کاموس: «نقاشی قهوهخانه» اثری در ستایش آزادی، صلح و مذمت خشونت است
«گزارشگاه کتاب نقاشی قهوهخانه»، با موضوع روایت به مثابه پژوهش در نقاشی قهوهخانه در حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «گزارشگاه کتاب نقاشی قهوهخانه» در گالری ابوالفضل عالی حوزه هنری آغاز به کار کرد. در اولین روز از سلسله میزگردهای تخصصی این کارگاه، مهدی کاموس، نویسنده و پژوهشگر با موضوع «روایت به مثابه پژوهش در نقاشی قهوهخانه» سخنرانی کرد.
این نویسنده در ابتدای صحبتهای خود به طبقهبندی سه روایت در کتاب پرداخت. او با نگاهی پساساختارگرایانه افزود: ما با سه روایت در این کتاب روبرو هستیم. نگاه من به روایت، نگاه کلان به مسئله است. نگاه کلاننگر به روایت معتقد است؛ روایت، کل زندگی را دربر میگیرد و به ساختارمند کردن تجربهها میپردازد. به قول رولان بارت، ما در روایتهای بیشمار غوطه ور هستیم و به قول پل ریکور، روایتها وجود و هستی ما را زمانمند میکنند. واقعیت اینست که ما برای شناخت نیاز به میانجی داریم و این میانجی میتواند روایت باشد. این طور است که برونر معتقد است؛ روایت، شیوه اندیشیدن را به ما نشان میدهد.
نویسنده کتاب مبانی زندگینامه داستانی، در ادامه به تقسیم بندی سه گانه خود از کتاب اشاره کرد و گفت: سه روایت در مورد کتاب میتوان در نظر گرفت. روایت اول ارجاع به بیرون دارد و بحث تاریخی و پیش داشتههای ذهنی نسبت به مسئله میکونوس است که در 1992 رخ داد و به قولی بعد از دادگاه نورنبرگ مهمترین دادگاه تاریخ اروپا محسوب میشود. از عنوان کتاب که اشارهای است به سخن مقام معظم رهبری در این خصوص تا عنوان انتشارات سوره و عبارت «متهم دادگاه میکونوس» همگی یک روایت را نمایندگی میکنند. در این روایت براساس ارجاعات بیرونی، این کتاب درواقع پاسخی است به احکام صادره از دادگاه میکونوس و پاسخی است به برقراری رابطه با اروپا در حال حاضر. از اینرو، اولین راوی کتاب، راوی سیاسی است.
راویت دوم گفتههای کاظم دارابی است که تلاش میکند از ابتدای زندگیاش تا زمان آزادیاش را تعریف کند و از میانه روایت، به تبرئه خود میپردازد.
اما راوی سوم، محسن کاظمی نویسنده و پژوهشگر کتاب است. بحث اساسی کار من روایتی است که او دنبال کرده است. کاظمی روایتها را در چندین حالت مطرح میکند. ابتدا با استفاده از پانوشت، اسناد، عکسها و... هر چقدر دارابی به توصیف میپردازد، کاظمی تلاش دارد تبیین کند و به پاسخ چراهای ماجرا برسد او در پانوشتها به دنبال چراهاست.
این پژوهشگر در خصوص راوی سوم افزود: حالت دوم در روایت کاظمی، شیوه مهندسی اطلاعات است. ایشان از ابتدا به کمک تکنیک تاریخ شفاهی، دانش ودادهها را از زندگی دارابی میگیرد. درواقع ابتدا بسترهای خانوادگی، روانشناختی و اجتماعی شخصیت را واکاوی کرده و سپس به درگیرشدن او در اتفاق میکونوس میپردازد. در اینجا کاظمی، وقایعنگاری دارابی را به تاریخنگاری خود تبدیل میکند.
در حالت سوم، کاظمی به کانونی کردن روایتها پرداخته است که پژوهش در آن شکل گرفته و قابل بحث است. در اینجاست که میتوان اندیشید؛ قرائت دادگاه میکونوس به عنوان پژوهش کیفی در نظر گرفته میشود یا خیر؟ ما با یک بیوگرافی، اتوبیوگرافی یا با یک لایف استوری مواجه هستیم؟ در این کتاب به عقیده من با لایف استوری، به معنی شرح زندگی دارابی در یک روایتپژوهی براساس منابع متکثر و متنوع، روبرو هستیم.
نویسنده کتاب نیایش نسل سرخ در ادامه گفتههای خود به تشریح این کتاب به عنوان یک پژوهش کیفی پرداخت و گفت: پژوهش کیفی روی مسائلی بحثبرانگیز اتفاق میافتد. با سؤال آغاز میشود و در مورد چراییهای مسئله بحث میکند و با رسیدن به چند سؤال کار خود را خاتمه میدهد. نکته دیگر در باب پژوهش کیفی، چند منبعی است. در این کتاب بیش از دارابی با نظرات مخالفین مواجه هستیم. کاظمی از منابع متعدد استفاده کرده است. از سوی دیگر، نقش پژوهشگر در اثر کاملاً روشن است.
معجزه کار کاظمی این است که راوی را به یک خودآگاهی میرساند تا تبدیل به پژوهشگر شود. بدین معنی که راوی به همراه پژوهشگر به دنبال مسئله میگردد. این اتفاق برای خواننده نیز میافتد؛ خواننده به همراه خواندن روایت زندگی دارابی، مراحل یک پژوهش را طی میکند.
در ادامه کاموس به بحث ادبیت در این کتاب پرداخته و میافزاید: گام دوم پژوهشگر استفاده از نثر و داستان به عنوان ویژگی دیگر پژوهش کیفی است. روایت با یک تکنیک داستانی آغاز میشود. در سراسر متن، نثر تنها نمیخواهد به کردارها و رفتارهای دارابی بپردازد بلکه به احساسات و عواطف شخصیت نیز توجه دارد. در این کتاب ما با سرنوشت زینب (دختر دارابی) بغض میکنیم. یکی از ویژگیهای پژوهش کیفی عاطفی کردن وجوهی از روایت است که در اینجا این اتفاق رخ میدهد.
این پژوهشگر در ادامه طبقهبندی نظاممند خود در روایت نقاشی قهوهخانه، به سه رویکرد مستتر در قرائت کتاب اشاره کرد و افزود: در روایت اول، رویکرد تعمدی مطرح است. انتشارات سوره در عنوان کتاب نیز دارابی را متهم خطاب میکند و کاملاً جهتگیری خاص خود را از اتفاق مورد تاکید قرار میدهد. یک قرائت نیتمندانه در برابر قرائت غربی ارائه میدهد. در کنار این روایت، دارابی نیز قرائتی تعمدی دارد. او برای دفاع و تبرئه کردن خود، روایت خود را پیش میگیرد. اما در قرائت سوم که از آنِ پژوهشگر است، حضور متون موافق و مخالف و چینش اطلاعات به گونهای است که میتوانیم باور کنیم این شخصیت، شخصیتی با ویژگیهای متهورانه است. به قول ارسطو ضرورت و احتمال در متن رخ میدهد و این از هنرهای پژوهشگر است. در این قرائت، نگاه پژوهشگر به ماجرا تراژیک است. کتاب نقاشی قهوهخانه اثری است در ستایش آزادی، صلح، صفا و در مذمت خشونت.
انگیزهکاظمی شرح یک روایت تراژیک و مذموم خواندن ترور است. اگر کاظمی متنهای مخالفان را نمیآورد و همه همسو میشدند، این چند صدایی که قوت کتاب محسوب میشود، وجود نداشت. گفتگوهای دارابی متنی است که در یک زمینه متنی مطرح میشود. کاظمی در کنار این بسترسازی برای زمینه، هممتنهای موافق و مخالف آن را هم پیش روی مخاطب قرار میدهد.
در پایان باید گفت ضرورت دارد این کتاب در دانشگاهها در زمینه روایتشناسی، حقوق، روابط بینالملل، روانشناسی و... مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
نشستهای گزارشکاه کتاب نقاشی قهوهخانه به همراه میزگردهای تخصصی، چهاردهم لغایت هفدهم مرداد ماه در گالری ابوالفضل عالی حوزه هنری برگزار میشود.
انتهای پیام/