نگاهی به مطالب ستون نویسهای ترکیه|نقشه آمریکا برای شمال سوریه
آمریکا میخواهد همچنان که در شمال عراق یک اقلیم کُردی به وجود آورده در شمال سوریه نیز چنین منطقهای به وجود بیاورد که مستقل از دولت مرکزی سوریه باشد و مدیریت آن نیز در دست نهادهای اقماری پ.ک.ک باشد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، ستوننویسهای روزنامههای ترکیه که در زبان ترکی از آنها به "گوشهنویس" یاد میشود٬ بخشی از فعالان رسانهای توانمند و اثرگذار هستند که معمولاً یادداشتهایشان تاثیر قابل توجهی بر افکار عمومی و معادلات حزبی ترکیه میگذارد.
تسنیم تلاش میکند تا با انتخاب گزینههای قابل توجهی از نوشتههای ستوننویسهای ترکیه تصویری کوچک از تحولات سیاسی٬ فعالیتهای رسانهای و هدایت افکار عمومی این کشور را به دست دهد.
نقشه آمریکا برای شمال سوریه
فکرت بیلا/ پایگاه تحلیلی خبری تی 24
ترکیه و آمریکا در مورد شمال سوریه و منطقه امن هنوز به هیچ نتیجه و توافقی نرسیدهاند. اما آنچه بیش از هر موضوع دیگری جلب توجه میکند٬ ادبیات نرم و متفاوت شورای عالی امنیت ملی بود.
قبلاً رجب طیب اردوغان به عنوان رئیس جمهور و مولود چاووش اوغلو به عنوان وزیر امور خارجه٬ به طور مداوم بر این موضوع تاکید میکردند که در شمال سوریه٬ کریدور یا گذرگاه ترور وجود دارد و این گذرگاه را نابود خواهند کرد، اما در بیانیه نشست اخیر شورای عالی امنیت ملی از اصطلاح نرمی به نام «گذرگاه صلح» استفاده شد.
این مساله مهم است که بدانیم در تعاریف ترکیه و آمریکا از شکلگیری جغرافیایی به نام منطقه امن در شمال سوریه اختلاف جدی وجود دارد.
ترکیه میخواهد دست کم به ژرفای 30 کیلومتر در شمال سوریه صاحب یک منطقه امن عاری از حضور نیروهای ی.پ.گ شود که حتی تا مدیترانه هم راه پیدا کند و در این منطقه هیچ کدام از گروههای کُرد وابسته به پ.ک.ک حضور نداشته باشند. اما چیزی که آمریکاییها پیشنهاد کردهاند یک منطقه امن نهایتاً با ژرفای 5 تا 7 کیلومتر است که مدیریت آن نه در اختیار ترکیه بلکه در دست آمریکا٬ برخی کشورهای اروپایی و برخی کشورهای عربی باشد. این پیشنهادی است که مطلقاً برای آنکارا قابل قبول نخواهد بود.
مقامات ترکیه تاکنون در چندین دور از مذاکرات خود با مقامات آمریکایی بر این مسئله تاکید کردهاند که چنین چیزی مطلقاً نیازهای آنها را برآورده نمیکند و نمیتواند پاسخگوی دغدغههای امنیتیشان باشد.
واقعیت این است که معضل سوریه منجر به این شده که روابط به بدترین شکل در بیاید و با وضعیتی روبهرو شویم که تاکنون در تاریخ روابط آنکارا و واشنگتن سابقه نداشته است. با آن که ترکیه عضو ناتو است، اما در مورد سوریه با آمریکا اختلاف نظر جدی دارد.
باید پرسید: هدف مهم آمریکا در شمال سوریه چیست؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: آمریکا میخواهد همچنان که در شمال عراق یک اقلیم کُردی به وجود آورده در شمال سوریه نیز چنین منطقهای به وجود بیاورد که مستقل از دولت مرکزی سوریه باشد و قدرت و مدیریت آن نیز در دست گروهها و نهادهای اقماری پ.ک.ک باشد.
این فقط ترکیه نیست که با این هدف آمریکا در شمال سوریه مخالف است بلکه 2 مخالف طبیعی دیگر نیز وجود دارند که یکی سوریه است و دیگری ایران.
اگر قرار باشد آمریکا بر چنین هدفی اصرار بورزد و بخواهد یک اقلیم یا شبه دولت کردی در شمال سوریه ایجاد کند٬ بدون تردید سوریه و ایران به نفع ترکیه تصمیمگیری خواهند کرد و از اقدامات ترکیه حمایت میکنند.
اما هنوز مشخص نیست که آیا در چنین کارزاری روسیه نیز از ترکیه حمایت خواهد کرد یا خیر. شاید ترکیه ناچار شود برای جلب حمایت کامل روسیه در چنین حملهای٬ از این حربه استفاده کند که وارد معامله برای خرید هواپیماهای جنگنده سوخو 35 روسی شود.
اگر به خاطر داشته باشیم رجب طیب اردوغان قبلاً هم اعلام کرده بود: حالا که آمریکاییها نمیخواهند به ما جنگنده اف 35 بدهند، ما نیز برای تامین هواپیماهای جنگنده مورد نیازمان به جاهای دیگری مراجعه میکنیم.
ترور٬ فاکتورهای خارجی و خطاها
امره کُنگار/ روزنامه جمهوریت
در هیچ کدام از کشورهای جهان یک پدیده ضد امنیتی به نام ترور٬ به شکل آنی و فیالفور روی نمیدهد و برای بروز و ظهور ترور و اقدامات تروریستی٬ یک روند وجود دارد.
به عنوان مثال برخی روندهای اجتماعی٬ سیاسی٬ ایدئولوژیک٬ اقتصادی و همچنین عوامل خارجی٬ از مهمترین دلایل به وجود آمدن یک جریان تروریستی هستند. البته در این میان نقش فاکتورهای خارجی به عنوان عواملی که میتوانند دولتها را تحت تاثیر قرار دهند٬ غیر قابل انکار است.
در مورد ترکیه میتوان گفت فاکتور خارجی مهم٬ از میان رفتن اتحاد جماهیر شوروی بود که به شکل مستقیم بر موقعیت ترکیه در منطقه تاثیر گذاشت. چرا که پیش از آن و در چارچوب جنگ سرد٬ ترکیه به عنوان یک متفق عضو ناتو از اهمیت ویژهای برخوردار بود و این اهمیت ویژه٬ بر روابط آنکارا و واشنگتن نیز تاثیر گذاشته بود.
اما پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی و از میان رفتن جنگ سرد٬ ترکیه نیز تا حد قابل توجهی در معادلات روابط آمریکایی اهمیت خود را از دست داد.
فاکتور خارجی مهم دیگری که بر مسائل ترکیه تاثیر گذاشته نگرش آمریکا به خاورمیانه٬ کشورهای عربی و کشمکش ایران و اسرائیل است. آمریکا به دنبال آن بود که برای مدیریت پرونده خاورمیانه دست به اقداماتی بزند که یکی از آنها٬ حمایت از ایجاد یک دولت کردی در منطقه بود.
حال بپردازیم به خطاهای خود ترکیه در حوزه سیاست خارجی. اگر ترکیه به اختلافات خود با یونان پایان میداد چنین موضوعی میتوانست بر عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا تاثیر بگذارد. اما نگرش ترکیه نسبت به مسئله یونان موجب آن شد که فاصله جدی بین ترکیه و اتحادیه اروپا ایجاد شود و پس از عضویت قبرس در اتحادیه اروپا این فاصله بیشتر و بیشتر شد.
اگر ترکیه به موقع در مورد مسئله یونان اقدام میکرد٬ رابطه با اتحادیه اروپا به شکل دیگری پیش میرفت و ترکیه نیز میتوانست همسان با یونان در اتحادیه اروپا از موقعیت ویژهای برخوردار باشد.
یکی دیگر از خطاهای مهم ترکیه در حوزه سیاست خارجی این بود که در جریان بهار عربی تماماً مدافع سیاستهای آمریکا شد. آمریکا٬ عراق و لیبی را ویران کرد و موجب بیثباتی در سوریه شد و ترکیه نیز از تمام این سیاستهای غلط حمایت کرد. این خطاهای فاحش موجب آن شد که ترکیه در مبارزه با تروریسم تنها بماند و از حمایت و همراهی همسایگان و دیگر کشورهای دوست برخوردار نباشد . بنابراین من میخواهم یادداشت کوتاهم را با این شعار به پایان برسانم: مرگ بر امپریالیسم.
مرگ بر هر گونه ترور و خشونت.
زنده باد دولت مستقل دموکرات حقوق محور
سوریها از ترکیه نمیروند٬ از ما گفتن
یوسف ضیا جومرت/ روزنامه قرار
شما می دانید رُوِنمی چیست؟ نه. فکر نمیکنم اصلاً این کلمه را شنیده باشید.
بگذارید خودم برایتان بگویم. اسم مکان است. منطقه کوچکی است در شمال فنلاند و جای گرفته در قطب شمال. یک مکان زیبای خارج از شهر است با درختان بسیار٬ گلههای گوزن٬ برف و یخ و سرما و هر آن چه که از قطب شمال٬ انتظار میرود.
مدتی پیش٬ من به آنجا رفته بودم و حسابی سیاحت کردم. فکر میکنید در کافهها و لانههای جنگلی و کوچههای آن منطقه قطبی٬ چه دیدم؟ شاید باور نکنید اما دهها و صدها آواره عراقی که از چندین سال پیش عراق را ترک کرده و سر از آنجا درآوردهاند.
این در حالی است که فنلاند٬ یک کشور مهاجرپذیر نیست و نمیتوان آنجا را با نروژ مقایسه کرد. اصلاً از مهاجرین خوشش نمیآید و آن طور که من دستگیرم شد٬ مهاجرین نیز چندان از فنلاند خوششان نمیآید. اما خوب... به هر حال اروپا است. جایی است که مهاجرین میتوانند در آنجا پس از طی مسافتی سه چهار هزار کیلومتری به آرامش نسبی برسند.
فراموش نکنیم که داریم از نوع انسان صحبت میکنیم. انسانی که برای رفتن٬ از درهها و راهها میگذرد٬ میادین مین را پشت سر میگذارد٬ سوار قایقهای ناامن میشود٬ به رود و دریا و کوه میزند و میرود و میرود. این واقعیت جهان ماست. همین الان شما در پاریس٬ در لندن و خیلی جاهای دیگر٬ هزاران رنگین پوست میبینید.
سوال اینجاست: آیا این افراد به کشور خود باز میگردند؟ خیر. چرا برگردند؟
به نظر شما فلان مهاجر آفریقایی حاضر است پاریس را رها کند؟ فلان مهاجر پاکستانی لندن را ول میکند که به کراچی برگردد؟ خیر. ممکن است برای تفریح و دید و بازدید با اقوام سری به کشورشان بزنند. اما برای زندگی دائمی خیر. آنها در آن کشورها صاحب شغل و درآمد و ملک و فرزندان و موقعیتهای جدید شدهاند.
همین الان در کشور ما ترکیه٬ نزدیک به 4 میلیون سوریهای زندگی میکنند. همزمان با آغاز بحران سوریه خانوادهای که در ترکیه فرزند خود را به کلاس اول ابتدایی فرستاده٬ حالا باید خود را برای دبیرستان آماده کند٬ پس فردا دانشجو میشود و چند صباح دیگر باید ازدواج کند و خانواده تشکیل دهد.
آیا این افراد حاضرند به سوریه بازگردند؟ پاسخ این است: اگر در مدت زمانی کوتاه بحران سوریه حل شود و امنیت و ثبات در آن کشور برقرار شود٬ بله. خیلیها بازمیگردند. اما اگر چند سال دیگر طول بکشد٬ خیر.
در آن صورت در ترکیه ماندگار خواهند بود. زندگی در ترکیه برای آنها به مراتب سادهتر و بهتر از عراق و لبنان و مصر و اردن است. بنابراین تمام شواهد نشان دهنده این است که این افراد در سوریه خواهند ماند.
از ما گفتن.
انتهای پیام/