"صنعا" شبیه دختری گیسو پریشان است

شاعران کشور باز هم با اختصاص دادن موضوع تازه‌ترین سروده‌های خود به مردم مظلوم یمن و شیخ زکزاکی، حمایت خود را از آنها اعلام کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران کشور بعد از انتشار اخباری درباره تجاوزهای اخیر سعودی‌ها به مردم یمن، تازه‌ترین سروده‌های خود را به این موضوع اختصاص دادند. در این اشعار همچنین به شیخ زکزاکی و تلاش‌ها برای آزادی او از زندان نیز اشاره شده است. در روزهای اخیر اخباری مبنی بر وخیم‌تر شدن وضعیت جسمی رهبر جنبش اسلامی نیجریه منتشر شد. او از سال 2015 تاکنون پس از جنایت نیروهای دولتی در حق هواداران جنبش اسلامی نیجریه در بازداشتگاه به سر می‌برد.

این سروده‌ها را می‌توانید در ادامه بخوانید:

محسن کاویانی:

وقتی کسی حالِ دلش از جنسِ باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکرِ گلدان است

نسبت به اشکِ دردمندان بی تفاوت نیست
این یک تفاوت بینِ حیوانات و انسان است...!

بگذار راحت‌تر بگویم مشکلم این است
این روزها آدم نبودن سخت آسان است

ایرانی‌ام ، عشقِ وطن دارم، برای من
هرجا که مظلومی به خاک افتاده ایران است

از طعنه‌های این و آن باکی ندارم چون
بحثِ سیاست نیست اصلاً، بحثِ وجدان است

این روزها حالِ یمن حالِ قشنگی نیست
صَنعا شبیهِ دختری گیسو پریشان است

شیطان به میدان آمده با پرچمِ سبزی
که اسمِ‌الله و رسول‌الله بر آن است

یک سو علی یک سوی دیگر حیله صفین
بهتر ببین، حق با کدام از این دو قرآن است؟
 
خان‌ها به خون‌ها تشنه‌اند و وقت رزمِ ماست
هرکودکی که می‌دهد جان یک فراخوان است

همگامِ مردانِ یمن جَنْبیه* را بردار
جَنْبیه خنجر نیست، امید است ایمان است

جَنْبیه ابروی هلالِ کودکی زخمی
جَنْبیه آهِ مادری بیتاب و گریان است

از بس که دارد بُت‌شکن خاکِ یمن، حتماً
پایانِ این آتش که می‌بینم گلستان است

فردای روشن می‌رسد قدری تحمل کن
فردای روشن می‌رسد، هرچند پنهان است...

***

به فکر دیگران باشیم
محمدعلی یوسفی

دگر از غزه و لبنان و یمن دم نزنید
یا دم از سوریه و شام، دمادم نزنید

از یمن هیچ نگویید و به صنعا نروید
از ستم‌های حجاز و شرکا دم‌ نزنید

کودکان گ چه به خون تن خود غلتیدند
بر رخ قاتلشان سیلی محکم نزنید

موشکی گر به فلسطین ز تل آویو رسید
روی زخم تن آن فاجعه مرهم نزنید

از فلسطین نسرایید و نگویید از قدس
چنگ بر روی عمو سام معظّم نزنید

حرفی از بوسنی و بحرین و ز کابل ابدا
از میانمار و عراق و دگران هم نزنید

یادی از نیجر و زکزاکی و راهش نکنید
دم از آن مرد خداجوی مصمم نزنید

از حسین بن علی هیچ نگویید سخن
بر سر و سینه به هنگام محرّم نزنید

شاد باشید و دگر گریه و زاری نکنید
حرفی از مرثیه و نوحه و ماتم نزنید

یادی از آنتالیا، لندن و پاریس کنید
حرفی از حرمت نامحرم و محرم نزنید

بهر تفریح، به استانبول و تایلند روید
حرفی از مرقد پیغمبر اکرم نزنید

به منا و عرفات و به مدینه نروید
دست در چشمه زاینده زمزم نزنید

با ردیف نزنیدم همه مشکل دارید؟!
هر چه گفتم همه با عزم مصمّم بزنید

مصلحت نیست که هر قاعده تأیید کنیم
نظم موجود جهان را همه بر هم بزنید

وقت آن نیست که با عشق و محبت گاهی
قدمی در حرم یک دل پر غم بزنید؟!

غزلم با دو ردیف است، ببخشید مرا
نقد اگر می‌طلبد، قطع مسلّم بزنید

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط