نگاهی به کتاب «جنگ کثیف»-۵| حمایت عربستان و غرب از گروههای مسلح تروریستی در سوریه

از سال ۲۰۱۱ و به دنبال شروع ناآرامی ها در کشورهای عربی خاورمیانه، افراط گرایی در سوریه افزایش یافته که بیشتر گروه‌های افراط گرا تحت حمایت کشورهای غربی و نیز عربستان، در این کشور مستقر شده‌اند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، کتاب «جنگ کثیف سوریه؛ تغییر نظام و مقاومت» توسط تیم اندرسون نویسنده و پژوهشگر استرالیایی تالیف شده که دارای 13 فصل است. هر فصل این کتاب به ابعاد مختلف شیطنت ها و مداخلات کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا در جنگ ضد دولت سوریه اشاره می کند. این کتاب موفق شده بخش قابل توجهی از پشت پرده مداخله غرب و آمریکا در کشتار صورت گرفته در سوریه را فاش کند که تاکنون بالغ بر یک میلیون نفر در آن کشته شده اند.

بررسی جنگ تبلیغاتی و رسانه ای غرب، تحولات درعا در ابتدای ناآرامی ها، انجام کشتار های جمعی متعدد، نقش آمریکا در بازتولید گروه های تروریستی بویژه داعش، ادعاهای غربی در انجام حملات شیمیایی، تأثیر تحریم های آمریکا بر سخت تر شدن زندگی مردم سوریه و نقش پروژه خاورمیانه بزرگ و هرج و مرج خلاق آمریکا در حوادث سوریه از جمله مسائل بررسی شده در این کتاب است.

چکیده

-از سال 2011 فرقه گرایی درخاورمیانه و به ویژه سوریه به شدت گسترش یافت.

-عربستان به دلیل ایدئولوژی عمیق وهابی و فرقه گرایی خود، مهم ترین هم پیمان غرب در تقویت گروه های تروریستی و افراط گرا در منطقه و به ویژه سوریه است.

-گروه های افراط گرا به دنبال ایجاد تفرقه میان مسلمانان اهل تسنن و علویان و شیعیان هستند.

-پیوستن افراط گرایان خارجی به گروه های مختلف تروریستی سوریه موجب طولانی شدن جنگ سوریه شده است.

-داعش با ورود به سوریه جایگزین جبهه النصره و بقایای ارتش آزاد سوریه در برخی مناطق این کشور شد.

-ائتلاف آمریکا به منظور مقابله با داعش، در این زمینه بسیار ضعیف عمل کرد.

-هدف ایالات متحده از تشکیل ائتلاف ضد داعش، حفاظت از منافع خود در برخی مناطق سوریه است.

فصل پنجم: امپراتوری جهانی تروریسم

همواره و در طول تاریخ، وهابیت در عربستان جزء شرورترین فرقه گرایانی بودند که اعمال وحشتناکی همچون سر بریدن انجام می دهند و بیشتر از سایر گروه های افراطی در سراسر جهان منتشر شده اند. وهابیت به شبکه ای در مناطق شیخ نشین حاشیه خلیج فارس اطلاق می شود که تحت حمایت عربستان سعودی است.

 

در این میان خانواده پادشاهی سعودی هیچگاه به اخوان المسلمین اعتماد نداشته است؛ چرا که این گروه همواره تهدید بزرگی برای پادشاهی های حاشیه خلیج فارس به شمار می رود.عربستان سعودی ترجیح می دهد همچنان حمایت خود را از گروه های مختلف سلفی و غیر مستقل که قاعده مشخصی ندارند ادامه داده، اما در فاصله دور از اخوان المسلمین و گروه های القاعده و النصره و داعش بایستد. لازم به ذکر است که سعودی ها و دولت رجب طیب اردوغان در ترکیه، اقدام به راه اندازی مجدد برخی از این گروه ها که النصره سرکردگی آنها را برعهده دارد، با نام های دیگر کردند.همچنین گروه های کوچک دیگری نیز به انگیزه کسب پول و سلاح از حامیان خارجی، به وجود آمدند.

تروریسم و وهابیت

می دانیم که اسلام دارای یک جهت گیری قوی و جامع در سطح جامعه شناختی است و همواره به صلح و همکاری میان مومنان سفارش می کند. اما در این میان استبداد و فرقه گرایی بدعت های جدیدی هستند که از دین سوءاستفاده می کنند.از سوی دیگر تاریخ و جامعه شناختی جریان های اسلام گرا با یکدیگر تفاوت زیادی دارد.اما این گروه ها در خاورمیانه بنا به ارتباط مشترکشان با برخی کشورهای بزرگ،نزدیک به هم هستند.

به طورکلی اسلام سیاسی که در خاورمیانه گسترش یافته، حول محور دو جریان موثر یعنی وهابیت و اخوان المسلمین می چرخد. در این میان محور مقاومت که ساختار اسلامی دارد نقش مهمی در رهایی از نفوذ ایالات متحده در منطقه دارد.جمهوری اسلامی ایران در منطقه یک قدرت بزرگ ملی و دشمن امپریالیسم است.

همچنین نهادهای ناسیونالیسم سکولار همراه با آموزه های قوی ضد امپریالیسم در مصر و سوریه نیز بناشد که تا امروز هم باقی است.اما لازم به ذکر است که این محور در مصر به دلیل همکاری دولت این کشور با ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در اواخر دهه هفتاد، ضعیف شده است.اما سوریه همچنان بر استقلال خود از سیاست های خارجی محافظت کرده و نیز به دلیل ائتلاف کنونی ایران و سوریه و اشتراک در دشمنی با امپریالیسم، این موضع قوی تر شده است. همچنین باید اشاره کنیم که این دو دولت در منطقه تنها کشورهایی هستند که از پایگاه های نظامی آمریکا استقبال نکرده اند.

شبکه های سلفی مشترک در مصر و فلسطین و اردن و لبنان و سوریه و تعدادی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، تقریبا به مدت یک قرن است که در هماهنگی پنهانی با اخوان المسلمین فعالیت می کنند. قابل توجه است که این شبکه در ارتباط با جریان وهابی سعودی بوده و همواره با کشورهای بزرگ همکاری داشته است.از آنجایی که ارتباط میان تسلط غرب و این فرقه گرایان ممکن است در وهله اول واضح به نظر نرسد، بیشتر به توضیح این مطلب می پردازیم.

غرب، عربستان و فرقه گرایان منطقه

انگلیسی ها در زمینه حکومت امپراطوری همواره با تجربه بوده اند؛آنها این روش حکومتی را از رومی ها آموخته بودند و شروع به بازتاب آن در هند و سپس خاورمیانه کردند. رومی های قدیم یک شعار به نام تجزیه و تسخیر داشتند که انگلیسی ها نیز به همان اتکا کردند. پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی، مقامات انگلیسی در راستای تفرقه افکنی در جهان عرب،به دنبال چندین هم پیمان و همکار احتمالی بودند. در این میان آل سعود به واسطه ایدئولوژی عمیق وهابی و فرقه گرایی خود بهترین گزینه برای این امر بود. بنابراین سعودی ها توانستند مقامات انگلیسی را در این زمینه به خود جذب کنند.وینستون چرچیل نخست وزیر سابق انگلیس اظهار کرد که وهابیون سعودی، کشتن کسانی که با آنها موافق نیستند و توهین به زنان و کودکان آنها را واجب و بخشی از ایمان خود می دانند، همچنین در روستاهای وهابی عربستان، زنانی که به تنهایی در خیابان حرکت کنند کشته می شوند.

 

علاوه بر این چرچیل بعدها اشاره کرد که وفاداری بیش از حد عربستان به انگلیس، برای من بسیار عجیب بود. وی همچنین اظهار کرد که عربستان سعودی نفوذ زیادی در خاورمیانه دارد و طی سالهای متمادی، این نفوذ خود را در راستای حمایت از سیاست های ما به کار گرفته است.همچنین پس از ظهور جمال عبدالناصر به عنوان قهرمان ملی گرای عربی و ملی شدن کانال سوئز و پیروزی بر انگلیس و فرانسه، واشنگتن نگاه پراگماتیسم خود را به خانواده پادشاهی سعودی دوخت.

دوایت دیوید آیزنهاور معروف به «آیک» ژنرال پنج ستاره و سیاست‌مدار آمریکایی که از سال 1953 تا 1961 به عنوان سی و چهارمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا فعالیت می کرد، از خلال حمایت از سعودی ها و مقابله با جمال عبدالناصر، به دنبال یک برنامه بزرگ برای تجزیه جهان عرب و شکست اهداف اتحاد جماهیر شوروی بود.باید اشاره کنیم که روابط پایدار میان ایالات متحده و عربستان که تا امروز نیز ادامه دارد، تنها رابطه یک ابرقدرت جهانی با یک منبع نفت نیست؛بلکه ارتباط یک قدرت بزرگ با یک همکار سیاسی به عنوان نماینده ای با یک کارنامه و سابقه اثبات شده در زمینه تجزیه در منطقه نیز هست.

افراط گرایان در سوریه

با ظهور بهارعربی در تونس و سپس در مصر و لیبی، گروه‌های سلفی از این تحولات به نفع خود استفاده کردند. در این زمان سوریه شاهد شورش عناصر مسلح دیگر، تحت پوشش اعتراضات اصلاحات سیاسی بود.

در ظاهر ایده اصلی معترضان، اعتدال بود و با افراط گرایان و اعمال خشونت آمیز مخالف بودند، اما تجربه آنها در سوریه چنین چیزی را نشان نمی دهد. در واقع اندیشه های تکفیری افراط گرا که به راحتی اجازه تجاوز به پیروان ادیان و کشتار آنها را صادر می کرد، بخشی از عقیده تکفیری‌های مخالف دولت از اواخر دهه هفتاد بود.این اتفاقات وهابیون سعودی را برانگیخت تا بر اساس همین افکار، از سال 2011 اقدام به برپایی چنین شورش‌هایی در سوریه کنند. به نظر می رسد که این افکار بخش جداناپذیر دیدگاه‌های گروه های تندرو و مسلح شده است.

همکاری تکفیری‌های سوریه با آمریکا و رژیم صهیونیستی

ویژگی بارز و متفاوت درگیری های سوریه ناشی از مشارکت گسترده تندروهای سلفی خارجی است که شاید از سال 2012 این مشارکت بیشتر شده باشد. این گروه های سلفی از کشورهایی چون عربستان، لیبی، تونس، یمن، عراق، چچن، پاکستان و بخش های مختلف اروپا وارد سوریه شده اند. همین عامل تاکید می کند که درگیری های سوریه، یک درگیری یا جنگ داخلی نبوده است. گروه های افراط گرای سلفی به دلیل مشارکت هزاران نیروی خارجی، توانستند مدت حضور خود را در سوریه طولانی کنند. این عناصر از سوی قطر و عربستان تحریک شده و در اردن و ترکیه آموزش می بینند. درحقیقت، گروههای مسلح که به شکل ترسناکی در اوایل سال 2012 به سوریه حمله کردند، توسط هزاران عنصر خارجی که بیشتر آنها از ترکیه عبور می کردند، تقویت شدند.

زمانی که ایالات متحده در سال 2012 اعلام کرد که جبهه النصره یک گروه تروریستی است، ارتش آزاد سوریه به دفاع از آن پرداخت تاجایی که 29 گروه اظهارکردند که جزء این جبهه هستند. پس از ورود جنگ به منطقه قصیر، حزب الله لبنان اعلام کرد که بیشتر این عناصر تقریبا متعلق به گروه های تکفیری هستند و یا می توانند در دسته قاتلان فرقه گرا قرار گیرند.

سلیم ادریس رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آزاد سوریه اقدام به تلاش های ضعیفی به منظور فاصله گرفتن از جبهه النصره کرد. وی اعتراف کرد که حداقل نیمی از شورشیان جزء گروههای تندرو هستند و احتمال دارد که با النصره همکاری کنند.با وجود اینکه برخی معتقدند میان ارتش آزاد سوریه و افراط گرایان درگیری هایی وجود دارد، گزارش ها نشان می دهد که گروه‌های سلفی به عنوان یک گروه افراط گرا بر شورای ملی سوریه و فرماندهی عالی نظامی آن تسلط داشت.

در واقع تمایز میان النصره و داعش، به تمایز میان ارتش آزاد سوریه و داعش اشاره دارد. تسلط گروه تروریستی داعش بر بخش هایی از شمال عراق و تغییر استراتژی واشنگتن به سمت مداخله پیشگیرانه، توجه ها را به سمت این گروه جدید که از دسته افراط گرایان است جلب کرد. داعش از سال 2006 جنایت های کثیفی در عراق مرتکب شد. پس از آن، این گروه افراط گرای تروریستی جایگزین النصره و بقایای ارتش آزاد سوریه در بخش هایی از کشور سوریه شد. اما با وجود درگیری های بسیار میان این گروه ها به منظور تسلط بر این مناطق، آنها در مقابله با ارتش عربی سوریه با یکدیگر همکاری می کردند. برای مثال در اواسط سال 2013 تا اواخر آن، گروهی از ارتش آزاد سوریه به رهبری سرهنگ عبدالجبار العکیدی با همراهی نیروهایی از گروه تروریستی داعش به رهبری ابی جندل مصری و نیز جورجی ابی عمر چچنی که توسط آمریکا آموزش دیده بود، با ارتش عربی سوریه می جنگیدند.

زمانی که واشنگتن در نیمه سال 2014 با موافقت دولت عراق، یک ائتلاف به منظور مقابله با داعش تشکیل داد، نیروهای نظامی آن بدون اجازه از دولت سوریه وارد دروازه شرقی این کشور شدند. بااین حال به سرعت مشخص شد که این ائتلاف در مقابله با داعش در سوریه و یا عراق بسیار ضعیف عمل می کرد. نیروی هوایی ایالات متحده و ائتلاف آن در مقابله با داعش در مناطق کردنشین شمال هر دو کشور مورد استفاده قرار گرفت؛ اما نکته قابل توجه این است که این نیروها زمانی که گروه تروریستی داعش به سمت مناطق ارتش سوریه مانند الزور و تدمر حرکت کرد، هیچ اقدامی انجام ندادند.

در حقیقت هدف این اقدامات آمریکا در مقابله با داعش، دور نگه داشتن این عناصر افراط گرا از مناطقی بود که آمریکا در آن توافقنامه های همکاری امضا کرده بود. اما ایالات متحده به آنها اجازه می داد تا بر سایر مناطق مسلط شده و پایگاه های خود را در شرق سوریه تاسیس کنند. یک تحلیلگر سوری-آمریکایی اظهار کرد که زمانی که گروه داعش و یا هرگروه افراط گرای دیگر و یا حتی نیروهای کرد اقدام به حمله می کنند، طبیعتا باید مورد حملات جدی این ائتلاف آمریکا قرار بگیرند؛ درحالی که عناصر این گروه ها به راحتی می توانند به مناطق تحت سیطره ارتش عربی سوریه بروند، بدون اینکه هیچگونه هشداری از هواپیماهای ائتلاف آمریکا که به منظور مقابله با داعش بسیج شده اند دریافت کنند. علاوه بر این به نظر می رسد که یک هماهنگی میان حملات هم زمان داعش در شرق و اقدامات جیش الفتح به رهبری النصره در غرب وجود دارد.

در اواخر سال 2013 یک روزنامه نگار انگلیسی مخالف دولت سوریه اظهار کرد که ارتش آزاد سوریه تبدیل به یک پروژه جنایی وحشتناک شده است. در واقع رهبران این گروه آنقدر پول دریافت می کنند که نمی خواهند جنگ پایان یابد. یکی از مقامات ارشد وزارت آشتی سوریه اظهار کرد که علاوه بر این انگیزه مزدوران، نمی توان تاثیر صدها شبکه تلویزیونی و رادیویی در مناطق خلیج فارس که افکار و ایدئولوژی های افراط گرایانه را ترویج می کنند، در تحریک این عناصر نادیده گرفت.

ادامه دارد...