پالس اشتباه در تهران، تهدید در پاریس


برخی اظهارات ذوق‌زده در تهران باعث شد دونالد ترامپ و مکرون در کنفرانس مطبوعاتی عصر دیروز ضمن تهدید دوباره ایران، اجرای تعهدات اروپا در برجام را منوط به محدودیت‌های دوباره هسته‌ای و مذاکرات موشکی کنند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، همچنان‌که محمدجواد ظریف می‌گوید، مذاکرات ایران با اروپا که پیش از این با مجموعه نمایندگان سه کشور و مسئول هماهنگ‌کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا در جریان بود و حالا مکرون شخصا مسئولیت آن را برعهده گرفته، به روزهای حساسی رسیده است و احتمالا تا روزهای آتی اخبار بیشتر و مهم‌تری از آن منتشر خواهد شد. محمدجواد ظریف طی 10 روز گذشته از کویت تا اسکاندیناوی و از پاریس تا پکن را طی کرده و گفت‌وگوهای فشرده‌ای را انجام داده است و در داخل هم دیگر اعضای دولت دست به‌کار شده‌اند تا با مدیریت افکارعمومی و هدایت جریان خبری و رسانه‌ای، بستر شکل‌گیری توافقات جدیدی را آماده کنند. سخنرانی دیروز حسن روحانی، صحبت‌های سخنگوی دولت و اظهارات محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه از همین دست هستند.

در این میان اما شاید عجیب‌ترین چیزی که در فضای سیاسی-رسانه‌ای کشور قابل مشاهده باشد، تکرار فشرده تجربه‌ای است که یک‌بار از سال‌های 92 تا 94 در ایران گذشته و حالا مردم همه آن مدت را به‌صورت فشرده در یکی، دو هفته اخیر می‌بینند. همان وقایع، همان کنش‌های سیاسی، همان ادبیات و شاید هم همان نتایج.

گذرا با هم مرور کنیم؟ انتخابات 92 با چند اشتباه سیاسی از سوی نامزدهای انتخابات به‌جای رقابت بر سر اید‌های اداره کشور، به میدان جدال در موضوع سیاست خارجی و به‌صورت ویژه مساله مذاکرات هسته‌ای تبدیل شد و آنجا هم به‌جای ایده پیش‌برنده دعوا به شعارها و تکه‌پرانی‌های سیاسی نزول کرد، بعد از انتخابات هم دست‌فرمان تیم سیاسی و رسانه‌ای نزدیک به دولت تغییر نکرد و هم در کنش سیاسی، هم الگوی تعامل با مردم، هم رسانه‌ها و حتی نمایندگان مجلس و هم در ادبیات حرکت بر یک خط عملیات روانی ادامه یافت.

شاید بپرسید مختصات این خط چیست و چه نسبتی با شرایط کنونی دارد؟ مراجعه به وقایع و اظهارنظرهای آن روزها و مقایسه آنها با امروز پاسخ روشنی را پیش‌روی ما قرار می‌‎دهد و چندین و چند سوال بزرگ را در ذهن مردم و افکارعمومی ایجاد می‌کند!

محرمانه‌ماندن مذاکرات چه حاصلی غیر از به بازی‌گرفتن افکارعمومی توسط رسانه‌های غربی دارد؟

اولین نکته همان «محرمانه‌بودن» وقایع مذاکرات است. آن روزها نه مردم و نه رسانه‌ها و نه حتی نمایندگان مجلس و بسیاری از مسئولان سطوح بالای کشور هم در جریان مذاکرات قرار نمی‌گرفتند و معمولا هر فردی که کنجکاو یا نیازمند بررسی و داشتن اطلاعات بیشتر بود باید به اعضای تیم مذاکره‌کننده کشورهای دیگر یا رسانه‌های غربی که معمولا بخشی از اطلاعات و روندهای مذاکره را منتشر می‌کردند، مراجعه می‌کرد.

اگر یادتان باشد در آن ایام بسیاری منتقد این بودند که چرا کارشناسان درباره پرونده مورد مشورت قرار نمی‌گیرند و در سطوحی بالاتر نمایندگان معترض این مساله می‌شدند که مشورت‌کردن پیش‌کش، حداقل بگویید چه اتفاقی در حال وقوع است! البته این اعتراض آنها درمورد کنار گذاشتن مجلس از مساله‌ای به این مهمی که مساله روز کشور بود، به ایام امضای برجام هم توسعه یافت، چراکه با وجود تشکیل کمیسیون ویژه بررسی برجام در مجلس و ده‌ها و صدها ساعت مطالعه و بررسی، هیچ‌گونه توجهی به گزارش این کمیسیون نشد و تنها ظرف 20 دقیقه برجام در مجلس تصویب شد.
امروز هم همان وقایع در حال تکرار است. در داخل نه رسانه‌ها، نه کارشناسان و نه نمایندگان مجلس خبری از مذاکرات ندارند و منتظرند رسانه‌های غربی بگویند محمدجواد ظریف به کدام کشور سفر کرده و کدام مذاکرات را انجام داده است؛ اتفاقی که البته خطرات زیادی هم دارد، چراکه ممکن است این توجه به رسانه‌های طرف مقابل باعث قرار گرفتن در یک دام رسانه‌ای و اعتماد به خبررسانی اشتباه باشد، اتفاقی که در سال‌های 92 تا 94 چندین‌بار رخ داد.

درمورد سفر محمدجواد ظریف به فرانسه اولین خبر را رسانه‌های غربی و البته یک رسانه صهیونیستی منتشر کردند در حالی که رسانه‌های داخلی از ارگان رسمی دولت یعنی «ایرنا» تا شبکه خبر به کلی از این ماجرا بی‌اطلاع و منتظر بودند غربی‌ها دوباره خبری از این سفر منتشر کنند. «رویترز» که در ایران به رسانه تحریم معروف است، «آسوشیتدپرس»، «بلومبرگ» و... اکنون رسانه‌هایی هستند که دوباره با مخاطبان ایرانی مواجهند. البته آنها صرفا در جریان اخبار کلی مانند سفر نیستند، چراکه بعضا اطلاعاتی کم یا زیاد درباره نحوه و موضوعات مذاکرات هم در اختیار دارند، همانند مذاکرات دوساله در دولت یازدهم. این روزها همین رسانه‌ها هستند که اخبار درست و غلط را برای تاثیرگذاری بر افکارعمومی منتشر می‌کنند و افکار عمومی ایران نیز هیچ حصار و مانعی برای مقابله ندارند و تنها چشم به تایید یا تکذیب مسئولان وزارت امور خارجه دارند.

با پهلوان‌پنبه‌سازی و بزرگنمایی درمورد نتایج مذاکرات، می‌توان کشور را اداره کرد؟

دومین مساله پشتیبانی بی‌منطق و بدون استدلال رسانه‌های نزدیک به دولت از مدل مذاکراتی دولت است، رسانه‌هایی که به اعتراف خودشان «اهل غلو هستند» و از پنبه پهلوان می‌سازند تا افکارعمومی را مدیریت کنند. اگر یادتان باشد در همان ایام رسانه‌های دولتی و نزدیک به دولت پر بود از تیترهای غلوگونه درباره مذاکره‌کنندگان و نتیجه مذاکرات. از پرتاب یک خودکار روی میز، نتیجه حراست از منافع ملی می‌گرفتند و از پیاده‌روی نتیجه ابرقدرتی، روندی که به‌سرعت برای توجیه نقاط‌ضعف توافق هم مورد استفاده قرار گرفت و امضای «کری تضمین است» شد سند راهبردی خدشه‌ناپذیر‌بودن برجام و توقف تحریم‌ها روی کاغذ تبدیل شد به فرو ریختن دیوار تحریم و صبح بدون تحریم!

امروز هم رسانه‌های نزدیک به دولت همین رفتار را تکرار می‌کنند. مثال ساده آن همین اقدام روزنامه «ایران» است که با اطلاع دقیق می‌گوید از سه شرط بزرگ که هر سه خطوط‌قرمز ایران و موانع اصلی آغاز مذاکرات بودند، تنها یکی برداشته شده است! و از همین بابت هم پایکوبانه تعبیر می‌کند دیپلماسی مبتکرانه داشته‌ایم و اتفاق بزرگی رخ داده و روی خودش هم نمی‌آورد که از سه پیش‌شرط «بندهای غروب»، «مذاکرات منطقه‌ای» و «مذاکرات موشکی» تنها سومی از روی میز برداشته شده و دو موضوع دیگر همچنان پابرجاست!

نمونه دیگر تیترهای دیروز رسانه‌ها درباره حضور ظریف در فرانسه و مذاکره با مکرون و لودریان است. در حالی که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و حتی برخی می‌گویند مذاکرات درباره مساله‌ای موفق و بسیار محدود مثل فروش 700 تا یک‌میلیون بشکه‌ای نفت است، مطبوعات نزدیک به دولت با بزرگنمایی این سفر تیتر زده‌اند که «ناگهان ایران»، «1+7» و... .

مگر مذاکره مجدد درمورد برجام خط‌قرمز نبود؟

اجازه دهید تا همین‌جا که اشاره به برخی اخبار شد، سومین موضوع را هم مطرح کنیم. از زمانی که آمریکا از برجام خارج شد و از مذاکره و توافق جدید سخن گفت تا موقعی که ایران به اروپایی‌ها اولتیماتوم داد و گام‌های 60 روزه را برداشت، از جانب حسن روحانی و محمدجواد ظریف مذاکره مجدد درمورد برجام خط‌قرمز دولت ایران معرفی شد و می‌گفتند تنها در شرایطی می‌توان وارد مذاکرات جدید شد که با یک ایده مستمر و پایدار فروش نفت ایران و روابط بانکی آن مانند آنچه در برجام آمده تامین شود. برای مثال حسن روحانی در گفت‌وگوی تلفنی هشتم مرداد با رئیس‌جمهور فرانسه گفته بود «عادی‌سازی روابط نفتی و بانکی ایران با دیگر کشورها گام اول تعهدات مورد انتظار ایران است» و محمدجواد ظریف در نشست خبری 16 مرداد نیز گفته بود «مهیاکردن زمینه فروش حداقل 2.5 میلیون بشکه نفت در روز کف انتظار ایران از اروپاست.»

اینها به‌خودی‌خود گویای این است که پیش از این چه شروطی برای آغاز مذاکره ذکر شده بود و حالا در شرایطی که روزنامه «ایران» توضیح می‌دهد تنها مساله مذاکره موشکی کنار رفته و احتمالا مساله‌ای مانند مذاکره درباره «بندهای غروب برجام» پابرجاست، تیم مذاکراتی در چه نقطه‌ای ایستاده است.

سرنوشت تعهدات برجامی اروپا چه می‌شود؟

11تعهد برجامی اروپا یا آن بند 19 معروف که ده‌ها تعهد ریز و درشت برای اروپا در نظر گرفته بود چه خواهد شد؟ آیا قرار است از اینها هم کوتاه بیاییم؟

در این زمینه حداقل انتظارها این است که طبق گفته محمدجواد ظریف که «ما بیکار نیستیم، دوباره درمورد مفاد برجام و مساله هسته‌ای گفت‌وگو می‌کنیم» امتیازدهی بیشتر به کنار گذاشته شود یا اینکه برای آغاز مذاکره ایران دوباره تعهدات خود را به قبل از توافق ژنو برگرداند تا در شرایط نسبتا برابری مذاکره آغاز شود.

آقایان دروازه حریف آن طرف است

سوال پنجم را این‌گونه طرح می‌کنم؛ شما وقتی می‌شنوید محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه روز گذشته در مراسم بهره‌برداری از بخشی از خطوط متروی تهران گفته است «نیاز به بازگوکردن نیست. ما در حال حاضر در شرایطی کاملا متفاوت با گذشته روبه‌رو هستیم. اگر برخی تحریم‌ها در بعضی کشورها، سیاست نفت در برابر غذا بود، این موضوع را نیز از ملت ما دریغ کردند و ما به غذا و دارو براساس این سیاست‌های تحریمی دسترسی نداریم. شاید بگویند سیاست‌های بشردوستانه با تحریم این دو موضوع مقابله می‌کند اما پاسخ ما این است که ما با کدام سیستم بانکی می‌توانیم موضوع غذا و دارو را حل کنیم؟» به یاد چه چیزی می‌افتید؟

صبر کنید، پاسخ ندهید. حسن روحانی دیروز در مراسم ارائه دستاوردهای دولت در توسعه زیرساخت‌های روستایی گفته است: «پس از مذاکره میلیاردها دلار از پول‌هایمان به کشور بازگشت و هرماه حدود یک‌میلیارد از پول‌های کشورمان آزاد شد. مانند بتی که ابراهیم شکاند، ما هم قطعنامه‌هایی را که آمریکا 30 سال برای آنها تلاش کرده بود را شکاندیم. اگر بدانیم با ملاقاتی منافع ملی تامین و کشور آبادتر می‌شود، دریغ نخواهیم کرد.» با شنیدن این سخنان چطور؟ این‌بار یاد کدام حرف‌ها می‌افتید؟

درست حدس زدید، اظهارنظر محمدباقر نوبخت مشابهت معنایی و مفهومی با همان سخنان رئیس‌جمهور در آغازین روزهای مذاکرات با 1+5 در ابتدای دولت یازدهم دارد، همان زمانی که روحانی به‌جای نشان دادن قوت در برابر غربی برای جلوگیری از امتیازدهی به مردم می‌گفت «خزانه کشور خالی است.»

اظهارنظر دوم هم صرف‌نظر از صحت آن و مهم‌تر از صحت تاثیرش که مردم می‌پرسند این میلیاردها دلار چه تاثیری در زندگی‌ آنها داشته، دقیقا تکرار همان حرفهایی است که می‌گفت با مذاکره تمام تحریم‌ها برداشته می‌شود، یا همان اظهاراتی که تاکید می‌کرد دیوار تحریم ترک برداشته و هرگز تحریم‌ها بازنخواهند گشت یا... .

همین‌جا باید از اعضای محترم دولت پرسید فشار به افکارعمومی داخل به‌جای عملیات روانی روی رقیب چه سودی دارد به‌جز اینکه مردم را مستاصل و مضطرب کند؟ و آیا اساسا نباید کشور را با آرامش اداره کرد و تکنیک‌های عملیات روانی را برای مذاکرات و تاثیر بر تیم حریف مورد استفاده قرار داد.

در کنفرانس ترامپ - مکرون چه گذشت؟

شاید مهم‌ترین اتفاق این چند روز نه سفرهای ظریف که نشست خبری شب گذشته مکرون و ترامپ بود جایی که بار دیگر همراهی راهبردی اروپا با آمریکا درمورد ایران نمایان شد. در این نشست خبری امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه گفت به‌دنبال برگزاری دیدار «حسن روحانی» با ترامپ در هفته‌های آینده است و حتی این مساله را با حسن روحانی در میان گذاشته.

مکرون البته در خلال نشست خبری خود به سخنان صبح دیروز حسن روحانی هم اشاره و شاید رمزگشایی کرد، همان‌جایی که روحانی گفته بود «اگر من بدانم در جلسه‌ای با کسی ملاقات کنم، مشکل کشورم حل می‌شود، دریغ نخواهم کرد.» مکرون در این بخش از سخنان خود توضیح داد: «رئیس‌جمهور ایران در راستای منافع کشورش آماده دیدار با هر رهبر سیاسی است و اگر رئیس‌جمهور ایران و ترامپ با یکدیگر دیدار کنند، دستیابی به یک توافق ممکن است.» این سخنان البته در حالی است که ترامپ دو روز قبل گفته بود نیازی به دیدار با ایرانی‌ها ندارد و این ایرانی‌ها هستند که به‌دنبال دیدارند.

همین‌جا باید یک نتیجه مبتنی‌بر شواهد واقعی بگیریم که به‌واقع دو پالس صادرشده از سوی محمدجواد ظریف و حسن روحانی در تهران یکی درمورد «ارزش طی‌شدن راه پیش‌رو» و دومی درمورد «ملاقات با هرکسی!» سبب شده است مکرون خود را واسطه هدایت طرفین به میز مذاکره بداند و برای آن تلاش کند، اتفاقی که اکنون باید درمورد آن پرسید که آیا این مسیر به تامین منافع ملی ایران منجر خواهد شد؟ بد نیست برای پاسخ به ادامه نشست خبری شب گذشته مراجعه کنیم. مکرون در ادامه سخنان خود از اشتراک‌نظرش با ترامپ می‌گوید و توضیح می‌دهد با رئیس‌جمهور آمریکا موافق است که ایران هرگز نباید به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند. او البته اضافه می‌کند دعوت مجدد از ظریف با اطلاع ترامپ بوده است.

اما بخش مهم‌تر این نشست خبری سخنان ترامپ است؛ رئیس‌جمهور آمریکا با بیان اینکه «به‌دنبال دستیابی به تضمینی هستیم که ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا نکند»، تصریح می‌کند: «ما می‌خواهیم ایران موشک‌های بالستیک نداشته باشد.»ترامپ البته به بندهای غروب برجام هم اشاره کرده و می‌گوید: «ما می‌خواهیم توافق طولانی‌مدت‌تری با ایران داشته باشیم.»

رئیس‌جمهور آمریکا در این نشست خبری نهایتا به مساله دیدار با حسن روحانی هم اشاره می‌کند. او که کمی قبل‌تر گفته بود «ایرانی‌ها به دنبال دیدار با من هستند اما هنوز برای برگزاری این دیدار زود است»، ابراز می‌کند حسن روحانی خواهان دیدار با وی شده و می‌گوید «درصورتی که شرایط مناسب باشد با رئیس‌جمهور ایران دیدار خواهد کرد.»ترامپ البته بلافاصله ایران را تهدید می‌کند و با بیان اینکه موافق پرداخت پول به تهران نیست، می‌گوید: «درصورتی که ایران به‌دنبال سلاح هسته‌ای باشد، با قدرتی شدید مواجه خواهد شد و گزینه دیگری نخواهیم داشت.»

دقت در این فرآیند به‌خوبی نشان می‌دهد پالس‌های صادرشده از تهران مانند آنچه در سخنرانی صبح دیروز حسن روحانی عنوان شد، ریشه این اظهارنظرها در پاریس بوده، اظهارنظرهایی که ایران را محتاج دیدار با ترامپ توصیف و در مقابل این اعلام نیاز، جواب تهدید دریافت می‌کند.

منبع : فرهیختگان                             

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌‌ها