«انتخابات ۹۸» در گفتگو با نادری| دوقطبی اصولگرا-اصلاحطلب پایان یافته/ مردم در انتخابات به ایدهها رای می دهند
رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران معتقد است دوگانه اصولگرا و اصلاحطلب در فضای سیاسی ایران پایان یافته و در انتخابات امسال شاهد تکثر در جریانهای سیاسی خواهیم بود.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم-محمدعلی سافلی: انتخابات سال 98 نزدیک است و با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی حاکم بر کشور، انتخابات افراد شایسته برای جایگاهی که به تعبیر امام راحل، در راس امور قرار دارد و عصاره فضائل ملت است، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
خبرگزاری تسنیم، برای بررسی شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر انتخابات امسال و لزوم ارائه ایده از سوی کنشگران سیاسی و کاندیداها، گفتوگوهایی با کارشناسان و صاحبنظرات حوزه علوم اجتماعی و علوم سیاسی انجام میدهد.
دکتر احمد نادری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، مدرک دکترای خود در رشته انسانشناسی سیاسی را از دانشگاه فرایه برلین اخذ کرده است. وی دارای تالیفات و ترجمههایی زیادی در حوزه علوم اجتماعی است. انقلاب اسلامی ایران (از انقلاب تا حکومت)، استعمارزدایی از روش (تحقیق علمی و مردمان بومی)،علوم اجتماعی نیندیشیدنی (محدودیت های پارادایم های قرن نوزدهمی) از جمله آثار اوست.
متن زیر مشروح گفتوگوی تسنیم با احمد نادری درباره انتخابات سال پیش رو است که در ادامه میخوانید:
تسنیم: با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، امسال انتخابات مجلس یازدهم را پیشرو داریم. به نظر شما شرایط سیاسی و اجتماعی کشور در آستانه برگزاری انتخابات چگونه است و چه تفاوتهایی با انتخاباتگذشته دارد؟
نادری: قبل از ورود به سوال شما، باید یک بحث پایهای داشته باشیم. اگر صحنه انتخابات را به مثابه یک میدان ببینیم، میدان جایی است که در آن کنشگری اتفاق میافتد. در جامعه شناسی اگر از «بوردیو» تعبیر میدان را وام بگیریم، بوردیو معتقد است میدان جایی است که کنشهای اجتماعی در آن اتفاق میافتد. اگر صحنه انتخابات را به مثابه میدان درنظر بگیریم، یک سری کنشگران در این صحنه کنشگری میکنند و این کنشگریها در زمینه و امر اجتماعی اتفاق میافتد. امر اجتماعی یک امر تامّ است که امر اقتصادی، فرهنگی و همه امور در این میدان جا میگیرد و این امور زمین میدان را تشکیل میدهد.
عمده کنشگرانی که در میدان انتخابات حضور و دخالت دارند، بنظر من سه دسته هستند. یک دسته مردم عادی هستند که در کفّ قرار دارند، یکی کنشگران و نهادهای حکومتی، دولتی و حاکمیتی که یا مجری انتخابات هستند یا به نحوی در انتخابات اثرگذاری میکنند و یک دسته هم احزاب، دستهها و گروههای قدرت و اساسا لابیها که میتوان این سه دسته را در میدان انتخابات دید و بازیگران این میداناند.
بسته به اینکه شرایط و زمینههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی چگونه است، کنشگران بازیهای خود را بر مبنای آن میچینند. مردم عادی کنشگران نیمه فعالی هستند که اساسا وظیفهای که برایشان تعریف شده متاسفانه این هست که رای بدهند و یک گروه هدفی هستند که یکسری چیزها قرار است به آنها القاء شود. در ادبیات علوم اجتماعی به آن مانی پولاسیون یا دستکاری میگویند. دستکاری در همین جا اتفاق میافتد که من اسم آن را روند روابط عمومی میگویم.
دسته دوم کنشگران، نهادهای دولتی و حاکمیتی هستند که وظیفهشان در اصل برگزاری انتخابات است و در واقع چینش انتخابات آنطور که در قانون اساسی تعریف شده را برعهده دارد. دولت را بهمعنای قوه مجریه عرض میکنم چون من اصرار دارم لفظ دولت را به معنای state بنامم که همه ارکان در ذیل آن است. قوه مجریه نقش برگزاری انتخابات را دارد و نقشی کاملا اجرایی همانطور که فلسفه این قوه است برعهده دارد و وزارت کشور متولی این کار است. در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری همین روند را شاهدیم و در انتخابات محلی کمی فرق دارد. نهادهای حاکمیتی مثل شورای نگهبان، وظیفه نظارتی و کنترلی دارند و وظیفه تشخیص صلاحیت هم برعهده این نهاد است.
** مردم، نهادهای دولتی و حاکمیتی و کنشگران سیاسی؛ سه جزء میدان انتخابات
دستگاه قضایی نیز وظیفه رسیدگی به تخلفات و بحث ثانویه کنترل را دارد و نقش اولیه کنترل را برعهده شورای نگهبان قرار دادیم و قوه مقننه که خطوط کلی را از قبل تعریف کرده که بخشی از آن در قانون اساسی است و متناسب با قانون اساسی چگونگی برگزاری انتخابات را تعیین میکند. در این تعامل سه قوه، بحث بازیگران حاکمیتی و دولتی به معنای state محقق میشود و دسته سوم که گروهها، احزاب و امثالهم هستند که بازیگران حد وسط هستند که خودشان را در معرض انتخاب قرار میدهند و در درجه دوم خیلی از کنشهایی که در درون میدان اتفاق میافتد تعیین میکنند. اساسا کاندیداها از درون این دسته سوم بیرون میآیند و این دسته است کاندیداها را مشخص و کنشگران مقطعی میدان را تعیین میکند. این کلیت میدان انتخابات است و این سه جزء، سه کنشگر اصلی هستند.
در کنار اینها، امر اجتماعی را داریم که این امر اجتماعی اساسا نحوه دستکاریها و کنشگریهای دسته سوم را مشخص میکند.
تسنیم: این کنشگریها چگونه اتفاق میافتد؟
نادری: اگر ما در شرایط بحرانی باشیم و این شرایط بحرانی ناشی از یک امر اقتصادی باشد -مانند آنچه اکنون در حال مشاهده هستیم،- فضای گفتمانی تغییر میکند و گفتمان انتخابات به سمت امر اقتصادی پیش میرود. اگر در یک بحران سیاسی باشیم، به سمت امر سیاسی میرود. اگر در بحران فرهنگی به سر ببریم، کفّه به آنسو میرود و اگر مجموع این شرایط باشد -مانند آنچه امروز تاحدودی شاهد هستیم البته با تاکید بر امر اقتصادی-، فضا به همان سمت میرود. اساسا انتخابات تحت تاثیر میدان است و میدان تحت تاثیر گفتمان است و یک کنشگری متقابل بین میدان و گفتمان داریم و برای برگشتن به پاسخ سوال شما، باید اینجور پاسخ داد که اکنون شرایط میدان چگونه است، زمینه اجتماعی چگونه است و گفتمان چیست؟ باید این مطلب را باز کنیم تا به یک جواب رو به واقعیت و نزدیک به واقع داشته باشم.
من معتقد هستم در شرایط کنونی ما شاهد نوعی از بحران در فضای اقتصادی هستیم. این بحران از سال گذشته شروع شد و در حال ادامه پیدا کردن است و ریشه آن در سه چهار سال گذشته است.
تسنیم: منظورتان اتفاقات دی ماه 96 است؟
نادری: قبل از دی ماه 96! به این معنا که اگر نگاه کنیم از زمانی که دولت روحانی بر سر کار آمد، تمام برگهای دولت و تمام تخممرغهای قوه مجریه در سبد امر سیاستخارجی چیده شد و امر اقتصادی را با امر خارجی میخواستند مدیریت کنند و گشایشهای اقتصادی را در سبد سیاستخارجی گذاشتند و برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام از آن نشات گرفت. تمام کنشگریها معطوف به آن بود و همان زمان رهبر انقلاب هشدارهای لازم را داد و دلسوزان دیگری هم هشدارها را دادند و گفتند شما چندین سبد را طراحی کنید و یکی از سبدها، سیاستخارجی باشد. اگرچه خودشان شروطی را مشخص کردند تا به شرایطی امر سیاست خارجی مدیریت شود، اما ذوقزدگی بیش از حد برخی، طرف مقابل را به تصمیم دیگری رساند.
** ذوقزدگی دولتیها و برخی در قوه مقننه کنشگری آمریکا را تغییر داد
حواشی برجام را همه میدانیم و مسائلی که در این 5،6 سال اخیر اتفاق افتاد. این راهی که دوستان در پیش گرفته بودند از ابتدا معلوم بود چیزی در برندارد به این معنا که وقتی تحلیل گفتمان و محتوا میکنیم، اظهارات خود قوه مقننه و کسانی که طرفدار این دوستان بودند از همان اول حاکی از یک نوع ذوق زدگی بود. طرف مقابل هم اینها را میفهمید و ذوقزدگی بیش از حد برای ارتباط با آمریکا و غربیها موجب شد تا مدل کنشگری جور دیگری تعریف شود. این را مقایسه کنید با کنشگری دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی که از این دست اظهارات نداشت و فوکوس وی روی منافع ملی بود و اینکه طرف مقابل هرکه باشد ما بر مواضع خودمان ایستادیم.
در این برهه اما غربیها جور دیگری روی مذاکرات حساب باز میکردند و طبیعی بود برجام به این نتایجی که دوستان میخواهند نمیرسد. هنوز اوباما بر سر کار بود که «قانون داماتو» که بعدا تغییر نام داد، دوباره تمدید شد و اوباما این کار را کرد. تحریمهایی که بر برخی اشخاص حقوقی و حقیقی ایران انجام شد، در زمان اوباما و بعد برجام اتفاق افتاد.
علتش این بود طرف مقابل کنشگری طرف ایرانی را محک زده بود و بعد از آمدن ترامپ و خروج آمریکا از برجام، خوشبینیها نقش بر آب شد و امر سیاست خارجی ما معطل ماند. منظور من از سیاست خارجه، سیاست خارجی رو به محور غرب است وگرنه اگر امرور دیپلماسی را با محور بومی، منطقهای و شرقی تعریف میکردیم و هم زمان سیاست خارجی غربی را هم پیشمیبردیم، میتوانستیم یک بالانسی ایجاد کنیم.
** نئولیبرالها انسان شرقی را عقبمانده و محتاج به غرب میبینند
تسنیم: منظورتان همان سیاست «نگاه به شرق» است؟
نادری: نه صرفاً نگاه به شرق، چون شرق معنای جدیدی پیدا کرده که روسیه و چین را دربر میگیرد، اما من طرفِ منطقهای و بومی را مدنظر دارم و درباره آن صحبت میکنم و این ظرفیت در نگاه دوستان جناح لیبرال و نئولیبرال نبود. نکته بعد اینکه اینها با همان رویکرد نئولیبرال، امر اقتصادی را امر سیاستخارجی میدیدند که به بحران اقتصادی منجر شد. در نظر دوستان نئولیبرال، اساسا ما، به معنای ما شرقیهایی که عقبمانده هستیم و نمیتوانیم خیلی از کارها را انجام دهیم، چارهای نداریم و در تقدیر تاریخی ما این است که در ذیل غرب قرار بگیریم، یک بحث مفصلی در علوم سیاسی و علوم اجتماعی هست که در ذیل گفتمان توسعه در موردش صحبت شده و آن چیزی که تحت عنوان development بحث میشود.
توسعه یک ایدئولوژی است که از قرن 18 شروع شد و غربیهای استعمارگر آن را شروع کردند و برای توجیه نحوه پیشرفت خود آن را مطرح کردند و برای توجیه عقبماندگی سایر کشورها، این گفتمان را فرافکنی کردند و گفتند اگر میخواهید پیشرفت کنید همین راه را بیایید و همین راه، تقدیر محتوم شماست و باید در ذیل ما قرار بگیرید تا پیشرفته محسوب شوید. شما بایستی در ذیل ما باشید و راهی ندارید جز اینکه پیرو ما باشید و یک مرکز-پیرامونی آفریده شد که مرکز و سِنتِر آن، غربِ پیشرفته صنعتی و فرهنگی بود و یک پیرامون در مقابل سنتر بود که اینها را غیرغربیهایی بیفرهنگ، بی سواد و غیر پیشرفته میدانستند و با سیستم استعماری و استفاده از دانشگاهها، رسانهها و سایر نهادهایی در مغز ما شرقیها و غیرغربیها فرو کردند که دنبالهرو بار بیاییم و این گفتمان هنوز هم زنده است و در کشور ما جناح نئولیبرال در امر اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و سایر امور، اعتقاد برهمین دارد که در سیستم نئولیبرال ما پیشرفت نمیکنیم مگر به گفته خودشان، در «کنش متقابل با غرب» باشیم و اسم شیکتری برای آن خلق کردند و میگویند باید با همه دنیا در ارتباط باشیم و ارتباط با دنیا درهای اقتصاد را باز میکند.
گره زدن امر سیاست خارجی با امر اقتصادی همین گفتمان است که پیرو ایدئولوژی توسعه است. میگوید چارهای جز غرب نداریم و شما هیچکاری نمیتوانید بکنید و همه کارهایتان باید در ذیل غرب تعریف شود و در همین گفتههای مسئولان قوه مجریه و طرفداران دولت یازدهم و دوازدهم الا ماشاءالله اینها را میبینیم.
** شورش دی ماه 96 با امر اقتصادی کلید خورد
در واقع عرضم این بود شرایطی رقم خورد و ما را دچار بحران اقتصادی کرد، شورشهای داخلی در دیماه 96 داشتیم که ضد انقلاب هم سوار آن شد و شاهد نوعی سیاستهای خیابانی بودیم. مرحله دوم آن در شهرهای مختلف بود که کاری به آن ندارم اما در مرحله مشهد، شورشهای 96 از این شهر شروع شد و با امر اقتصادی هم کلید خورد و مالباختگانی که بحث صندوقها را داشتند، آمدند و در کف خیابان شروع به کنشگری کردند.
** سال 96 شاهد انسداد در سران سه قوه بودیم
آن زمان نوعی از انسداد هم در سه قوه وجود داشت. از یک طرف دو برادر در راس دو قوه و در یک طرف رئیسجمهوری بود که به لحاظ مشرب راست سنتی با این دو برادر همراه و همگام بود و نوعی انسداد را ایجاد کردند. این انسداد به نوعی یاس و نامیدی کشیده شد و این یاس و نامیدی که درباره آن صحبت میکنیم نوعی سیاست خیابانی را ایجاد کرد. به تعبیر آصف بیات که معتقد است سیاست خیابانی در یک شرایطی اتفاق میافتد که سیاست به کف خیابان میآید، شاهد شورشی بودیم که ضدانقلاب و منافقین بر آن سوار شدند و سرمایهگذاری سنگینی کردند و چندین شهر در دیماه 96 درگیر آن شد.
این بحران بصورت درازمدت و میانمدت بر جامعه ایرانی سیطره پیدا کرد و حوزههای دیگر را هم درگیر کرد و حوزه سیاست را هم درگیر کرد. در حوزه فرهنگ هم معتقدم تاثیرگذاری جدی خودش را داشت و میتوان درباره این حوزه مفصل حرف زد. اساسا این بحران نوعی از شرایط و زمینهها بود که کنشگریهای انتخابات امسال تحت تاثیر این بحران خواهد بود و تفاوتش بطور جدی با انتخابات قبل مجلس در این است که بحران اقتصادی و بحران نشات گرفته از این امر در انتخابات مجلس قبل کمتر موضوعیت داشت.
** در انتخابات سال آینده کلیدواژه نارکارآمدی آشکارا به چشم میخورد
گفتمان امسال تحت تاثیر امر اقتصادی است که امور دیگر در کنار آن مفصلبندی میشود. اگر انتخابات را گفتمان ببنیم، دالِ مرکزی این انتخابات، امر اقتصادی خواهد بود که در کنار این دالِ مرکزی، کلیدواژه آشکاری میبینیم که ناکارآمدی است.
این تفاوت، تفاوت جدی با دورههای قبل است چون مردم شاهد نوعی از کارآمدی هستند یعنی اگر شما نگاه بکنید در علتیابی این افتضاحی که در همین چندسال اخیر اتفاق افتاده، دو نوع یا دو دسته علتیابی مطرح شده، یک دسته علل از سوی مسئولان قوای مقننه و مجریه بیان شده که معتقدند ما تلاشمان را کردیم اما این بحران اقتصادی، ریشه خارجی دارد. دسته بعد که خودم جزو آن دسته هستم، معتقدم ریشه در ناکارآمدی دارد و سیاست خارجه شاید 20 درصد موضوعیت داشته باشد.
اگر به همین شرایط اقتصادی موجود برگردیم میتوانیم مدیریت کنیم و منابع را خوب ساماندهی کنیم و بتوانیم آنچه رهبر انقلاب سالهاست فریاد میزنند بطور ویژه، نه در شعار که در عمل انجام دهیم. اقتصاد مقاومتی یک سیستم اقتصادی تابآور است که رو به ظرفیتهای درونی دارد اما ظرفیتهای بیرونی را فراموش نمی کند هرچند تکیه محض به بیرون مرزها ندارد. اقتصاد مقاومتی همین است و باید در هر حوزه مولفههای آن احصا شود. این بحران ناشی از ناکارآمدی است که اگر دوستان فعلی که بر سر کار هستند چه در قوه مقننه و قوه مجریه، باید کارهایی از جمله مالیات بر خانههای خالی، مالیات بر ثروتهای کلان که در کشورهای پیشرفته دارد اتفاق میافتد انجام دهند. با توجه به اینها میتوان کشور را مدیریت کرد. در همین موقعیت، کشور ما پول کم ندارد و منابع هم کم ندارد.
این دالّ برتر اقتصادی و نارکاآمدی قوه مقننه و مجریه قابل فهم و درک است و تفاوت ویژه با گذشته دارد.
تسنیم: در انتخابات قبلی شاهد بودیم مردم با حضور یک چهره با یک لیست، برای حل مشکلاتشان امیدواری پیدا میکردند. برای مثال سال 92 آقای روحانی با شعارهایی که داشت و خود را حلکننده پرونده هستهای مینامید، توانست رای مردم را به سمت خود جلب کند یا انتخابات سال 94، لیست امید با پشتوانه برجام و حمایتش از دولت توانست رای مردم را بگیرد. در انتخابات سالهای دورتر نیز چنین مواردی را شاهد بودیم اما در شرایط فعلی احساس میشود در یک ابهام قرار داریم و جناحها و کنشگران حزبی و سیاسی هیچکدام مزیت نسبی ندارند که مردم را به سمت خود جذب کند.
نادری: من دوباره به تئوری میدان برمیگردم و گفتمانهایی که بر میدانهای انتخاباتی حاکم است. در همه جای دنیا میدانهای انتخاباتی صحنه احساسات است و انتخابات طراحی شده تا صحنه emotion و تزریق احساسات باشد. در همه جای دنیا این مرسوم است و کارناوالها و میتینگها بخش جدایی ناپذیر انتخابات هستند. نوعی از نشاط و شادابی را میآورد و تحرک و نشاط را تزریق میکند. در واقع اگر خوب هم مدیریت شود، نوعی از حس مشارکت را در مردم برمیانگیزد و کارکردش در اداره سیاسی و اجتماعی وجود دارد.
یک جاهایی در کشور ما امر انتخابات بهدلیل دستکاری یا مانیپولاسیون، تزریق احساسات و عاطفه بیش از حد اتفاق میافتد و دلیل آن هم این است که ساختارهای انتخاباتیمان قوام لازم را نیافته و هنوز نمیدانیم میخواهیم با احزاب کنشگری کنیم یا با مردم یا با دولت یا با نهادهای دیگر و هنوز سردرگم هستیم. این سردرگمی ناشی از این است که سیستم انتخابات درست قوام نیافته، بخشی بخاطر تجربه تاریخی کمی است که داریم. 40 سال فراز و فرودهایی داشتیم و این مدت تجربه کمی است.
** میدان انتخابات در ایران به یک امر غیرمتعارف تبدیل شده
منتها در هر صورت میدان انتخابات در ایران تبدیل شده به یک امور غیر متعارفی که شاید در کمتر کشوری از دنیا شاهد چنین نمونهای باشیم. البته منظور ما کشورهایی است که مبتنی بر مردم سالاری باشند.
امر غیر عقلانی در انتخابات ما بسیار مشهود است از جمله دستکاریهایی که توسط احزاب و گروههای سیاسی در ذهنیت مردم صورت میگیرد بسیار زیاد است و مردم آماج بمباران سنگین از سوی احزاب و گروهها و نهادهای اجرایی از جمله دولت هستند که این مسئله نیز منطق قابل فهمی دارد و منطق آن، منطق دستیابی به قدرت است. بسیاری از این نهادها از جمله دولت و حتی قوه مقننه از حیطه قانونی که برای آنها تعریف شده فراتر میروند که در صورت وقوع چنین شرایطی مشکلاتی را برای کشور ایجاد میکنند.
در هیچ جای دنیا که دارای دموکراسی یا مردم سالاری هستند این حد از دخالت دولت در افکار عمومی در انتخابات دیده نمیشود چه میخواهد انتخابات پارلمانی باشد و چه ریاست جمهوری. در ایران متاسفانه گویی دولت مردم را به گروگان گرفته، افکار عمومی نیز در همهجای دنیا از جمله کشور ما شاخصههایی دارد که یکی از آنها عدم داشتن حافظههای بلند مدت است و تحتتاثیر موجهای عملیات روانی قرار میگیرند. این رویه در همه کشورهای دنیا برقرار است ولی در کشور ما خیلی بی حساب و کتابتر شاهد این روند هستیم.
** دولت از رهابودن فضای مجازی درحال دستکاری افکار عمومی است
برای مثال شما شبکههای اجتماعی را مورد نظر قرار دهید. بحث شبکههای اجتماعی در کشور ما در سالهای اخیر چیست؟ عدهای معتقدند که فضای مجازی نقش مخربی در فضای سیاسی و امنیتی و در سبک زندگی فرهنگی و اجتماعی ایفا میکند و لازم است که فضای مانور آن را کاهش دهیم و باید دسترسی به فضای مجازی را محدود کنیم چرا که عرصه فعالیت کنشگران ضد انقلاب شده است ولی گروهی دیگر از جمله چهرههای دولتی معتقدند با رویکردی صرفا پوپولیستی بستر فعالیت در فضای مجازی را کاملا آزاد بگذاریم و در این رهایی بودگی در حال دستکاری افکار عمومی هستند و به هیچ وجه بومیگرایی و امنیت ملی در چهرههای دولتی در ارتباط با فضای مجازی معنای مشخصی ندارد.
اساسا در چنین میدان غیرنرمالی، افرادی تحت تاثیر رسانهها و سیاستهای غلط اثرگذاری میکنند. نظیر این نقشآفرینی کاذب را میتوان در مسئله «تکرار کردن» یکی از چهرههای سیاسی در جریان انتخابات مجلس در سال 94 برشمرد.
ماجرای این «تکرار» این است که بخشهایی از دولت فردی را که تقصیرات جدی دارد و جرایمی را مرتکب شده که باید به آن رسیدگی شود، با «ندانمکاری» و توجیه غیرمنطقی، ممنوع السفر و ممنوع التصویر میکنند و وقتی که یک ممنوعیتی برای یک فرد میآفرینید جناح مقابل فرصتی طلایی برایش ایجاد میشود که نوعی تقدس سازی و مظلوم نمایی که متناسب با فرهنگ شیعی جامعه ما است را در دستور کار قرار دهد.
** چرا «تکرار میکنم» در فضای انتخابات اثرگذار شد؟
اگر این اتفاق نمیافتاد و آن فرد در چند مجلس سخنرانی میکرد و برخی از همین مردم میدیدند که این شخص نیز مانند دیگر چهرههای سیاسی ممکن است اشتباه کند و اظهارات خلاف واقعی را بیان کند و در مقابل تعدادی از اشخاص درون جناحی نیز به اظهارات خلاف واقع این شخص واکنش نشان میدادند، اساسا این تقدسسازی اتفاق نمیافتاد که در آن فضای غیرعقلانی سال 94 با کلید واژه "تکرار میکنم" روند کلی انتخابات را به سمتوسویی که یک باب میل یک جریان سیاسی بود، ببرد و از دل آن لیست امیدی وارد مجلس شود که یکی از اعضای آن دختر صفدر حسینی باشد و این فرد در صحن علنی مجلس از برداشتن سهم خود و پدرش از سفره انقلاب سخن بگوید.
** برخی نمایندگان آبروی خودشان، مجلس و جمهوری اسلامی را باهم میبرند
همین افرادی که هیچ سابقهای در سپهر سیاسی ایران ندارند در جایگاه نمایندگی مجلس قرار گرفتهاند و نه شأن خوشان، نه شأن مجلس و نه شأن جمهوری اسلامی را درک میکنند. همین مسئله باعث میشود که در بزنگاههایی چون حضور فدریکا موگرینی در مجلس، نه تنها آبروی خود بلکه آبروی مجلس و جمهوری اسلامی را ببرند.
یک خانم با موی بلند و چشم آبی در پارلمان ایران آمده و برای گرفتن عکس با او سر و دست میشکند در حالی که یک چهره اصیل سیاسی چنین رفتارهای زنندهای از خود نشان نمیدهد. همانطور که در همین مجلس دهم نیز چهرههای سیاسی متشخصی حضور دارند که انجام چنین رفتارهایی را دون شان خود، مجلس و جمهوری اسلامی میداند.
** «دختر صفدر»ها موجودیت سیاسی خود را از دیگران عاریت میگیرند
لیست امید مجلس، برآیند ائتلاف جناح راست سنتی، راست مدرن و اصلاحطلبان هستند که با پروسهای غلط بر افکار عمومی جامعه سوار شدند و اتفاقا خواهیم دید که دستگاه عملیاتی آنها برای انتخابات امسال راه خواهد افتاد برای اینکه افکار عمومی را دستکاری کنند و به سمتی ببرند که اساسا این امر اقتصادی کمرنگ شود و به سمتی ببرند که باز هم "دختر صفدرها" و کسانی که موجودیت سیاسی خود را از پدر خود به عاریت گرفته و هیچ ظرفیت درونی ندارند، صندلیهای مجلس را اشغال کنند.
تسنیم: جناحهای سیاسی فعال در کشور که تا دو دهه پیش به جناح چپ و راست معروف بودند و امروز به نام اصولگرا و اصلاحطلب شناخته میشوند، با توجه به شرایط ویژه کشور چه میزان این دو جریان در میان افکار عمومی دارای موضوعیت هستند؟ برای مثال شخصی که بصورت سنتی در هر انتخابات به اصولگراها یا اصلاحطلبان رای میداده، آیا امسال هم حاضر است به کاندیداهای جناح متبوعش رای بدهد؟
نادری: تقسیم بندی سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا به نظر تمام شده است و لازم است که دوگانهها و حتی چندگانههای جدید را برای افکار عمومی ایجاد کنیم. مقام معظم رهبری فرمودند نگوییم اصلاحطلب-اصولگرا و بگوییم انقلابی و غیرانقلابی که این تقسیم بندی حوزه شمولیت و دربرگیری متفاوتی دارد. در این نوع تعریف، دایره وسیعی از جامعه در یک بستر وسیع از هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا تعریف میشود که در این تقسیم بندی افرادی از هر دو جناح فعال در کشور از دایره انقلابیگری خارج میشوند. بنابراین در حوزه سیاسی کشور در حال حرکت به سمت چندگرایی است.
** در انتخابات امسال شاهد پایان دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا خواهیم بود
به طور کلی چه در حوزه فرهنگ و چه در حوزه قومیتی و اجتماعی جامعه ایرانی، جامعهای تکثرگرا است و تا امروز نیز جای تعجب دارد که چگونه دو قطبی اصولگرا و اصلاحطلب توانستهاند تکثرات موجود در جامعه را در درون خود بگنجانند. بنده معتقدم که امروز ما از نظم دو قطبی اصلاح طلب و اصولگرا در سیاست داخلی عبور کرده و وارد نظام چند قطبی شدهایم همانطور که بارها بنده تاکید کردهام که در حوزه سیاست خارجی وارد نظمی چند قطبی شدهایم و در همین انتخابات پیش رو نیز تحلیل بنده این است که ما خواهیم دید که آن نظم چندقطبی نقشآفرینی میکند و در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 نیز این نظم چندقطبی نقشآفرینی بسزایی خواهد داشت. در حوزه کلان شهر و حوزههای انتخابیه بزرگ که بیش از 6 نماینده دارند، ما وارد نظمهای چندقطبی خواهیم شد.
شعار «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» هم اساسا از سوی ضدانقلاب مطرح شد با این هدف که کلیت نظام جمهوری اسلامی را نقد کند و ضد انقلاب معتقد است هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا در نهایت در نهان با یکدیگر اختلاف نظری ندارند بنابراین لازم است که جریان سومی از خارج بیاید و زمام امور کشور را در اختیار بگیرد اما بنده معتقدم این شعار سر آغاز یک نظم چندقطبی در فضای سیاسی جامعه است و تعاریفی که در حال اتفاق افتادن است. البته سیستم سیاسی کشور باید این مسئله را مدیریت کند. به اعتقاد من تکثر آرا در نظام و چندقطبی شدن امر مقدسی است. اگر این روند مدیریت شود ظرفیتی را برای جمهوری اسلامی ایجاد میکند که هم پویایی درون سیستم را بالا میبرد و هم پشتوانهای برای سیاست خارجی از منظر مشروعیت نظام ایجاد میکند.
تسنیم: به نظر شما ویژگی قطبهای جدید سیاسی که در کشور در حال ایجاد شدن است، چیست؟
نادری: من معتقدم اولا تکثر درون جریان اصلاحات و درون جریان اصولگرا به وجود میآید. البته از قبل هم این تکثر وجود داشته ولی امروز این تکثر در حال تبدیل شدن به یک قطب مجزا است. در درجه دوم افرادی با شعار استقلال خواهند آمد و مدعی میشوند که نه وابستگی به اصلاحطلبان دارند و نه اصولگرایان. اگر بخواهیم این موضوع را در بعد بینالمللی بکار ببریم، در فضای جنگ سرد که دوقطب بلوک شرق و غرب حاکم جهان بودند، قطب سومی از دهه پنجاه به اسم «غیرمتعهدها» ایجاد میشود. این گروه در ابتدا تنها شعار استقلال میدادند منتها این مستقل بودن به شکل نمادین موضوعیت داشت. همین روند در داخل کشور در حال ایجاد شدن است که از درون دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا است ولی در عین حال خود را منتقد روال حاکم بر این دو جریان معرفی میکنند.
امروز ما شاهد هستیم که جریان پایداری با راست سنتی متفاوت است. البته این مسئله برای این روزها نیست منتها این مسئله به گونهای دیگری در حال خودنمایی و بروز و ظهور است و حتی در درون راست سنتی گروههای تحول خواه به شکل دیگری به راست مدرن نگاه میکنند. در حالی که در گذشته حتی چهرههایی چون آقای روحانی نیز در قالب اصولگرایی تعریف میشد چراکه بالاخره ایشان منتسب به جامعه روحانیت مبارز بود و به شکل ساختاری زیرمجموعه اصولگرایی محسوب میشد. از سوی دیگر در جناح اصلاحطلب نیز بحثهایی مبنی بر تکثرگرایی رنگ و بوی بیشتری گرفته است. به ویژه بحثهایی که بر سر حمایت و یا عدم حمایت از دولت روحانی مطرح میشود نشان دهنده این است که این تغییرات در جریان اصلاح طلبی نیز در حال وقوع است.
** در انتخابات امسال شاهد تکثرگرایی در دو جریان سیاسی کشور هستیم
بنده معتقدم وحدت آنطور که در چپ و راست، اصلاحطلب و اصولگرا در انتخاباتهای قبل نمود بیشتری داشت در انتخابات پیش رو در هر دو جناح کمتر میشود و تکثرگرایی بیشتری را شاهد خواهیم بود. ضمن این که مردم به بلوغ بیشتری برای نه گفتن به چهرههای مطرح کشور از جمله بازیگران و به اصطلاح سلبریتیها پیدا کردهاند اگر چه دستکاری افکار عمومی همچنان در دستور کار جناحهای سیاسی وجود دارد. منتها مردم به این بلوغ نسبی رسیدهاند که به کارآمدی افراد نگاه کنند و اینکه مقصران خلق بحران اقتصادی کنونی را دولت و مجلس کنونی بدانند، خود نشاندهنده بروز و ظهور تکثرگرایی و چند قطبی شدن نظم سیاسی در کشور است.
تسنیم: بحث دیگری که وجود دارد این است که بتوانیم افکار عمومی را به سمتی سوق دهیم که از گروههای سیاسی شرکت کننده در انتخابات طلب ایدههای عملی از جمله در زمینه مبارزه با مفاسد اقتصادی، شفافیت و حرکت به سمت اقتصاد درونزا کنند و دیگر به صرف اینکه یک کاندیدا اصلاحطلب است یا اصولگرا رای خود را به صندوق نیندازند.
نادری: من بار دیگر تاکید میکنم که تمامی بحثهای ما مربوط به کلان شهرها و حوزههای انتخابیه میشود که دارای کرسی بیش از 5 نفر در مجلس هستند چراکه در حوزههای انتخابیه کوچک مدلهای رایآوری متفاوت است. در برخی مناطق به مردم به شکل قبیلهای رای میدهند. در بخشهای دیگر مدیران اجرایی شهر روی کار میآیند. بنابراین در حوزههای انتخابیه کوچک بحثهای دیگری مطرح میشود.
** شاهد ناکارآمدی شدیدی در حوزههای اجرایی و قانونگذاری کشور هستیم
من معتقدم که این اتفاق در انتخابات پیش رو خواهد افتاد که مردم نگاه خواهد کرد که ایدههای کاندیداها و لیستها و افرادی که خود را در معرض انتخاب قرار دادند برای چند مولفه از جمله ناکارآمدی موجود بویژه در ارتباط با عملکرد بسیار ضعیف قوه مجریه و قوه مقننه در دوره اخیر است، چیست؟ متاسفانه ما امروز شاهد ناکارآمدی شدیدی در حوزههای اجرایی و قانونگذاری کشور هستیم که خروجی آن شرایط سخت حاکم بر زندگی مردم است. از طرفی دیگر مردم به دنبال این هستند که بدانند ایده کاندیداها در ارتباط با مبارزه با مفاسد اقتصادی چیست؟ گفتمان مبارزه با فساد توسط آیتالله رئیسی در قوه قضاییه کلید خورده، با توجه به اینکه شاخصه زندگی شخصی آقای رئیسی سلامت است و هیچ کس امروز نمیتواند ادعا کند که خانواده درجه یک او درگیر مفاسد اقتصادی هستند.
این مسئله نشان میدهد که ایشان مبارزه با فساد را سالها قبل از خود و خانوادهاش شروع کرده است. همانند رهبر معظم انقلاب که هیچکس نمیتواند درباره ایشان و خانواده درجه یک ایشان شائبه فساد آلود بودن زندگیشان را مطرح کند. کسی نمیتواند بگوید فرزندان او فاسد هستند و کارهای اقتصادی میکنند، این در درجه اول یک ارزش سمبولیک دارد و در درجه دوم نیز دارای ارزش کاربردی است.-
** مردم بهدنبال ایده افراد و لیستها برای مبارزه با فساد و ناکارآمدی هستند
ناکارآمدی و فساد دو روی یک سکهای هستند که در کشور میبینیم، در مدیران چپ و راست بوده و الان در قوه مقننه و مجریه بیشتر است. لذا این گفتمان که شروع شده اثر خود را در حوزه انتخابات مجلس خواهد گذاشت و مردم نگاه خواهند کرد ایدههای افراد و لیستها و جناج ها برای مبارزه با فساد و ناکارآمدی چیست. نکته مهمتر اینکه لیستی رای خواهد اورد و یا افرادی رای خواهند اورد و یا جریانی رای خواهد آورد که تکلیف خود را با این دو امر مشخص کنند.
کسانی که لیست میبندند باید مراقبت کنند چهره هایی که با این دو موضوع گفته شده نسبتی نداشته باشند. تاکید من این است که اساسا این اتفاق در این انتخابات مجلس خواهد افتاد که چهرههای جدیدی که جوانتر هستند شانس بیشتری دارند چون گفتمان جوانگرایی هم شروع شده است لذا لیستی که افراد جوان و چهرههای جوان را در درون خود جای داده باشد و افرادی که تکلیفشان را با فساد مشخص کرده باشند و با ناکارامدی موجود مرزبندی جدی داشته باشند، رای خواهند آورد.
انتهای پیام/