گزارش| شهریور ۱۳۲۰؛ پایان دو دهه کشتار آزادیخواهان و نویسندگان دوره «رضا شاه»
۳ شهریور ۱۳۲۰ با ورود نیروهای بیگانه به خاک ایران، رضا شاه مجبور به استعفا از سلطنت شد. گزارش تسنیم از دو دهه جنایات رضاشاه را در دوران سلطنتش میخوانید.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم ــ ایران در شهریورماه سال 1320 شاهد اتفاقات مهمی بود که سه رویداد مهمتر از همه بود: تجاوز قوای متفقین (شوروی و انگلیس) به خاک ایران، استعفای رضاشاه از سلطنت و سوم روی کار آمدن محمدرضا پهلوی.
دولت رضاشاه از ابتدای جنگ جهانی دوم اعلام بیطرفی کرده بود اما متفقین (بریتانیا و شوروی) درصدد بودند بههر نحوی از خاک ایران استفاده کنند. ساعت 4 صبح روز سوم شهریورماه 1320 سفیران وقت شوروی و انگلستان با تسلیم یادداشتی خطاب به دولت ایران اعلام کردند که چون این کشور در مقابل متفقین و درخواستهای آنان سیاست مبهمی در پیش گرفته، ارتشهای شوروی و انگلستان وارد ایران شده و مشغول پیشروی هستند.
با اشغال ایران، دولت نخستوزیرِ وقت «رجبعلی منصور» سقوط کرد و ذکاءالملک فروغی عهدهدار امور شد و در یادداشتی به دولتهای اشغالگر حسن نیت ایران را اعلام کرد. روز 25 شهریور ماه 1320 و زمانی که قوای روس و انگلیس بهسمت تهران در حرکت بودند، رضا شاه استعفا داد.
در این زمان، مردمی که قریب بیست سال را در اختناق دوران پهلوی اول سپری کرده بودند، احساس آزادی کرده و شرایط برای صحبت بر سر تمام اتفاقات گذشته فراهم شد، در واقع شهریور 1320 اگرچه از منظر ورود اشغالگران به خاک ایران واقعهای دردناک بود اما موجب شد تا سرپوش دو دهه جنایتهای رضاخانی و آنچه در زندان قصر میگذشت فاش شود.
حرکت نیروهای شوروی در خیابانهای تبریز در شهریور 1320
بخشی از افرادی که از زمان نخستوزیری رضاشاه در سال 1300 تا شهریور 20 بهطرق مختلف کشته شدند، رجال عصر مشروطه، فاتحان تهران در جریان استبداد صغیر و همچنین آزادیخواهانی بودند که در گوشه و کنار ایران در برابر اشغالگران میجنگیدند و تلاش داشتند مناطق تحت سلطه خود را از گزند بیگانه در امان نگه دارند.
دوران دیکتاتوری و قتلعام این اشخاص بهدست رضاخان به دو دوره تقسیم میشود: یک دوره از 1299 و روی کارآمدن رضاخان بهعنوان فرمانده قوای نظامی و سپس نخستوزیری او و دوره بعد از سال 1304 و آغاز سلطنت پهلوی تا 1320 و برکناری رضاشاه توسط نیروهای متفقین.
در دوره اول، رضاخان به سرکوب نهضتهای آزادیخواه پرداخت، از جمله نهضت جنگل در شمال ایران بهرهبری میرزا کوچک خان جنگلی. میرزا کوچک خان که شخصیتی روحانی بود و پیش از راهانداختن نهضت جنگل در دفاع از مشروطیت به مقابله با محمدشاه قاجار پرداخته بود، با طرح قرارداد 1919 و نفوذ بیشتر بریتانیا در ایران، بر قاطعیت تصمیمات خود افزود و حزب «جنگل» و روزنامه «جنگل» را راهاندازی کردند.
آن زمان بهدلیل سلطه متفقین در جنگ جهانی اول بر ایران، دولت مرکزی اقتدار چندانی نداشت و از طرفی قحطی پدیدآمده بر ایران، فراغبالی برای جنگلیها پدید آورده بود تا با روسها و انگلیسیها مقابله کنند و پس از چندبار ناکامی در برابر قوای تحت امر میرزا کوچک خان، از در مذاکره وارد شدند. با پایان جنگ جهانی اول و نخستوزیری وثوقالدوله، دولت مرکزی ایران درصدد برآمد تا نهضت جنگل را از بین ببرد.
با کودتای 1299، سید ضیاء طباطبایی مهلتی 6ماهه از میرزا کوچک خان خواست تا خواسته جنگلیها را اجرا کند اما با سقوط دولت سید ضیاء و نخست وزیری رضاخان، قوای تحت امر او یعنی قزاقها با یک حمله جدی به شمال کشور، بسیاری از اعضای نهضت جنگل را کشتند و میرزا کوچک خان که برای جمعآوری نیرو به خلخال میرفت، دچار برف و بوران شد، از پا درآمد و به این ترتیب نهضت جنگل پایان گرفت و سر میرزا کوچک خان از تن جدا و به تهران آورده شد.
سرِ «میرزا کوچک خان» فرمانده نیروهای جنگل که توسط قوای دولتی به تهران آورده شد
رضاشاه در دوره سلطنت، آزادی عمل بیشتری داشت و توانست دست به سرکوب شخصیتهای بیشتری بزند. از دیگر آزادیخواهان ایرانی که در دوران سلطنت رضاشاه در برابر جوخه آتش قرار گرفت، شهید علیمردان بختیاری بود. مادر وی «بیبی مریم» معروف به سردار مریم بختیاری بود که در جنگ اول جهانی و تصرف بخشهایی از نواحی مرکزی ایران توسط قوای متفقین، علیه انگلیسیها میجنگید.
علیمردان خان که در دوره جوانی از سواران بختیاری بود که بههمراه دایی خود سردار اسعد بختیاری در فتح تهران شرکت داشت، با روی کار آمدن رضا شاه و اقدامات وی از جمله انحراف نهضت مشروطه، متحدالشکل کردن لباس ایرانیان، اسکان اجباری عشایر و همچنین طرح استانی کردن ایران و چندپاره شدن شهرهای بختیارینشین، بهکمک اهالی ایل خود علیه دولت رضاشاه شورید و بختیاری و شمال خوزستان را تصرف کرد اما نهایتاً با تهاجم ارتش و پادرمیانی دیگر خوانینِ بختیاری پس از یک سال جنگ در قهفرخ (فرخشهر کنونی) تسلیم و به زندان قصر منتقل شد. وی در سال 1313 شمسی بهدستور رضاشاه در برابر جوخه اعدام قرار گرفت و پیکر وی هیچگاه به خانوادهاش تحویل داده نشد و از محل دفن او نیز اطلاعی در دست نیست.
علاوه بر شیرعلی مردان، پسردایی او جعفرقلیخان بختیاری (معروف به سردار اسعدِ سوم) که در دوره حکومت پهلوی اول و در کابینه محمدعلی فروغی عهدهدار وزارت جنگ بود، در زندان قصر کشته شد.
جعفرقلیخان از رؤسای ایل بختیاری، فرزند علیقلی خان سردار اسعد و از فاتحان تهران در جریان استبداد صغیر بود. وی در دوره پنجم مجلس شورای ملی بهنمایندگی از منطقه بختیاری، در مجلس حضور داشت. جعفرقلی خان که از فاتحان تهران در دوره مشروطه بهشمار میرفت و نمایندگی مجلس شورای ملی پنجم و وزارت پست و تلگراف (کابینه حسن مستوفیالممالک از 1296 تا 1297 و کابینه رضاخان پهلوی از 1302 تا 1303) عهدهدار بود، سال 1312 در سفری بههمراه رضاشاه به بابل، بهاتهام توطئه علیه شاه دستگیر و تحتالحفظ به تهران آورده شد و بلافاصله راهی زندان قصر شد. بازداشت سردار اسعد سوم، چهار ماه و نیم طول کشید و روز نهم فروردین 1313، بهدستور رضاشاه بهطرز فجیعی بهقتل رسید.
شهادت علیمردان خان موجب شد تا زمان پایان حکومت رضاخان، ایلات بختیاری با وی سر ناسازگاری داشته باشند. از جمله اقدامات بختیاریها، قیام ایل بَهمئی بود که توسط قوای دولتی سرکوب شد.
شیرعلی مردان خان(سمت چپ) از بزرگان منطقه بختیاری که در زندان قصر ترور شد
علاوه بر بزرگان ایل بختیاری که بهخاطر مخالفت با اقدامات دولت پهلوی علیه عشایر دست به قیام زدند، صولتالدوله قشقایی از شخصیتهای مبارز علیه استعمار انگلیس نیز جان خود را در زندان قصر از دست داد.
اسماعیل خان قشقایی ملقت به «صولتالدوله» از بزرگان مشروطهخواه و رئیس وقت ایل قشقایی بود. وی پس از تصرف ایران توسط قوای انگلیسی در زمان جنگ جهانی اول و صدور حکم جهاد توسط آیتالله شیخ عبدالحسین لاری علیه انگلیسیها، تصمیم به جهاد گرفت و تا زمان عزل میرزا عبدالحسین فرمانفرما از ریاست فارس و ورود دکتر مصدق میجنگید.
از اواسط 1307 و خلع سلاح عشایر در فارس، تحرکات قبایل و ایلات ساکن فارس علیه دولت مرکزی شروع شد. عشایر خواستههای خود را عنوان کردند و همچنین خواستار لغو نظام وظیفه شدند. با دستگیری صولتالدوله بهبهانه دست داشتن در تحریک عشایر، جنوب ایران و منطقه فارس وضع بحرانی به خود گرفت و مردم این منطقه خواهان آزادی صولتالدوله شدند و با آزادی وی تاحدی اعتراضات فرونشست.
با مرگ مستوفیالممالک که از دوستان نزدیک صولتالدوله بود، وی و پسرش ناصرخان با اینکه نماینده مجلس بودند و مصونیت داشتند به زندان افتادند. صولتالدوله قریب شش ماه در زندان قصر در شرایط نامساعدی بهسر برد و سرانجام بر اثر یک بیماری عفونی در زندان در سال 1311 فوت کرد.
برخورد رضاشاه تنها منحصر به شخصیتهای آزادیخواه و سران طوایف نبود، بلکه طیف وسیعی از اندیشمندان و نویسندگان، در طول دو دهه حکومت رضاشاه زندگی خود را در زندان قصر سپری کردند. میتوان سرآمد آنها را میرزا محمد فرخی یزدی شاعر و روزنامهنگار دوره مشروطه دانست. وی که از هواداران مشروطه و برقراری دموکراسی در ایران بود، در دوره قاجار نیز یک بار بهخاطر سرودن اشعاری در مخالفت با سلطنت، توسط حاکم یزد دهانش دوخته شد.
در دوره پهلوی اول، فرخی یزدی بهعنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانونگذاری، از طرف مردم یزد انتخاب شد و بههمراه محمدرضا طلوع، تنها نمایندگان بازمانده در جناح اقلیت و مخالف دیکتاتوری رضاشاه بودند. او پس از مدتی مخفیانه از تهران فرار کرد و به آلمان رفت و مدتی در نشریهای بهنام «پیکار» که صاحبامتیاز آن غیرایرانی بود، افکار انقلابی خود را منتشر میکرد.
در آلمان در ملاقاتی با عبدالحسین تیمورتاش فریب وعده او را خورد و از طریق ترکیه و بغداد به تهران برگشت و بلافاصله تحت نظر قرار گرفت. پروندهای با اتهام «اسائه ادب به مقام سلطنت» برای وی تشکیل و به سی ماه زندان محکوم و به زندان قصر منتقل شد. فرخی 25 مهر 1318 در بیمارستان زندان، بهوسیله تزریق آمپول هوا توسط پزشک احمدی کشته شد.
اما یکی از مهمترین پروندهها، قتل آیتالله سید حسن مدرس از مخالفان سرسخت رضاشاه بود. وی که سابقه نمایندگی مجلس شورای ملی را در کارنامه داشت، جزو 4 نمایندهای بود که به تبدیل سلطنت قاجار به پهلوی رأی منفی داد. رضاشاه در سال 1307 دستور دستگیری شهید مدرس را صادر و سپس وی را به دامغان و مشهد و بعد به خواف تبعید کرد. آیتالله مدرس 7 سال در خواف زیر نظر بود و 22 مهر 1316 از خواف به کاشمر برده شد. وی 10 آذر 1316 بهدست عمال رضاشاه خفه شده به شهادت رسید.
یکی از مهمترین پروندههای قتل مربوط به آیتالله سید حسن مدرس بود که سال 1316 توسط عمال رضاشاه بهشهادت رسید
«تقی ارانی» نسل اول کمونیستهای ایرانی و از اعضای برجسته گروه 53 نفر که بههمراه سایر همفکرانش در سال 1315 دستگیر و راهی زندان قصر شد. ارانی در بدترین شرایط در زندان نگهداری میشد و سلول وی محلی بود که فاضلاب زندان از آنجا رد میشد. ارانی سال 1318 بهعلت سَمّی که مأموران به او داده بودند کشته شد.
علاوه بر آزادیخواهان و متفکران، برخی نزدیکان رضاشاه نیز از گزند جنایات او در امان نماندند. عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه و از جمله افرادی که در برانداختن قاجارها و روی کارآمدن پهلوی تلاش فراوان کرد، سال 1312 در زندان قصر کشته شد. نصرتالدوله فیروز وزیر مالیه رضاشاه سال 1308 به سمنان تبعید شده بیستم دیماه 1316 به قتل رسید.
با سقوط سلطنت رضاشاه، خشم مردم و خانواده قربانیان از وی موجب شد تا فروغی برخی عاملان شکنجهها و ترورها را دستگیر و مجازات کند، اشخاصی مثل رکنالدین مختاری رئیس شهربانی، مصطفی راسخ رئیس زندان و پزشک احمدی، پزشک زندان را بازداشت کرد. در همین دستگیریها فجایع زیادی فاش شد از جمله اینکه در زندان قصر بیش از 24 هزار نفر را بهطرق مختلف در زمان رضاشاه از بین بردند.
کیفرخواست جنایات رئیس شهربانی مربوط به قتل شخصیتهای معروفی همچون آیتالله مدرس، نصرتالدوله فیروز، فرخی یزدی، تیمورتاش، سردار اسعد بختیاری و دکتر تقی ارانی هم بود، بااینحال تنها پزشک احمدی به اعدام محکوم شد. وی زمانی که بالای چوبه دار میرفت فریاد زد: "ای مردم، من قاتل نیستم! یگانه گناهم اینه که دستور مافوقم را اجرا کردم! و حالا چون از همه ضعیفترم، همه چیز به گردن من افتاده! قاتل اصلی سرتیپ مختار و خود رضاشاهه!".
در فاصله شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332، تقریباً یک فضای بازی در کشور وجود داشت و تشکلهای سیاسی و مذهبی و همچنین مطبوعات آغاز به کار کردند اما با سقوط دولت مصدق در سال 32 و تأسیس ساواک، یک دوره 25ساله استبداد توسط محمدرضا شاه دوباره بر کشور حاکم شد.
انتهای پیام/+