توجه آمریکا به آسیای مرکزی برای فشار بر روسیه و چین
نقش کلیدی آمریکا و سازمانهای غیردولتی وابسته به آن در اغلب روندهای سیاسی و اجتماعی-سیاسی چون انقلابهای رنگی در فضای پس از شوروی قابل ردیابی است.
به گزارش خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، آسیای مرکزی در دراز مدت برای ایالات متحده منطقهای مورد توجه بوده است. آمریکا علاقه فراوانی نسبت به وقایع کشورهای آسیای مرکزی از خود نشان میدهد. کمپینهای انتخاباتی حامی غرب را حمایت مالی نموده و از طریق رسانههای جمعی علیه نامزدهای ضد غربی و یا روسیه و چین که نفوذ قابل توجهی در کشورهای منطقه دارند، تبلیغات میکند.
ایالات متحده پیشرفت نخبگان محلی را دنبال کرده، و در اینجاست که آمریکاییها روی سرمایههای انسانی نیز سرمایهگذاری میکنند، روی کسانی که برای همکاری با آنها طی پنج تا 15 سال آینده آماده خواهند شد. برنامههای آموزشی، کارآموزی، کمک هزینهها و حضور سازمانهای غیردولتی آمریکایی در منطقه بیانگر یک سیاست بلند مدت و خوب اندیشیده است.
امروزه، منطقه آسیای مرکزی نه تنها به دلیل تمایل ایالات متحده به فشار از این طریق بر روسیه، بلکه در ارتباط با فعالیت چین در منطقه، توجه آن را به میزان قابل توجهی به خود جلب کرده است. پروژه "یک کمربند - یک جاده" مجموعهای از پروژههای چینی است، که به منظور ارائه فرصتی مناسب به چین برای متنوع سازی سیستم حمل و نقل و تدارکات طراحی شده است.
چین برای انتقال مواد اولیه به قلمرو خود و کالاهایی از این کشور به کشورهای دیگر صادر میشود، علاوه بر مسیرهای دریایی موجود، به دنبال آماده سازی مسیرهای جایگزین نیز میباشد. این مورد توجه ایالات متحده را بسیار به خود جلب کرده و چنین فعالیتهایی موجبات نگرانی آمریکاییها را برانگیخته است.
بدیهی است که اقدامات واشنگتن در رابطه با آنچه در سیاستهای داخلی کشورهای آسیای مرکزی اتفاق میافتد، در ارتباط با تمایل به محدود کردن نفوذ چین در منطقه از سوی ایالات متحده به آنها دیکته میشود. آمریکا با تشدید فعالیتهای خود در منطقه از طریق فرستادن نمایندگان و سفرای ویژه برای توسعه رابطه با کشورهای منطقه و پیشنهاد و ارائه اعتبارات مالی و سرمایهگذاری در کشورهای این منطقه که دارای اقتصاد ضعیفی هستند، به دنبال ایجاد جا پای مطمئنی برای خود به منظور دخالت در تصمیم گیریهای مهم داخلی این کشورهاست.
با توجه به حضور ابرقدرتهای جهانی در منطقه، در اینجا از یک طرف، برای کشورهای آسیای مرکزی امکان مانور بین بازیکنان اصلی به وجود میآید و نخبگان سیاسی آنها میتوانند با برنامهریزی هوشمندانه از فرصتهای ارائه شده از جانب این ابرقدرتها به سود توسعه کشور خود استفاده کنند، اما از سوی دیگر، خطرات جدی دیگری نیز ظاهر میشود و مسائلی چون اوضاع افغانستان و گروههای رادیکال افراطی و انقلابهای رنگی و باندهای قاچاق مواد مخدر در این منطقه تأثیر بر امنیت و بیثباتی توسعه آنها نیز خواهد داشت.
همه میدانیم که افغانستان به طور سنتی منطقه تلاقی منافع کشورهایی چون: آمریکا، چین، هند، پاکستان، روسیه و اعراب بوده است. با توجه به پیچیدگی روابط این بازیگران، میتوان به منشأ مشکلات و روند بحران در منطقه پی برد. علاوه بر این، افغانستان از نظر امنیت دولتی و حضور نیروهای مختلف رادیکال اسلامگرا در کشور از وضعیت بسیار ویژهای برخوردار است. اگر قبلاً صحبت تنها در مورد طالبان بود، امروز دیگر تهدید طالبان در مقایسه با گسترش نسل جدید تندروهای اسلامی و مهمتر از همه، داعش و ساختارهای وابسته به آن، بسیار کمتر است. که این خود نیز تهدیدی بسیار جدی برای کشورهای شمالی افغانستان است که شمار زیادی از اعضای دولت اسلامی برخواسته از این کشورها میباشند.
علاوه بر این، افغانستان همچنان منبع تهدید مواد مخدر نیز هست. این کشور یکی از بزرگترین تولید کنندگان مواد مخدر در فضای اوراسیا است. این مساله نه تنها امنیت کشورهای همسایه، کشورهای ترانزیت و مصرف کنندگان، از جمله کشورهای اروپایی را تهدید میکند، بلکه ساختارهای اجتماعی خاصی نیز در اطراف این تجارت سیاه ایجاد میشوند.
با توجه به قبیلهای بودن جامعه افغانستان و اهمیت زیاد روابط بین فردی و ساختارهای غیررسمی، میتوان گفت که اقتصاد خاکستری این کشور خود پیامدهایی دارد که فضای اجتماعی-سیاسی داخلی را تهدید میکند. چنین فضایی به نیروهای ذینفع امکان میدهد تا هر طور که میخواهند وضعیت را در کشور و مناطق همجوار آن بیثبات کنند. به همین دلیل اوضاع افغانستان همچنان مورد توجه همسایگان آن و ناظران خارجی است.
تأثیر بازیگران خارجی بر فرآیندهای داخلی دولتها نه تنها در مثال افغانستان، که نقش کلیدی آن در اغلب روندهای سیاسی و اجتماعی-سیاسی که در قدرتهای بزرگ نیز اتفاق میافتد، قابل ردیابی است. برخی رسانههای خارجی اکنون ادعا دارند که حوادث هنگ کنگ نیز روشی برای اجرای سناریوی انقلابهای رنگی است که قبلاً در فضای پس از شوروی وجود داشت.
مسلم است که وقایع در هنگ کنگ یک انقلاب رنگی به معنای کلاسیک آن نیست، اما هم اکنون روشهای انقلابهای رنگی در آنجا اعمال میشود و ما آشکارا شاهد نفوذ عاملی خارجی، مانند آمریکا هستیم. فرآیندهای داخلی چین، عدم تعادل توسعه اقتصادی، و انتظارات بالای جامعه هنگ کنگ نیز تأثیر بیشتری بر اوضاع گذاشته است. با این حال، تشدید اعتراضات موجب جلب توجه بازیکنان خارجی از جمله ایالات متحده شده است، که در پس همه این مسائل باید منتظر پیامدهای آن نیز بود.
انتهای پیام/