی صرف و تفنن بیهوده نبوده است. این فیلم‌ها فیلم‌هایی بود که در عین اینکه به زبان بچه‌ها و با زبان آن‌ها ساخته می‌شد، در آن رویا پردازی می‌شد و بچه ها قهرمان بودند و فیلم واقعا پرورش دهنده فکر وذکر بچه ها بود.

من می‌گفتم که جنگ هیچ ربطی به بچه ها ندارد؛ آنها باید رویا پردازی کنند و بچگی کنند باید در رویاها و آرزوهای خودشان غوطه‌ور باشند و این بستر باید برای آنها فراهم باشد بنابراین سعی کردیم هرچند ناچیز این بستر را برای آنها فراهم کنیم.

یادم است که دو سال قبل تعدادی از فعالین فرهنگی ما را به جشنی در کاخ نیاوران دعوت کردند. نوجوانان و جوانان آنجا همه در زمان ساخت «دره شاپرک‌ها» کودک بودند و خاطرات زیادی داشتند. من نمی‌دانستم که آنجا چه خبر است ولی رفتیم و دیدیم که سالگرد فیلم «دره شاپرک‌ها» است. آن‌ها به خاطر علاقه زیادی که از کودکی به این فیلم داشتند رفته بودند برای این فیلم سالگرد گرفته بودند و ما را هم دعوت کردند. چون این فیلم دنیای کودکی آن‌ها را ساخته بود و با آن رشد کرده بودند. ما هم خیلی خوشحال شدیم از این برنامه و یک اتفاق به یاد ماندنی بود.

آنجا بود که احساس کردم این فیلم توانسته بوده است مثمر ثمر باشد و بعد این همه سال هنوز اثر گذار است. یادمان باشد که این فیلم جزو فیلم‌های پر فروش تاریخ سینمای ایران است. هم در سینما و هم در ویدیو. خانواده‌هایی که می‌خواستند در کنار بچه‌های خود خاطره خوشی را داشته باشند و نه مانند امروز که ترس از دیدن صحنه‌ها و مطالبی که ضد خانواده است به سینما رفتند و لذت بردند. 

چرا در این سال‌ها در فضای سینمای کودک کم‌کارتر شدید؟ آیا این مساله دلایل بیرونی دارد یا تصمیم شخصی شما بر این بود که کمتر در این حوزه فیلم بسازید؟

ما در ایران به نوعی بنیانگذار سینمای کودک و نوجوان فانتزی بودیم. ما موسسه فانوس خیال را راه اندازیی کردیم. زمانی که یک نفر یک کار ارزشمند و خوب را انجام بدهد هیج وقت دوست ندارد که کاری را درسطح پایین تر تولید کند. مافیا و سیاست‌گذاران سینما، سینمای مستقل را از بین بردند. آن‌ها می‌خواستند کمپانی فیلمسازی برای دولت باشد و این حوزه را متعلق به خود کنند. کمپانی فیلم‌سازی هم فقط به پول فکر می‌کند. رانت و پولشویی و اوراق قرضه و... برایش هیچ فرقی نمی‌کند و وارد همه آن‌ها می‌شود. در حالی که ما هنرمند هستیم و داستان هنر از این حرف‌ها جدا است. چرا که به ذهن آدم‌ها فکر می‌کنیم. سینمای مستقل سینمایی است که در آن خودش را به شکل‌های مختلف نشان می‌داد. یا در تعاونی‌های سینمایی یا در موسسات کوچک و مختلف ولی با سود کم شاهکارهای زیادی را ساختند.

فیلم‌های کودک فعلی مانند آبنبات چوبی مصرفی شده است

 

من فیلم کاکلی را با بودجه سه میلیون تومان ساختم و با 12 میلیون تومان در سینما فروختم با بلیط ده تومانی. یکبار بچه‌ها با مدرسه می‌رفتند، یکبار با خانواده و یکبار دیگر با اقوام و دوستان خود. واقعا فضای کودکانه را احساس می‌کردیم و لذت می‌بردیم. ولی متاسفانه سینمای مستقل را از بین بردند و این خودش یک بحث مهم است که چه کسانی این سینما را از بین بردند. همان کسانی که فیلم‌های میلیاردی را با پولشویی ساختند پول‌هایی که معلوم نیست از کجا آمده است و چه کسانی آن‌ها را آورده است. هنرپیشه‌هایی که با ده تومان، بیست تومان، سی تومان تا صدتومان کار می‌کردند ولی با دل و جان امروز، بسیاری از آن‌ها حاضر شده‌اند با زیرپیراهنی و... شوخی‌های زشت و جنسی کنند تا مردم بخندند. کاراکتر مستهجن قهرمان این مملکت شده است ولی حقیقتا قهرمانان این مردم نیستند. الان واقعا به راحتی مردم همراه زن وبچه‌هایشان به سینما نمی‌روند و فیلم ببینند. چون فیلم‌ها ضد بشریت و ضد انسانی و ضد اخلاق شده است. ممکن است که چند لحظه بخندند ولی اثر مخربی که روی خانواده می‌گذارد را نباید از یاد برد.

فریال بهزاد پشت صحنه فیلم «دره شاپرک‌ها»

اکثر فیلم‌های که می‌ساختیم یا از فضای خاصی برخوردار بود و یا سعی می‌کردیم از یک کشف جغرافیایی خاصی برخوردار شویم. مثلا کویر برای فیلم «کاکلی» و برای «دره شاپرک‌ها» جایی که خاص بود و بچه‌ها کمتر دیدهاند. اما الان خیلی از این فیلم‌ها اگر بخواهد ساخته شود موفق نخواهد بود. سینما خودش تصمیم می‌گیرد که چه فیلمی بفروشد و چرا باید بفروشد. آقای مدیر سینما کجا اجتماعیات و تحصیلات آکادمیک خوانده است؟ کجا هنر و تاریخ خوانده است که می‌گوید چه فیلمی باید ساخته شود؟ وقتی فرهنگ این مملت را اینها بگردانند باید برایش گریه کرد.

الان فیلم‌‌های ایرانی هیچ کدام به معنای واقعی کلمه سینمای ایران نیستند. سینما در حقیقت نماینده فرهنگ و ویترین هر کشور است. یک فیلمی آمریکایی است و دیگری فرانسوی که نماینده جامعه آن کشور است. ولی من خجالت می‌کشم که بگویم فلان فیلم نماینده کشور من است. خیلی از فیلم‌ها اثر سو دارد و جهتمند است برای این که پول درآورد آمده است مساله سخیف خود را در هنر آورده تا پول درآورد و به مردم حقنه کند. سینما به یک حیوان درنده تبدیل شده است که هیچ قانونی را نمی‌پذرید و کار خودش را می‌کند و اثر آن را در جامعه می‌بینیم و خواهیم دید.

آقای آزادی وضعیت فعلی سینمای کودک را  چگونه می‌بینید؟ آیا از اینکه تعداد فیلم‌های کودک بیشتر شده است خوشحال هستید؟

سینما دارای ژانرهای گوناگونی است و هر فیلمی باید طبق گونه و ژانر خود از قوانین خاص خود تبعیت کند. از مهمترین قواعد آن داشتن مسائل مهم برای بچه‌ها است که با آن زندگی می‌کنند. معتقدم غالب فیلم‌های کودم امروز اینگونه نیست یعنی دارای مسائل مهمی که سال‌ها در ذهن و فکر کودک بماند نیست. فیلم‌های کودک فعلی مانند آبنبات چوبی، مصرفی شده است؛ مانند شوهای تلویزیونی که یک لحظه شاد باشد. یک بسته پاپ کرن و پفک نمکی. این فیلم‌ها از عمق و تعلق خاطر حقیقی نسبت به مسائل مهمی که کودک را بعد از سال‌ها که بزرگ شد بتواند با گذشته خود پیوند بزند نیست. فیلم‌هایی است که بعد از مدتی فراموش می‌شود و تمام می‌شود. اما فیلم‌های کودک دهه 60 و 70 اینگونه نبود. بلکه دارای عمق و تعلق خاطری بود که باعث می شد با گذشت 20 سال هنوز هم برای بچه‌ دیروز جذاب باشد.

از سینما باید الگو گرفت باید روش زندگی یاد گرفت باید بار آوری داشته باشد. سینمای کودک آمریکا و همینطور انیمیشن غربی دارای این بعد است که بارآوری خاص را دارد ولی سینمای کودک ما چندان به این سمت و سو حرکت نمی‌کند. سینما یک تشخص خاص است و این باید توسط فیلمساز کودک فهمیده شود.

 

بیشتر بخوانید

 

علت دیگر این است که این فیلم‌ها اکثرا برای جشنواره‌ها ساخته شده است تا مردم. فیلم را می‌سازند تا در فستیوال وارد شود و جایزه بگیرد تا شانس بهتری برای اکران داشته باشد. نکته مهم هم درباره جشنواره این است که قرار نیست جشنوراه جایی فقط برای تماشای فیلم باشد . جشنوراه باید بتواند به فیلم طراز دهد و برگزیده کند. فضای جشنواره‌‌های فیلم کودک دیگر اینگونه نیست. بچه‌ها باید بعد از دیدن فیلم چیزی هم یاد بگیرند و برایشان ابدی باشد. اصلا رسالت سینما این است؛ ارتباط با ناشناخته‌ها و آموزش چیزهای جدید مانند ارتباطات در حوزه‌های فکری و تاریخی.

آقای آزادی آیا فیلم‌های دهه 60 و 70 برای بچه‌های امروز جذابیت دارد؟ بسیاری از کودکان دیروز که جوانان امروز هستند از دیدن انیمیشن‌ها و فیلم‌های کودک امروز لذت می‌برند آیا برعکس آن نیز صادق است؟

آن فیلم‌ها برای آن دوران ساخته شده بود. درست است که گفتم تاریخ انقضا ندارد و هنوز هم دیدنی است ولی نسبت به فیلم‌های امروزی که تکنیک و تکنولوژی روز را دارد عقب تر بود. خوب خاطرم است که در همان دوران به بنیاد فارابی گفتم که اجازه بدهید تا تکنولوژی جدید سینما را وارد کنم تا فیلم‌های کودک ما جذابتر باشد ولی این اجازه را ندادند. اگر این توافق‌ها صورت می‌گرفت خیلی قبل تر از اینکه «هری پاتر» ساخته شود ما دره شاپرک‌های دیگری را با فناوری روز سینما میساختیم. خود ما الان فیلم‌های قدیمی که دوست داریم و برای ما نوستالژی شده است را می‌بینیم ولی نمی‌توانیم منکر آن شویم که فیلم‌های جدید امروز ما که از نظر تصویر برداری و جلوه های بصری بسیار بالاتر است می‌تواند چشمگیر‌تر باشد و در کل فیلم بهتری به شرط داشتن داستان و محتوای خوب باشد. این موضوع درباره سینمای کودک هم صدق می‌کند.

نکته دیگر این است که ما در دوران خودمان که سراغ دره شاپرک‌ها رفتیم برای ما مساله، قصه‌ها و افسانه‌ها واسطوره‌های ایرانی بود. ما نمی‌توانیم آن‌ها را فرامش کنیم و از بین ببریم و هنوز هم می‌شود با آن‌ها هزارتا فیلم ساخت. همین الان هم دارم فیلم آرش کمانگیر را می‌سازم که مراحل آخر خود را پشت سر می‌گذارد. این فیلم همانطور که می‌دانید در بخش انیمیشن و رئال ساخته می‌شود. در «آرش کمانگیر» 18 بازیگر جوان دختر و پسر بازی می کنند و داستان یک کلاس درس تاریخ است که داستان آرش کمانگیر در آن روایت می شود.

 

بیشتر بخوانید

 

علت اینکه آن را ساختم این بود که به این موضوع علاقه‌مند بودم و دیدم که دارد فراموش می‌شود من هم می‌توانستم مانند خیلی‌های دیگر سراغ فیلمی بروم که با خندادن الکی و بیهوده مردم  پول‌های زیادی بدست آورم ولی دغدغه من چیز دیگری است. اما چون تنها هستم و مشکلات انجام این کار بسیار زیاد است مدت زمان زیادی را به خود اختصاص داد. من می‌خواهم که دره شاپرک ‌ها را به صورت مدرن بسازم.

برای من همیشه مهم این بوده است که بازیگران فیلم «دره شاپرک‌ها» آنقدر پخته و کاربلد باشند که بعد از فیلم هم در حوزههای مهم خود بتوانند کار کنند. مثل سعید شیخ زاده که الان یکی از دوبلرهای خوب و معروف است یا پسرم سپهر آزادی که الان استاد دانشگاه در فرانسه است. این شیوه و این خط برای این است که فیلم بچه‌ها را با مضامین و مفاهیم مهم و جدی دوران خود روبرو کرد و اگر مسائل دم دستی و بیهوده موضوع فیلم باشد خود بازیگران کودک و مخاطبان کودک فیلم نیز با همان فرهنگ بزرگ می‌شوند. داستان دره شاپرک ها داستان خودباروی بچه‌ها بود و به بچه‌های دوران خودش خودباوری را یاد می‌داد. ولی بسیاری از فیلم‌های امروزی ما همانطور که گفتم داستان آبنبات چوبی است داستان مصرفی است که زود تمام می‌شود و فقط یک چوب باقی می‌ماند.

در آخر امیدوارم سینمای کودک راهی را که شروع کرده است راه ماندگاری باشد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط