دستاوردهای فصل جدید مقاومت

پس از روی کار آمدن دولت ترامپ در آمریکا و خروج آمریکا از برجام، راهبرد مقاومت تکامل و بلوغ بیشتری پیدا کرده و اکنون نسخه‌ای از آن در حال اجراست که از حیث پیچیدگی، دقت، اثرگذاری و فراگیری فاصله‌ای معنادار با نسخه‌‌های اجرا شده در گذشته دارد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، مهدی محمدی طی یادداشتی نوشت : راهبرد مقاومت در ایران یک مسأله دفعی یا خلق‌الساعه نیست. این استراتژی همزاد تاریخی انقلاب اسلامی است و در ساختار نظام جمهوری اسلامی نهادین شده است. در سال‌‌های پس از انقلاب اسلامی، اجرای این راهبرد از سوی ساختارهای متولی آن درون نظام و همچنین نوع نگاه به مقوله مقاومت، البته فراز و نشیب داشته اما هرگز تعطیل نشده است. بتدریج و با گذشت زمان، بویژه بر اثر تحولات پس از روی کار آمدن دولت ترامپ در آمریکا و خروج آمریکا از برجام، راهبرد مقاومت تکامل و بلوغ بیشتری پیدا کرده و اکنون نسخه‌ای از آن در حال اجراست که از حیث پیچیدگی، دقت، اثرگذاری و فراگیری فاصله‌ای معنادار با نسخه‌‌های اجرا شده در گذشته دارد.


مردم ایران ظرف 3 ماه گذشته نسخه جدیدی از این راهبرد را مشاهده کرده‌‌اند که نسبت به آنچه پیش‌تر اجرا شده دارای ویژگی‌‌های کاملا متمایزی است و نتایجی هم که به بار آورده و تغییراتی که در معادلات راهبردی ایجاد کرده، در حال رقم زدن صحنه جدیدی است که تقریبا می‌توان گفت هیچ یک از بازیگرانی که درگیر موضوع هستند، ابعاد آن را تا این حد پیش‌بینی نمی‌کردند.
برخی از ویژگی‌‌های متمایز‌کننده این استراتژی که در واقع با مصوبه 18 اردیبهشت شورای عالی امنیت ملی آغاز شده چنین است:


1- این راهبرد یک راهبرد همه‌جانبه است که تمام ارکان قدرت ملی ایران را درگیر کرده است. همان‌طور که راهبرد فشار حداکثری آمریکا به ایران یک راهبرد همه‌جانبه بوده، استراتژی پاسخ‌دهی به آن هم همه‌جانبه طرح‌‌ریزی شده و دشمن در حال دریافت ضرباتی است که تنوع بی‌سابقه‌ای دارد. در واقع این موضوع قطعی است که آمریکایی‌ها هرگز تصور نمی‌کردند ایران بتواند در زمانی کوتاه و با طراحی یک راهبرد کاملا فشرده، ارکان قدرت ملی خود را به نحوی چنین یکپارچه تبدیل به اهرم‌‌های فشار به آمریکا کرده و طبق یک نقشه پیچیده-که اجزای آن مکمل یکدیگرند- به کار بگیرد.


2- ویژگی دوم این راهبرد این است که ابتکار عمل در صحنه را کاملا در اختیار ایران قرار داده و دشمن را با غافلگیری‌‌های پی در پی مواجه کرده است. در این راهبرد جدید، ایران از وضعیت پیش‌بینی‌پذیری که قبلا در آن قرار داشت تقریبا به طور کامل خارج شده و عدم تقارن و پیش‌بینی‌ناپذیری در رفتار خود را به جایی رسانده که اساسا طرف مقابل قادر به تدوین یک راهبرد واکنشی موثر نیست.


3- ویژگی سوم این راهبرد این است که روی نقاط ضعف و نقاط محاسبه نشده از سوی دشمن متمرکز است. کاهش تعهدات برجامی یا تبدیل اهرم‌‌های مقاومتی در منطقه به ابزارهای فشار به آمریکا و متحدان آن، حوزه‌‌‌هایی است که هم آمریکا بشدت از آنها نگران است و هم خارج از محاسبات کلاسیک آن درباره نوع رفتار ایران قرار دارد. کشانده شدن رویارویی به مناطق محاسبه نشده، نظام محاسباتی طرف مقابل را به نحو اساسی مختل کرده است.


4- ویژگی چهارم راهبرد جدید نیز درجه انعطاف‌پذیری بالا و ریسک‌پذیری فوق‌العاده‌ای است که درون آن تعبیه شده است. شاید برای نخستین‌بار آنچه دشمن مشاهده می‌کند این است که ایران یک راهبرد کاملا شجاعانه در پیش گرفته که در برگیرنده ترکیب پیچیده‌ای از عقلانیت در طرح‌‌ریزی و ریسک‌پذیری در عملیات است.
3 ماه، اساسا بازه زمانی مناسبی برای ارزیابی نتایج یک طرح‌‌ریزی راهبردی در این سطح نیست. بسیاری از محاسبات، رویه‌ها، سیاست‌ها و حتی پیشنهادهایی که در بلندمدت شکل گرفته در کوتاه‌مدت تغییر نمی‌کند یا لااقل اینکه می‌دانیم تغییر اساسی نخواهد کرد. اما واقعیت در این‌باره خاص این است که میزان اثرگذاری و نتیجه‌بخشی این راهبرد جدید به نحو شگفت‌آوری بالا بوده و برخی نتایج آن ورای همه پیش‌بینی‌ها قرار گرفته است.
برخی از مهم‌‌‌‌‌ترین دستاوردهایی که تامل در آنها اهمیت راهبردی تداوم روند فعلی را نشان می‌دهد چنین است:


1- اولین و یکی از مهم‌‌‌‌‌ترین اتفاقات این است که تصویر ذهنی دشمن از ایران، محاسبات و امکانات آن و منطق حاکم بر تصمیمات آن دگرگون شده است. این یک واقعیت انکارناپذیر است که رفتار کم‌وبیش منفعلانه یک سال مابعد خروج آمریکا از برجام، نوعی بدآموزی در ذهن دشمن ایجاد کرده بود مبنی بر اینکه می‌تواند فشار بیاورد و پاسخ نگیرد و همچنین برجام به عنوان مهم‌‌‌‌‌ترین دارایی راهبردی آمریکا در ایران مصون و بدون هرگونه آسیب باقی بماند. اکنون دشمن می‌داند که اصطلاحا تنش، موازنه شده و دوران فشار با هزینه صفر به پایان رسیده است. شاید ایران نتواند محاسبات آمریکا را بسادگی تغییر بدهد یا روند فشارها را متوقف کند ولی حداقل این است که توانسته در همین زمان کوتاه این موضوع را تثبیت کند که به اندازه‌ای که فشار ببیند پاسخ خواهد داد و برای این کار امکانات، اراده و اجماع لازم را دارد.


2- دومین نکته این است که با به خطر افتادن سرنوشت برجام و همچنین ایجاد دورنمای تشدید تنش‌ها، روند جدی از تغییر محاسبات در طرف غربی آغاز شده است. این امر خود را در پیشنهادهایی نشان می‌دهد که واسطه‌ها پی در پی به ایران می‌آورند. اگرچه این پیشنهادها هنوز فاصله بسیار زیادی تا حداقل‌‌های مدنظر ایران دارد و ضمنا فعلا هدف آنها متوقف کردن روند جدید راهبردی ایران است نه عمل صادقانه به تعهدات در قبال ایران اما صرف تغییر معنادار پیشنهادها به نسبت آن چیزی که تا همین چند ماه گذشته می‌شنیدیم، نشان‌دهنده آن است که راهبرد جدید در مسیر درستی حرکت می‌کند.


3- دستاورد سوم بی‌اعتبار شدن تهدید نظامی از یک‌سو و آشکار شدن ناکارآمدی کامل رژیم تحریم‌ها از سوی دیگر، به عنوان 2 ابزار اصلی است که همواره غرب تلاش کرده با تکیه بر آنها سیاست اعمال فشار خود بر ایران را تنظیم کند. در همین زمان کوتاه و بویژه پس از تحولات فشرده پس از انهدام پهپاد آمریکایی و توقیف نفتکش انگلیسی، همه بازیگران اصلی و در راس همه آنها افکار عمومی در ایران، کاملا متوجه شده‌اند هم تهدید نظامی علیه ایران یک گزینه کاملا بی‌اعتبار است و اتفاقا گزاره درست این است که گزینه نظامی چیزی است که آمریکا بسیار بیش از ایران از آن هراس دارد؛ و هم ظرفیت تحریم‌ها به عنوان اصلی‌‌‌‌‌ترین گزینه اهرم فشار بر ایران به انتها رسیده و تهی شده است. خالی کردن سبد گزینه‌‌های غرب و هیمنه‌زدایی از اهرم‌‌های آن دستاورد بسیار مهمی است که حاصل آمدن در این زمان کوتاه را بعدا احتمالا استراتژیست‌ها به عنوان یک شگفتی راهبردی ثبت خواهند کرد.


4- چهارمین و شاید مهم‌‌‌‌‌ترین دستاورد این است که گفتمان مقاومت در ایران اجتماعی و فراگیر شده و بیرون از حکومت، با سرایت سریع به لایه‌‌های مختلف جامعه، با سرعت بالا در حال اجتماعی شدن است. احتمالا کابوسی بزرگ‌‌‌‌‌‌تر از این برای آمریکا وجود ندارد که متوجه شود دوقطبی سازش- مقاومت در حال رخت بربستن از افکار عمومی ایران است و فضای افکار عمومی در حال یکپارچه شدن به نفع مقاومت به گونه‌ای است که بازگشت از آن دیگر هرگز بسادگی میسر نخواهد بود. برخی پیمایش‌‌های افکار عمومی جدید در ایران نشان می‌دهد مردم مقاومت را هم مطلوب و معقول می‌دانند و هم عقیده دارند مقاومت صرفا یک پاسخ به دشمن نیست، بلکه راه‌حلی برای مشکلاتی که دشمن ایجاد کرده هم هست؛ ضمن اینکه راه‌حل بدیل یعنی سازش به‌ طور کامل بی‌اعتبار شده و این چیزی است که بازیگران اصلی آن نیز بدان اعتراف می‌کنند. اجتماعی شدن مقاومت و غرور و افتخار ناشی از آن برخی معادلات زیرین سیاسی و اجتماعی را در ایران جابه‌جا خواهد کرد و این می‌تواند به نحو بنیادین رشته‌‌های غرب را در کشور - که برای بافتن آنها زحمات زیادی کشیده‌اند- پنبه کند.


5- و در نهایت به این نکته هم باید اشاره کرد که نظام جمهوری اسلامی مهارت بالایی در مدیریت و کنترل تنش و استفاده موثر از ابزارهای قدرت خود بدون افتادن در دام طراحی‌‌های طرف مقابل نشان داده که باید آن را به مثابه یک مهارت راهبردی در نظر گرفت و تقویت کرد. در هفته‌‌های گذشته شجاعت، عقلانیت، ریسک‌پذیری و خردمندی با مهارتی بالا هم ترکیب شده و البته خداوند نیز به آن برکت داده است. رشد این مهارت نرم‌افزاری و توان طرح‌‌ریزی و اجرای نقشه‌‌های پیچیده در زمان کوتاه، صرف نظر از روندهای جاری، یک سرمایه مهم برای آینده خواهد بود.

منبع :  وطن امروز         

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌‌ها